کتاب داستان واره هایم

کتاب داستان واره هایم نوشتهٔ فرشته سنگیان در نشر گنجور به چاپ رسیده است. این کتاب مجموعه‌ای از ۱۷ داستانک است که نویسنده در یک مجموعه گردآوری کرده است.

درباره کتاب داستان واره هایم

عناوین داستان‌های این کتاب به شرح زیر است:

آوازه‌خوان

 شاعر نابینا

 عشق در شهر یخی

 محکمه کائنات

 به جرم بینایی

 نگهبان کتاب‌ها

 انگشتر

 یک پیری با شکوه

 تارِ فروشی

 خیالات

 بلمران

 مرکَب

 پیشکش

 همه یکی هستیم

 بعد از جدایی

 حیف شد

 دل‌های یخی

کتاب داستان واره هایم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به داستان‌های ایرانی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب داستان واره هایم

چند سالی می شد که اهالی محل با ایماء و اشاره صدایش می‌کردند و بچه‌ها همیشه از بزرگترهایشان می‌پرسیدند چرا این مرد دستمالی سفید را به دور گردنش می‌پیچد و با هیچ‌کسی صحبت نمی‌کند .عصرها چند کوچه‌ای را با دوچرخه‌اش دور می‌زد و هنگام غروب آفتاب، جلوی مغازهٔ پدری‌اش که روزگاری خود او هم در آنجا به عطاری مشغول بود می نشست. ایبته حایا یک قفل بزرگ به در مغازه خورده بود و سال‌ها بود تعطیلش کرده بود . بعد از خیره شدن به خورشید راهش را می‌گرفت و بعد از تهیه یک نان گرم از نانوایی سنگکی محله به منزل، پیش مادر مهربان و بیمارش می‌رفت .اما یک روز چند تا از بچه‌هایی که کنار نانوایی ایستاده بودند داشتند با زغال روی دیوار خانه‌ای متروکه، نقاشی می‌‌کشیدند. یکی از بچه‌ها پرنده‌ای کشید که در قفس بود. مرد جوان با ناراحتی به سمت دیوار رفت و دستمال را از گردنش باز کرد و قفس را از روی پرنده پاک کرد. بچه‌ها روی گلوی مرد، نقش پرنده‌ای را دیدند که در قفس است!