کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ذهن و آگاهی از خود در نظر کانت
معرفی کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ذهن و آگاهی از خود در نظر کانت
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ذهن و آگاهی از خود در نظر کانت نوشتهٔ اندرو بروک و ترجمهٔ داود میرزایی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ جلد ۶۵ از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد».
درباره کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ذهن و آگاهی از خود در نظر کانت
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ذهن و آگاهی از خود در نظر کانت (Kant’s View ofthe Mind and Consciousness of Self; The Stanford Encyclopedia of Philosophy) جلد ۶۵ از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد» است. این اثر به کلیات دیدگاه ایمانوئل کانت دربارهٔ ذهن، طرح نقدی کانت و نحوهٔ جایگرفتنِ ذهن در آن، دیدگاه کانت دربارهٔ ذهن، آگاهی از خود و شناختِ خود، شناخت ذهن و نیز محملهای تأثیر و عدم تأثیر کانت بر پژوهشهای شناختی معاصر پرداخته است. ایمانوئل کانت در ۲۴ آوریل ۱۷۲۴ میلادی در کونیگسبرگ، مرکز پروس شرقی در خانوادهای متوسط و مسیحی از مذهب متقدسان لوتری زاده شد. بزرگشدن کانت در خانوادهای مذهبی تأثیر مهمی بر شکلگیری فکری و فلسفی او گذاشت. کانت در دانشگاه کونیگسبرگ به تحصیل فلسفه و ریاضیات پرداخت و پس از دانشگاه چند سالی تدریس خصوصی میکرد تا در ۱۷۷۰ میلادی به مقام استادی منطق و فلسفهٔ مابعدالطبیعه در دانشگاه کونیگسبرگ انتخاب شد. پس از پیچیدن آوازهٔ او چندین بار از طرف دانشگاههای دیگر برای تدریس دعوت شد، اما پیشنهادشان را رد کرد. کانت موضوعهایی در فیزیک لایبنیتسی، اخترشناسی، زمینشناسی و شیمی را تا پیش از ۳۰سالگی به رشتهٔ تألیف درآورد و در ۳۱سالگی، رسالهای دربارهٔ «منشأ کیهان» منتشر کرد که برای نخستینبار صورتبندی فرضیهٔ سحاب ستارهای در آن مطرح شده بود. کانت پس از انتشار مقالهٔ مشهور خود با عنوان «دربارهٔ صور و اصول جهان محسوس و معقول» که در ۱۷۷۰ میلادی منتشر شد، بیش از ۱۰ سال نوشتهٔ مهمی در زمینهٔ فلسفه منتشر نکرد. ایدهٔ بنیادین فلسفهٔ نقدی کانت بهویژه در نقدهای سهگانهٔ او («نقد عقل محض»، «نقد عقل عملی» و «نقد قوهٔ حکم») نمود یافته است. در ۱۷۸۱ میلادی چاپ نخست «نقد عقل محض» منتشر شد و چند سال بعد اهمیت نقد عقل محض آشکار و تصدیق شد. ایمانویل کانت اغلب زندگی خود را در کونیگسبرگ گذراند و در ۸۰سالگی در ۱۲ فوریهٔ ۱۸۰۴ میلادی درگذشت.
دانشگاه استنفورد انتشار این دانشنامه را در سال ۱۹۹۵ میلادی آغاز کرد. پس از مدتی متن کامل مقالات را در اینترنت در دسترس علاقهمندان قرار داد. کسانی که در تدوین این دانشنامهٔ بزرگ نقش دارند، از استادان و مؤلفان بهنام در حوزهٔ فلسفه هستند. این دانشنامه به سرپرستی دکتر «ادوارد ن. زالتا» صدها مدخل دارد و یکی از بهترین راهها برای آشنایی مقدماتی با مباحث فلسفی است. «مسعود علیا» در سال ۱۳۹۲ با همکاری انتشارات ققنوس، تصمیم به ترجمهٔ بعضی از مدخلهای این دانشنامه گرفت. او بههمراه مترجمانی نامآشنا آخرین ویراست مقالات دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد را با حفظ سبک و زبان به پارسی برگرداند. انتشارات ققنوس این مجموعه را با کسب اجازه از گردانندگان این دانشنامه (بهویژه دکتر زالتا) منتشر کرده است. عناوین بعضی از این جلدها عبارت است از «مفهوم شر»، «فلسفهٔ دین»، «عقل به روایت کانت»، «زیباییشناسی فمینیستی»، «ژاک لکان»، «اخلاق ارسطو»، «باروخ اسپینوزا»، «فیشته» و «پدیدارشناسی».
