کتاب زندگی و ایده های یک آنارشیست
معرفی کتاب زندگی و ایده های یک آنارشیست
کتاب زندگی و ایده های یک آنارشیست نوشتهٔ ورنون ریچاردز و ترجمهٔ رضا اسکندری است. نشر افکار این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعهٔ «متون کلاسیک آنارشیسم» این نشر است.
درباره کتاب زندگی و ایده های یک آنارشیست
کتاب زندگی و ایده های یک آنارشیست شامل گزیدهای از آثار «اریکو مالاتستا» است که ورنون ریچاردز آنها را گردآوری و ویرایش کرده است. «کارل لِوی» مقدمهای بر این اثر نگاشته است. مالاتستا از دههٔ ۱۸۷۰ تا دههٔ ۱۹۲۰ مدافع تأسیس فدراسیونی ملی از نیروهای آنارشیست (آنارشیستهای انترناسیونالیست، سوسیالیست و آنارشیستهای معمولی) بود و به همین دلیل، در معرض انتقادات تند از سوی فردگرایان، طرفداران «اشتیرنر» و آنارشیستهای آنارکوکمونیست قرار گرفت. او آنقدرها هم مدافع ایدهٔ انقلاب آنارشیستی نبود. به باور او انقلاب اجتماعی میبایست با روشهای آنارشیستی پیش برود، اما قرار نبود یک دسته یا حزب آنارشیستی، دستِ نامرئیِ پشتیبانِ پیروزی انقلاب باشد. او سالها بعد، منازعهٔ مارکسیستها و باکونینیستها در بینالملل اول را بازنگری کرد و به این نتیجه رسید که هر دو گروه در این خصوص اشتباه کردهاند. او معتقد بود که تنها علاج برای آنارشیستها، کارکردن در قالب گروههای فشار در تمامی اتحادیههای کارگری و تبلیغ روشهای لیبرتارین بود.
مالاتستا همچنین بر این موضع پافشاری کرده است که آنارشیسم در معنای عام آن، یگانهروشی است که اصلاحطلبان را به کسب پیروزیهای مجادلهبرانگیزشان رهنمون شده است. بسط شمول حق رأی به مردان طبقهٔ کارگر بریتانیایی یا مبارزهٔ زنان برای کسب حق رأی در بریتانیای ابتدای قرن بیستم تنها بهواسطهٔ کنش مستقیم از طبقات حاکم گرفته شده بود؛ نه با طومارها و راهپیماییهای مسالمتجویانه. این کتاب شامل سه بخش است. بخش نخست گزیدهای از نوشتههای مالاتستا است، بخش دوم یادداشتهایی دربارهٔ زندگینامهٔ اوست و بخش سوم، تلاشی برای ارزیابی ایدهها و ترفندهایش در پرتو تجربیاتی از زندگی امروزی است.
خواندن کتاب زندگی و ایده های یک آنارشیست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ نظریات و مکاتب فلسفی و دانشجویان جامعهشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زندگی و ایده های یک آنارشیست
«لوئی بلان، تاریخنگار انقلاب کبیر فرانسه، در تلاش برای توضیح و توجیه تناقضات موجود میان الهامات انسانگرایانه و آزادیخواهانهای که ازسوی ژاکوبنها اعلام میشد، و استبداد سهمگینی که آنها بهمحض رسیدن به قدرت بر فرانسه تحمیل کردند، عملاً تمایزی میان «جمهوری» و «انقلاب» برقرار میکند: «جمهوری» بهعنوان نهادی که هنوز به وجود نیامده و پس از تأسیس، تمامی اصول (آن الهامات) بهتمامی در آن اجرا میشد، و «انقلاب» که امری است حاضر، و تمام زورگوییهای موجود را، بهعنوان ابزارهایی برای پیروزیِ آزادی و عدالت، توجیه میکند. (اما) آنچه در پی (این توجیهات) آمد، فرودآمدن گیوتین بر گردن بهترین انقلابیون، و نیز شوربختیهای پرشمار آتی بود: تثبیت قدرت بورژوازی، ظهور امپراتوری و احیای سلطنت.
برای مقابلهٔ مؤثر با دشمنانمان، هیچ نیازی به انکار اصل آزادی نداریم. همین کافی است که آزادی واقعی را مطالبه کنیم و آن را برای همگان بخواهیم؛ برای خودمان و دیگران.
ما میخواهیم دارایی طبقهٔ مالک را مصادره کنیم، و این کار را با خشونت پیش خواهیم برد، زیرا آنها با همین خشونت به ثروت اجتماعی چسبیدهاند و از آن برای استثمار طبقهٔ کارگر استفاده میکنند. این کار را انجام نمیدهیم، ازآنجهت که آزادی برای آینده خوب است؛ بل به این دلیل که آزادی برای تمام زمانها خوب است، و مالکان با قطع دسترسی ما به ابزارهای لازم برای اعمال آزادیمان، عملاً آن را از ما گرفتهاند.
میخواهیم حکومت (هر حکومتی) را سرنگون کنیم - و با خشونت این کار را خواهیم کرد، زیرا آنها با بهرهگیری از همین خشونت ما را وادار به اطاعت از خود کردهاند - و باز هم، نه به این دلیل که ما، آزادی را، آنزمان که در خدمت منافع ما نیست، به سخره میگیریم؛ بل به این دلیل که حکومتها نافی آزادیاند، و بدون رهاشدن از آنها، دستیابی به آزادی ممکن نیست.
میخواهیم با اعمال زور، کشیشها را از مواهبشان خلع کنیم، زیرا آنها بهواسطهٔ این مواهب، که توسط دولتها نگهبانی میشود، حقوق دیگران، یعنی ابزارها و آزادی لازم برای ترویج و تبلیغ ایدهها و باورهایشان را از آنان سلب کردهاند.
آزادی سرکوب، استثمار، واداشتن مردم به خدمت در ارتش، پرداخت مالیات و نظایر آن، نفی آزادی است؛ و این واقعیت که دشمنان ما استفادههای بیربط و دروغینی از واژهٔ آزادی میکنند، دلیلی بر آن نیست که اصل آزادی را انکار کنیم؛ اصلی که خصلت درخشان جنبش ما و مؤلفهای دائمی، مانا و ضروری در زندگی و پیشرفت انسانی است.
حق آزادی برابر برای همگان، و به تبع آن، حق مقاومت در برابر تجاوز به آزادی، و مقاومت با استفاده از قوهٔ قهری، زمانی که این تجاوزها بهواسطهٔ قوهای قهری اعمال میشوند و راه بهتری برای مقابله با آنها وجود ندارد.
این اصل، امروز صادق است و در هر زمان دیگری نیز صادق خواهد بود؛ زیرا در جامعهٔ آینده، اگر کسی بخواهد دیگری را سرکوب کند، آن دیگری باید حق مقاومت و استفاده از زور برای ایستادگی در برابر زور را داشته باشد.»
حجم
۳۸۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۵۲ صفحه
حجم
۳۸۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۵۲ صفحه