کتاب پزشکی در ایران
معرفی کتاب پزشکی در ایران
کتاب پزشکی در ایران نوشتهٔ هرمز ابراهیم نژاد و ترجمهٔ محمد کریمی و مرتضی ویسی است. انتشارات شیرازه کتاب ما این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی شرحی بر ارتباط میان حرفه، تخصص و سیاست در ایران قرنهای ۱۹ و ۲۰.
درباره کتاب پزشکی در ایران
هرمز ابراهیم نژاد در کتاب پزشکی در ایران چگونگی دگرگونی نظری و نهادی پزشکی در ایران مدرن را در قرن ۱۹ و ۲۰ نشان داده است. این کتاب به بررسی روندی میپردازد که طی آن پزشکان محلی به «پزشکی مدرن» و دستگاههای نهادی که با این انتقال سازگار بودند، جذب شدند. کتاب «پزشکی در ایران» از مجموعهٔ جامعه و سیاست» است و در آن طب سنتی و مدرن در ارتباط و گفتوگو با یکدیگر بررسی شدهاند. آیا موضوعاتی مانند «سنّتی» و «مدرن» را میتوان در یک بستر تاریخی مشخص بهتنهایی مدنظر قرار داد؟ پیش از قرن ۱۳ هجری، زمانی که ایران ارتباط بیشتری با غرب پیدا کرد، چنین تمایزی میان سنت و مدرنیته شکل نگرفته بود. طب سنتی و مدرن، هر دو ماهیتشان را از مواجهه با یکدیگر یافتند و مطالعهٔ آنها تنها زمانی معنادار است که در ارتباط با یکدیگر بررسی شوند.
خواندن کتاب پزشکی در ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ تاریخ معاصر ایران و علاقهمندان به تاریخ پزشکی در ایران پیشنهاد میکنیم.
درباره هرمز ابراهیم نژاد
هرمز ابراهیم نژاد مدرس تاریخ در دانشکدهٔ علوم انسانی دانشگاه ساوتهمپتون انگلستان بوده است. او در تاریخ قاجار تخصص داشت و اولین کتابش را در مورد قدرت و جانشینی در ایران در قرن هجدهم و نوزدهم منتشر کرد. او از سال ۱۹۹۶ بر تاریخ پزشکی در ایران متمرکز شده است. کتاب «پزشکی در ایران» از جمله آثار منتشرشدهٔ او است.
بخشی از کتاب پزشکی در ایران
«در پزشکی جالینوسیاسلامی، بیماریها بهعنوان واقعیتهای هستیشناسانه مستقل از علائم آنها تصور میشدند، اما آنها میتوانستند همپوشانی و همزمانی داشته باشند. برای مثال، عقیلی در آغاز قرن چهاردهم مینویسد هر وقت یک بیماری و علائم آن همزمان باشد، پزشکان ابتدا باید بیماری را درمان کنند. اما اگر علائم خیلی بحرانی باشد مانند درد شدید روده بزرگ یا درد ناشی از زخم جدی، ابتدا باید درد کاهش یابد و بعد بیماری درمان شود. به همین ترتیب، در اوایل قرن سیزدهم، پزشکان غربی در آن دوران بین بیماریها و علائم آنها تمایز قائل میشدند، اما ترتیب وقوع آنها میتوانست متفاوت یا همزمان باشد. آگوستین گریزول، یکی از نویسندگانی که آثارش به فارسی ترجمه شده و دانشجویان پزشکی مدرن در ایران آن را میخواندند، (برخلاف آسیبشناسی تشریحی) معتقد بوده که تب یک علامت نیست بلکه خود بیماری است چرا که میتواند قبل از نمایان شدن جراحات و التهاب اندامها و بافتهای بدن رخ دهد و حتی میتواند باعث آنها باشد. اما بر اساس کاراندامشناسیِ فرانسوا ژوزف بروسه، که متکی بر آسیبشناسی تشریحی بود، تب درواقع نشاندهنده التهاب بافت است. بنابراین پیوستگیای میان حالات سلامتی و بیماری وجود داشته است. بیماری، درجهٔ پایینتری از سلامتی بوده؛ نظری که وجود هستیشناسی «بیماری» یا «تبها» را رد میکند، یعنی آنچه که پزشکی جالینوسیاسلامی همهٔ بیماریها را به آن تقلیل میدهد. پزشکان ایرانی که «تحصیلات جدید» داشتند از نظرات گریزول پیروی میکردند (مانند میرزارضا دکتر و میرزاعلی همدانی که کتابهای او را به فارسی ترجمه کردند) اما کاراندامشناسی کالبدشناسانهٔ بروسه را دنبال نمیکردند. در آن زمان هیچ یک از آثار بروسه به فارسی ترجمه نشد. بهنظر نمیرسد پزشکان غربی، مانند پولاک و تولوزان، که در دارالفنون تدریس کردند، ترجمه کارهای بروسه را تشویق کرده باشند، در حالی که در مصر، دکتر بارتلمی کلوت از پیروان سرسخت بروسه بود. دلیل این تفاوت را میتوان حضور قدرتمند طبّ اخلاطی در دارالفنون دانست و همچنین اینکه در مصر، تحت حاکمیت و حمایت والی وقت، محمدعلیپاشا و اصلاحات چشمگیرش، کالبدشکافی اجساد در بیمارستان قصرالعینی قاهره انجام میشد، در حالی که این کار در ایران زمان قاجار مجاز نبود.»
حجم
۷۴۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۳ صفحه
حجم
۷۴۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۳ صفحه
نظرات کاربران
کتاب تحقیقی است در مورد پزشکان سنتی و مدرن قرن سیزده و چهارده. کی آمد و کی رفت، و فهرست وار .شاید باید در قالب یک پایان نامه منتشر میشد.به هر حال کتاب مخاطب عام ندارد.