خواندن کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ذهن و آگاهی از خود در نظر کانت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ فلسفه، ذهن و آگاهی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ ذهن و آگاهی از خود در نظر کانت
«مطالبی که کمی پیش از این درباره «آگاهی محض» و... بیان شد بههیچوجه همه دغدغههایی نیست که درباره کانت و این پرسش که چه چیزی میتوانیم درباره ذهن بدانیم قابل طرح است. دیدگاه رسمی او [در پاسخ به پرسش اخیر] باید چنین باشد: هیچچیز ــ درباره ساختار ذهن و ترکیب آن، به هر تقدیر، نمیتوانیم چیزی بدانیم. همانطور که دیدیم، کانت نهتنها بر این عقیده است، بلکه حرکتِ زیرکانهای برای توجیه این ادعای ظاهرا خلافِ بداهت انجام میدهد. ولی این پایان ماجرا نیست، به دو دلیل:
اولاً، آرای فلسفه کانت هرچه باشد، او کسی بود که به بساطت نفس و استمرار آن پس از مرگ اعتقاد داشت؛ کانت مادهگرایی را بهغایت نفرتانگیز میدانست (۱۷۸۳, Ak. IV, end of ۴۶). این امر حاکی از واقعیت روانی جالبی درباره کانت است، ولی در اینجا نیاز به بحث بیشتری درباره آن نیست.
ثانیاً و مهمتر اینکه کانت معتقد بود ما بهواقع ذهن را چنانکه هست میشناسیم. خصوصاً میدانیم که ذهن دارای صورتهای شهود است که باید اشیا را مکاناً و زماناً در آنها جای دهد، باید کثرات خام شهود را به سه طریق ترکیب کند، آگاهی آن باید وحدتیافته باشد، و... ــ همه جوانب مدلی که پیش از این بررسی کردیم.
کانت برای سازگار کردن عقایدش درباره آنچه نمیتوانیم راجع به ذهن بدانیم و آنچه بهواقع درباره آن میدانیم میتوانست لااقل دو کار انجام دهد. او میتوانست بگوید این چیزها را تنها «به نحو استعلایی»، یعنی به مدد استنتاج شروط ضروری تجربه، میدانیم. آنها را مستقیماً نمیدانیم ــ البته به معنای خاصی از [قیدِ] «مستقیما» ــ لذا، شناخت شهودی، یعنی منتج از حس، درباره آنها نداریم. یا میتوانست بگوید که بیطرفی وجودشناختی در قبال ساختار و ترکیب با شناخت کارکرد سازگار است. همچنانکه دیدیم، تلقی کانت از ذهن کارکردگرایانه است ــ برای فهم ذهن باید کاری را که میکند و کاری را که میتواند انجام دهد، یعنی کارکردهای آن را بشناسیم ــ و این آموزه که کارکرد فرم را تحمیل نمیکند هسته کارکردگرایی معاصر را تشکیل میدهد. بر اساس کارکردگرایی، ما میتوانیم کارکردهای ذهن را بشناسیم و در عین حال هیچ شناختی از ساختار آن نداشته باشیم یا شناختمان از آن اندک باشد. با این رویکرد، دیدگاه کانت مبنی بر اینکه ما هیچچیز درباره ساختار و ترکیب ذهن نمیدانیم صرفا صورتی رادیکال از این ایده کارکردگرایانه خواهد بود. هر یک از این دو کار میان ادعاهای گوناگون او درباره شناخت ذهن از نو انسجام برقرار خواهد کرد.»
حجم
۵۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه
حجم
۵۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه