کتاب مدیر یک دقیقه ای و ایجاد تعادل در کار و زندگی
معرفی کتاب مدیر یک دقیقه ای و ایجاد تعادل در کار و زندگی
کتاب الکترونیکی مدیر یک دقیقه ای و ایجاد تعادل در کار و زندگی نوشتۀ کن بلانچارد و مارجری بلانچارد و دی دبلیو ادینگتون و ترجمۀ حسین معارفوند است و انتشارات طلایه آن را منتشر کرده است. کتاب مدیر یک دقیقه ای و ایجاد تعادل در کار و زندگی، از مجموعه کتابهای مدیر یک دقیقهای است که با هدف بهبود و ارتقاء مدیریت مدیران نوشته شده است.
درباره کتاب مدیر یک دقیقه ای و ایجاد تعادل در کار و زندگی
نماد مدیر یک دقیقهای ـ تصویری از دقیقه یک در ساعتهای کامپیوتری مدرن ـ بر آن است تا به تکتک ما یادآوری کند روزانه یک دقیقه از وقتمان را به نگاهکردن به چهرههای کارکنانمان اختصاص دهیم و متوجه باشیم که آنها مهمترین منابع ما محسوب میشوند.
در این کتاب از مجموعه کتابهای مدیر یک دقیقهای، قهرمان داستان با فردی متفاوت روبرو میشود. یکی از اساتید دانشگاه طی تماس تلفنی به وی اعلام میکند که نه برای یادگیری، بلکه برای یاد دادن نزد او میرود. در این داستان، مدیر یک دقیقهای میآموزد که کلید برقراری تعادل در زندگی و مدیریت استرس، صرف زمان جهت پرداختن به بحث سلامت و تندرستی است. او نه تنها میآموزد که تلاش جهت دستیابی به سلامت جسمانی، تفاوتی واقعی در زندگی فردی وی ایجاد میکند، بلکه متوجه میشود که با استفاده از برنامۀ ارتقاء سلامت میتواند بر میزان رضایت و عملکرد کارکنان شرکت نیز تأثیری شگرف بگذارد. مدیر یک دقیقهای آشکارا در مییابد که افراد سالم نه تنها احساس خوبی در مورد خود دارند بلکه نتایج خوبی نیز بر جای میگذارند.
خواندن کتاب مدیر یک دقیقه ای و ایجاد تعادل در کار و زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به مباحث مدیریتی مناسب است.
بخشی از کتاب مدیر یک دقیقه ای و ایجاد تعادل در کار و زندگی
«روزی مدیر یک دقیقهای پشت پنجره دفتر کارش ایستاده بود و از آن بالا به ترافیک نگاه میکرد. هنگامی که به خود آمد، دریافت که تمام حواسش به خودروی اداره پست و دو نفری که نامهها و بستههای پستی را جمعآوری میکنند معطوف شده است. او با خود اندیشید: «شغل ایدهآلی است، تمام کاری که باید انجام دهید این است که صبح هنگام محمولههای پُستی را جمعآوری کنید و سپس آنها را به درستی به مقصد برسانید. در پایان روز، در حالی که نامهها و بستهها را تحویل دادهاید به اداره برمیگردید و آن وقت آزادید تا بدون هیچگونه نگرانی تا فردا صبح به خانه بروید.»
حالا مدیر یک دقیقهای میدانست که تحویل محمولههای پستی بسیار پیچیدهتر از آن است که فکر میکرد اما هنوز هم دیدن خودروی اداره پست، حسرت زندگی بیدردسر را در او زنده میکرد. ظاهراً طی روزهای اخیر هیچ چیز خوب پیش نمیرفت. در آخرین کاری که او بر عهده گرفته بود، آن چنان کسب و کاری راکد را به شغلی سودآور و پرهیجان تبدیل کرده بود که این بار پروژه یک شرکت بزرگتر به وی پیشنهاد شده بود. مدیر یک دقیقهای که همیشه میخواست بهترین باشد، پروژه جدید را با چشم بسته پذیرفت اما با خود اندیشید: «باور کن که این پروژه به کمک نیاز دارد»...
حجم
۶۶۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۶۶۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه