کتاب منشی رازدار
معرفی کتاب منشی رازدار
کتاب منشی رازدار نوشتهٔ تی. اس. الیوت و ترجمهٔ معصومه بوذری است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی یک نمایشنامهٔ سهپردهای.
درباره کتاب منشی رازدار
کتاب منشی رازدار یک نمایشنامه از تی. اس. الیوت است که در سه پرده نگاشته شده است. تی. اس. الیوت با نگارش این نمایشنامه به زندگی اندیشیده است؛ آیا زندگی و سرنوشت به خواست فرد شکل میگیرد یا از جایی خارج از اختیار به او تحمیل میشود؟ در این نمایشنامه، رویداد خاصی رخ نمیدهد و هرچه هست بازنگری اشخاص داستان نسبت به زندگی است. تی. اس. الیوت در این اثر با شرح وضعیت انسانهای معاصر و جامعهٔ مدرن، ما را به اعماق تاریخ اساطیری میبرد و از ما میخواهد تا ذات طبیعت را به یاد آوریم.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب منشی رازدار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقهمندان به آثار تی. اس. الیوت پیشنهاد میکنیم.
درباره تی. اس. الیوت
تی. اس. الیوت با نام کامل «توماس استرنز الیوت» شاعر، نمایشنامهنویس، منتقد ادبی و ویراستار آمریکایی - بریتانیایی بود. او با آثاری چون «سرزمین هرز» (۱۹۲۲) و «چهار کوارتت» (۱۹۴۳)، رهبر جنبش نوسازی شعر و شاعری به شمار میرفت. سبک بیان، سرایش و قافیهپردازی او، زندگی دوبارهای به شعر انگلیسی بخشید. انتشار «چهار کوارتت» اثر الیوت، او را بهعنوان برترین شاعر انگلیسیزبانِ در قید حیات در زمان خود، شناساند و در سال ۱۹۴۸، نشان «مریت» و جایزهٔ نوبل ادبیات را از آن او کرد.
کتاب «چهار کوارتت» در کنار «سرزمین بیحاصل»، ۲ کتاب شعر جهتدهنده و متفاوت الیوت را تشکیل دادهاند. تی اس الیوت از بنیانگذاران شعر مدرن و نقد مدرن در زبان انگلیسی بوده است؛ شاعری که مقالهنویس و نمایشنامهنویس هم بوده و از افتخارات او برگزیدهشدن بهعنوان برترین شاعر انگلیسیزبانِ در قید حیات در زمان خود بوده است. از الیوت کتابهای دیگری هم به فارسی ترجمه شده است که از آنها میتوان به کتابهای «سرزمین بیحاصل»، «دربارهٔ فرهنگ»، «چهارشنبهٔ خاکستر» و «منشی رازدار» اشاره کرد.
بخشی از کتاب منشی رازدار
«لوکاستا: واقعاً، کالبی، تو سخت میگیری! امّا در مورد بردنِ من به یک کنسرت چی؟
کالبی: یک روز، دعوت کردم از شما...
لوکاستا: که برویم موزیکال آمریکایی ببینیم!
کالبی: خب، از خودتان شنیدم که گفتید میخواستید آن را ببینید.
لوکاستا: امّا نه با تو!
کالبی: خیلی واضح این را گفتید. امّا چرا با من نه؟
لوکاستا: چون تو خوشت نمیآید از آنها ـ از موزیکالهای آمریکایی. فکر میکنی که این میشود تعارف که یک خانم را دعوت کنی جایی که او دوست دارد امّا او خودش هم میداند که تو خودت شخصاً آنجا را دوست نداری؟ این تعارف نیست: این صرفاً... سرپرستی کردن است. اگر من را جایی دعوت کنی که خودت دوست داری ـ این میشود تعارف. نشان میدهد که دوست داری به من یاد بدهی.
کالبی: امّا من نمیدانستم که شما میخواهید یاد بگیرید.
لوکاستا: نه که نمیخواستم. امّا دوست داشتم تو بخواهی به من تعلیم بدهی؛ و حالا دارم باور میکنم که من آن را میخواستم.
کالبی: خب، من میخواهم دعوت کنم از شما برای کنسرت بعدی...
لوکاستا: همان کنسرت دیگری که خودت میخواهی به آن بروی؟
کالبی: و اتفاقاً بگذارید پیشاپیش دربارهٔ آن برنامه به شما بگویم ـ یا آن کارهایی که میخواهم گوش کنم.
من تمهایی را برایتان میزنم، بعد شما آنها را تشخیص دهید.
بهتر است برای شما گرامافون را روشن کنم.
لوکاستا: من ترجیح میدادم تو خودت قطعههایی را برایم بزنی، و آنها را توضیح بدهی.
یکدفعه آموزش را شروع کنیم.
کالبی: تردید دارم؛ این شما هستید که دارید به من آموزش میدهید.
لوکاستا: کالبی، تو واقعاً پر از عجایب هستی! من مرد اینقدر سادهلوح مثل تو هیچوقت ندیدهام؛ باوجود این همه دانایی زیاد که کسی تردید نمیکند. شاید به همین خاطر اینقدر دوستت دارم.
کالبی: این قطعاً دلیلش نیست.
لوکاستا: اوه، پس تو باور داری که من دوستت دارم؟ نمیدانستم که اینقدر متکبر بودی.
کالبی: نه، این تکبر نیست ـ دلیلش اینکه دارم مرور میکنم. مطلب کاملاً سادهای است.»
حجم
۹۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۷۰ صفحه
حجم
۹۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۷۰ صفحه