دانلود و خرید کتاب فونتامارا اینیاتسیو سیلونه ترجمه منوچهر آتشی
تصویر جلد کتاب فونتامارا

کتاب فونتامارا

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب فونتامارا

کتاب فونتامارا نوشتهٔ اینیاتسیو سیلونه و ترجمهٔ منوچهر آتشی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی یک داستان بلند ایتالیایی.

درباره کتاب فونتامارا

کتاب فونتامارا حاوی یک داستان بلند ایتالیایی و قصهٔ ساکنان دهکده‌ای به نام «فونتامارا» است که زیر ستم فئودال‌های زمان خود زندگی می‌کند. این کتاب که اولین اثر اینیاتسیو سیلونه بود، او را به شهرتی جهانی رساند. سیلونه نگارش این رمان را در سال ۱۹۳۱ میلادی به پایان برد. او این اثر را در زمان پناهندگی‌اش از پلیس فاشیست در داووسِ سوئیس نوشت. فونتامارا یک روستای کوچک و خیالی در مارسیکا در منطقهٔ آبروزو است. مردم فونتامارا فقیر هستند و روستا آنقدر دور است که شهروندان از وقایع عمدهٔ اجتماعی مانند ظهور فاشیسم بی‌اطلاع هستند. یک شکاف عظیم بین دهقانان که اهالی فونتامارا هستند و کسانی که در شهر زندگی می‌کنند، وجود دارد. آن‌ها برای زنده‌ماندن روی زمین کار می‌کنند، به‌عنوان ابزاری برای پیشرفت اقتصادی به مهاجرت روی می‌آورد و از وقایع خارج از شهر خود بی‌اطلاع هستند. آن‌ها از بقیهٔ ایتالیا جدا شده‌اند و از مدرنیته و فناوری جدید هیچ ندارند و مدام مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند. داستان چیست؟ بخوانید تا بدانید.

خواندن کتاب فونتامارا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایتالیا و قالب داستان بلند پیشنهاد می‌کنیم.

درباره اینیاتسیو سیلونه

اینیاتسیو سیلونه متولد اول مهٔ ۱۹۰۰ است. او در ۲۲ اوت ۱۹۷۸ درگذشت. سیلونه کودکی را با فقر گذراند و در زمین‌لرزهٔ سال ۱۹۱۵ در ایتالیا، پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد. او در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و شروع به مبارزه با دستگاه فاشیستی موسولینی کرد. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر راه مستقلی را در پیش گرفت. او پس از بازگشت از شوروی و تحت‌تأثیر مشاهداتی عینی، از آن حزب خارج شد و راهی مستقل در پیش گرفت. سیلونه که سال‌ها از پیشگامان مبارزه با فاشیسم بود، به نیکی دریافته بود که دغدغهٔ احزاب کمونیست برقراری دموکراسی نیست. از کتاب‌های او می‌توان به «فونتامارا»، «نان و شراب»، «مکتب دیکتاتورها»، «دانهٔ زیر برف»، «یک مشت تمشک»، «خروج اضطراری»، «ماجرای یک پیشوای شهید»، «راز دل لوکا» و «روباه و گل‌های کاملیا» اشاره کرد.

درباره منوچهر آتشی

منوچهر آتشی زادهٔ دوم مهر ۱۳۱۰ در دهرود شهرستان دشتستان استان بوشهر شاعر، روزنامه‌نگار و مترجم معاصر ایرانی بود. او از یاران قدیمی حزب تودهٔ ایران، دانش‌آموختهٔ ادبیات انگلیسی و یکی از افراد حلقهٔ ادبی «موج ناب» بود. منوچهر آتشی در اواخر دههٔ ۱۳۳۰ با کتاب شعر «آهنگ دیگر»، در شعر معاصر به تجربه‌ای تازه دست می‌زند. او با کشف و شهود در طبیعت به‌نوعی خشونت غریزی در شعر دست یافت، اما آنچه خشونت شعری آتشی را از عنصر خشونت آشفته و غیرمنسجم برخی از شاعران قبل و بعد از خودش (مثلاً از نصرت رحمانی یا کیومرث منشی‌زاده) متمایز می‌کند به‌جز حضور «جنوب»، لحن حماسی آن است. آتشی بر شاعران بسیاری در ایران تأثیر گذاشته‌ است. منوچهر آتشی ۲۹ آبان ۱۳۸۴ بر اثر ایست قلبی در ۷۴سالگی درگذشت و در بندر بوشهر به خاک سپرده شد.

بخشی از کتاب فونتامارا

«در رم، ما اتاقی در مسافرخانهٔ «دزد پشیمان» که مسافر در دفتر دون چیرکوستانتسا به براردو سفارش کرده بود، گرفتیم. روی درِ مسافرخانه علامتی بود که سه صلیب متقاطع را نشان می‌داد. ممکن بود فکر کنی که این تصویر این معنی را می‌دهد که اسم محل گرفته شده از دزد معروفی است که مسیح به جای او مصلوب شد و او دین مسیح را پذیرفت و مسیح به عنوان پاداش به او قول داد که: «امروز تو در بهشت، با من خواهی بود». اما عملاً، مسافرخانهٔ دزد پشیمان، آن طور که بعداً دریافتیم، اسم جالبش را از گذشتهٔ مالک گرفته، که پس از چندین بار به زندان افتادن به خاطر دزدی، به سال‌های طلایی که رسیده بود به خدمت فاشیست‌ها درآمده، در تعداد بی‌شماری اردوکشی‌های انتقامی علیه دشمنان حکومت شرکت کرده و در دزدی‌های وطن‌پرستانه تخصص یافته بود، دزدیدن از هزینهٔ شرکت تعاونی و ادارهٔ کارگران. و آن دزدی‌ها را چنان عالی انجام داده بود که در یک مراسم سنگین وطن‌پرستانه، رئیس پلیس، شخصاً عنوان دزد تائب را به او اعطا کرده بود.

صبح روز بعد، به اداره‌ای که باید ما را به کار آبیاری می‌گمارد، رفتیم. دربانی اونیفورم‌پوش به طبقهٔ چهارم راهنمایی‌مان کرد. بالا که رفتیم به راهرویی مملو از آدم‌هایی که در انتظار به سر می‌بردند رسیدیم و پشت سر دیگران به صف پیوستیم. حدود ظهر نوبت به ما رسید، فقط آن موقع بود که متوجه شدیم نه در طبقهٔ چهارم، بلکه در طبقهٔ پنجم هستیم. روز بعد باز به طبقهٔ چهارم رفتیم، روی یک نیمکت فقط ما دو تا، سه ساعت منتظر ماندیم. افرادی که از آن‌ها پرس و جو می‌کردیم با خشونت به ما جواب می‌دادند. دست آخر به طبقهٔ ششم روانه‌مان کردند. در آن‌جا آن‌قدر صبر کردیم تا این‌که نشانی تازه‌ای به ما دادند. چنان بود که سومین روز ورودمان را گذراندیم. در ادارهٔ جدید کارمند از ما پرسید: «اوراق دارید؟» »

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۷۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۱۷۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۷۰%
تومان