کتاب هگل
معرفی کتاب هگل
کتاب هگل نوشتهٔ دیوید جیمز و ترجمهٔ محمدهادی حاجی بیگلو است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی شرحی بر آرای فلسفی هگل. این اثر از مجموعهٔ «راهنمای سرگشتگان» این انتشارات است.
درباره کتاب هگل
دیوید جیمز در مقدمهٔ کتاب هگل اشاره کرده که پیداکردن ایدهٔ واحدی که محور مرکزی نظام فلسفی هگل باشد، کار سادهای نیست، اما بااینحال معتقد است که میتوان این مرکزیت را در توجه به ایدهٔ آزادی دید. به نظر او اهمیت انقلاب فرانسه در شکلگیری نقش پررنگ این ایده در فلسفهٔ هگل را نباید نادیده گرفت. انقلاب فرانسه درحالیکه هگل تنها ۱۹ سال داشت رخ داد و شور و هیجانی که در میان جوانانی مانند او در سرتاسر جهان و بهخصوص اروپا به راه انداخت، سیر فکری و علمی متفکران اروپایی را تا دههها تحتتأثیر خود قرار داده بود. دیوید جیمز در ادامه اشاره کرده است که هگل، مفهوم آزادی را در فلسفهٔ اخلاق خود محوریت بخشیده و قلمروی منطق و کل نظام فلسفیاش را بر آن بنا نهاده است. دیوید جیمز در کتاب «هگل» به شرح ایدههای فلسفی این متفکر بزرگ با محوریت ایدهٔ آزادی پرداخته است.
خواندن کتاب هگل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه و نظریات و مکاتب فلسفی و علاقهمندان به آرای هگل پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هگل
«هگل بر آن است که پس از برقراری اینهمانی اندیشه و ابژهٔ اندیشه در موضع بهتری برای استنتاج تعینات محض اندیشه قرار دارد؛ به نحوی که نه تنها ضرورت آنها اثبات شود، بلکه در عین حال آنها را صورتهای ذاتی واقعیت بداند؛ و در ادامه با جزئیات بیشتر خواهیم دید که هگل چگونه ماهیت ذاتی اندیشهٔ ما و ماهیت ذاتی واقعیت را اینهمان میداند. بر اساس همین نگاه هگل میتوان این ادعای وی را توضیح داد که مابعدالطبیعهٔ پیش از فلسفهٔ نقادی کانت در سطح بالاتری از مابعدالطبیعهٔ پساکانتی است، زیرا مابعدالطبیعهٔ پیشاکانتی تعینات ذاتی اندیشه را قوامبخش تعینات بنیادین چیزها میدانست و از این رو اعتقاد داشت که «شناخت چیزها چنانکه فینفسه هستند نتیجهٔ اندیشیدن است به آنچه هست». از این رو، هگل ادعا میکند که «منطق با مابعدالطبیعه تلاقی میکند، یعنی با دانش چیزها بدان نحو که در اندیشهها دریافته شده است، که همواره بیانگر ذاتیاتِ چیزها قلمداد میشده است» .
اما هگل همچنین منتقد صورت پیشاکانتی مابعدالطبیعه نیز هست، زیرا بنا به فهم مابعدالطبیعهٔ پیشاکانتی اندیشه صرفاً بیانگر ذات چیزهاست، و به همین دلیل قادر به دریافت مفهوم ذهنیت نشد که عنصری جداییناپذیر از ایدئالیسم ذهنی کانت و فیشته است. از نظر هگل، این نکته منجر به ناکامی مابعدالطبیعهٔ کهن شده است، زیرا «همه چیز منوط به دریافت و بیان حقیقت است نه صرفاً به عنوان جوهر بلکه همچنین به عنوان سوژه». در واقع خود هگل نیز ادعا میکند که «جوهر زنده در واقع موجودی است که در حقیقت سوژه است، یا به بیان دیگر، در حقیقت فقط تا بدانجا بالفعل است که حرکت خودنهندگی خویش یا وساطتِ خودغیریتبخشی خود با خویش باشد». به بیان دیگر، ابژهٔ اندیشه (یعنی جوهر) آشکارکنندهٔ آزادی بودن با خویشتن در دیگری است؛ و خواهیم دید که ابژهٔ اندیشه به سطح آشکار کردن این نوع از آزادی میرسد آن هنگام که به مثابه چیزی دریافته شود که هگل آن را ایده میخواند.
صورت کهن مابعدالطبیعه همچنین فاقد روش درست برای تشخیص صورتهای محض اندیشه بود و نتوانست استنتاجی درست از آنها ارائه کند؛ یعنی صُوَری که در تعینی از اندیشه به اوج میرسند که آشکارگر آزادی بودن با خویشتن در دیگری است. اکنون به روش دیالکتیکی هگل میپردازم که به نظرم برای دست یافتن به فهمی کاملتر بهتر است آن را مقایسه کنیم با آن نوع روش تفکر «بیرونی» که هگل آن را نفی میکند؛ چون این روش «بیرونی» ناتوان از در اختیار نهادن شناختی بسنده از واقعیت فینفسه است و به همین دلیل ناتوان است از دریافت و بیان امر حقیقی نه تنها همچون جوهر، بلکه همچنین همچون سوژه. از آنجا که به اعتقاد هگل در فلسفهٔ اسپینوزا شاهد ترکیبی هستیم هم از نظریهٔ مطلق به مثابه جوهر و هم نمونهای از تفکر بیرونی، پیش از آنکه روش دیالکتیکی خود هگل را توضیح دهم، در اینجا به نقد وی به این نمونهٔ خاص از مابعدالطبیعهٔ پیشاکانتی میپردازم.»
حجم
۱۸۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱۸۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه