دانلود و خرید کتاب پنلوپه؛ کمدی در سه پرده ویلیام سامرست موام ترجمه نیما حضرتی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پنلوپه؛ کمدی در سه پرده اثر ویلیام سامرست موام

کتاب پنلوپه؛ کمدی در سه پرده

انتشارات:نشر نی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب پنلوپه؛ کمدی در سه پرده

کتاب پنلوپه؛ کمدی در سه پرده نوشتهٔ ویلیام سامرست موام و ترجمهٔ نیما حضرتی است. نشر نی این نمایشنامهٔ معاصر، کمدی و انگلیسی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب پنلوپه؛ کمدی در سه پرده

کتاب پنلوپه؛ کمدی در سه پرده حاوی یک نمایشنامهٔ انگلیسی در گونهٔ کمدی است. این کتاب حاوی نمایشنامه‌ای است سه‌پرده‌ای که اولین‌بار در ژانویهٔ ۱۹۰۹ به روی صحنه رفت. این نمایشنامه روایتی است از ترفندهای زن جوانی به اسم «پنلوپه» برای بازگرداندن عشق شوهرش. او که هم‌نام با همسر وفادار «اودوسئوس» (در اساطیر یونان) است، از راهنمایی اطرافیان استفاده می‌کند تا بر احساس اولیهٔ خود در قبال خیانت شوهر غلبه کند. این نمایشنامه پر است از کنایه‌های گوناگون دربارهٔ ازدواج و موقعیت‌های اجتماعی. شخصیت‌ها با مسائل عشق و وفاداری و اخلاق دست‌وپنجه نرم می‌کنند و موقعیت‌های طنز در نمایشنامه پدید می‌آورند. مکان اثر «خانهٔ دکتر اوفارل» در محلهٔ مِی‌فر در لندن و زمان آن «اکنون» عنوان شده است.

می‌دانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب پنلوپه؛ کمدی در سه پرده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر انگلستان و قالب نمایشنامهٔ کمدی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ویلیام سامرست موام

ویلیام سامرست موام در ۲۵ ژانویهٔ ۱۸۷۴ به دنیا آمد. او داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویسی انگلیسی بود. موام را اغلب با رمان‌ها و داستان‌های کوتاهش می‌شناسند، اما او نوشتن را با نمایشنامه‌نویسی آغاز کرد و همواره به نوشتن نمایشنامه نیز مشغول بود. پس از انتشار چند اثر ابتدایی خود، شروع به آموزش‌دیدن در زمینه‌های مختلفی مانند علوم، تاریخ و ادبیات کرد و در این مدت آثار نویسندگان بزرگ را به‌دقت مطالعه و آن‌ها را تحلیل کرد. سامرست موام یکی از پرکارترین نویسنده‌های دوران خود بود. او اولین رمانش را در سال ۱۸۹۷ منتشر کرد. این رمان «لیزا لمبث» نام داشت که با استقبال روبه‌رو شد و موقعیت موام به‌عنوان نویسنده را تقریباً تثبیت کرد. این نویسنده، پس از انتشار نمایشنامۀ «خانم فردریک» جایگاه ویژه‌ای در تئاتر انگلستان پیدا کرد. تجربۀ دیگری که در زندگی و آثار سامرست موام تأثیر بسیاری داشت، جنگ جهانی اول بود. او در این دوران به‌عنوان رانندۀ آمبولانس وارد جبهه‌های جنگ شد و پس از آن بود که نگرشش به زندگی دیگرگون شد. نخستین اثری که سامرست موام تحت‌تأثیر جنگ نوشت «پیرامون اسارت» نام داشت. برخی دیگر از آثار موام عبارتند از «هفتمین گناه»، «شادی‌های زندگی»، «حاصل عمر»، «کاتالینا»، «پرواز در تنهایی»، «مرد با عزت و شپی»، «ماه و شش پشیز»، «بر پرده‌ای چینی»، سفرنامۀ «دن فرناندو»، «لرزش برگ و باران» و نمایشنامهٔ کمدی «حلقه». ویلیام سامرست موام در ۱۶ دسامبر ۱۹۶۵ در فرانسه درگذشت.

بخشی از کتاب پنلوپه؛ کمدی در سه پرده

«اتاق پنلوپه. اتاق زیبایی است که با وسایلی از پارچه‌های روشن و رنگارنگ چیده شده است. طرح گل‌های پاییزی و حجم زیاد برگ‌ها حالتی سرزنده به اتاق می‌دهد. یک آینهٔ قدی بزرگ هم در اتاق هست. اتاقی است برای زندگی. چند کتاب و مجله هم این طرف و آن طرف اتاق پخش‌وپلاست، در کنار چندین عکس از دیکی، در تمامی زوایا و حالت‌ها.

پن با لباسی بسیار زیبا تنها وسط اتاق ایستاده است. به خودش در آینه نگاهی می‌اندازد. با لبخندی از سر رضایت دور خودش چرخی می‌زند. شروع می‌کند به آرایش کردن. یک دفعه چشمش به چیزی می‌افتد که چندان دوستش ندارد. کمی اخم می‌کند. بعد برای خودش شکلک درمی‌آورد. در کمال ادب و احترام رو به خودش تعظیم می‌کند و بعد با خوشحالی بوسه‌ای برای خودش می‌فرستد.

پِیتن وارد می‌شود، پشت سرش هم آقا و خانم گولایتلی می‌آیند.

پِیتن: پروفسور گولایتلی، به اتفاق خانم.

پنلوپه: (آغوشش را باز می‌کند.) آه... مادر عزیز من!

خانم گولایتلی: (نفس‌زنان.) تا حالا هیچ‌وقت در زندگی‌ام از این همه پله بالا نیامده بودم.

پنلوپه: از پِیتن خواستم شما را به این‌جا بیاورد تا کسی مزاحم‌مان نشود. (با حالتی هیجانی.) پدر ارجمندم!

گولایتلی: فرزند دلبندم.

خانم گولایتلی: این‌قدر ادا درنیاور، پن.

پنلوپه: بیایید بنشینید، مامان، تا نفس‌تان سر جایش بیاید. می‌خواهم دوباره نفس‌تان را بند بیاورم.

خانم گولایتلی: فکر نکنم ارزشش را داشته باشد.

پنلوپه:دیکی: عاشق من است.

خانم گولایتلی: همین؟

پنلوپه: همین عجیب‌ترین و جالب‌ترین و بهترین چیز دنیاست. من هم الان دارم روی ابرها سیر می‌کنم.

گولایتلی: خودش این را به تو گفته؟

پنلوپه: آه، نه... ما این روزها با هم حرف نمی‌زنیم.

گولایتلی: آهان، پس حتماً داری از روی علاقهٔ مشترک‌تان به ظاهرسازی احمقانه این حرف را می‌زنی.

پنلوپه: آن شب، بعد از رفتن‌تان، او هم پشت سر شما رفت بیرون و ساعت از دوازده گذشته بود که برگشت. صدایش را شنیدم که پشت در اتاق من ایستاد. من هم سریع ملافه و پتویم را کشیدم و خودم را زدم به خواب ناز، اما گذاشتم دستم همین‌طور بی‌هوا از لبهٔ تخت بیرون بیفتد. اول آهسته در زد، و چون دید که من جواب نمی‌دهم آمد داخل. بعد با نوک پنجه آرام آمد کنار تختم، و شروع کرد به تماشا کردن من، طوری که انگار... انگار بخواهد کل هیکلم را یک‌جا بخورد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

حجم

۹۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۸ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان