
کتاب بنویس تا زنده بمانی
معرفی کتاب بنویس تا زنده بمانی
کتاب بنویس تا زنده بمانی (کاربردهای نوشتن در زندگی روزانه) نوشته میترا جاجرمی و با همکاری نشر نسیم تحول منتشر شده است. این کتاب به بررسی نقش نوشتن در بهبود کیفیت زندگی روزمره، خودشناسی و مدیریت احساسات میپردازد و با تمرینها و مثالهای متنوع، کاربردهای عملی نوشتن را برای مخاطبانش شرح میدهد. کتاب بنویس تا زنده بمانی در دستهی کتابهای خودیاری و نویسندگی خلاق قرار میگیرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بنویس تا زنده بمانی
کتاب بنویس تا زنده بمانی در دورهای نوشته شده که توجه به سلامت روان و توسعهی فردی اهمیت بیشتری یافته است. نویسنده باتکیهبر تجربههای شخصی و پژوهشهای علمی، تلاش میکند نشان دهد نوشتن فقط ابزاری برای نویسندگان حرفهای نیست، بلکه هر فردی میتواند از آن برای مواجهه با چالشهای زندگی، کاهش استرس و افزایش خودآگاهی بهره ببرد.
کتاب بنویس تا زنده بمانی با زبانی بیتکلف و ساختاری ساده، به موضوعاتی مانند نوشتن درمانی، فهرستنویسی، روزانهنویسی، نامهنگاری و حتی وبلاگنویسی میپردازد. کتاب با روایت داستانهایی از زندگی واقعی و تمرینهای عملی، خواننده را به تجربهی نوشتن دعوت میکند. هر فصل به یکی از جنبههای کاربردی نوشتن اختصاص یافته و به مخاطب کمک میکند تا نوشتن را به بخشی از زندگی روزمرهی خود تبدیل کند. میترا جاجرمی تأکید دارد که نوشتن میتواند نقش یک مشاور همیشگی را ایفا کند و در مسیر رشد فردی و عبور از بحرانها یاریرسان باشد.
خلاصه کتاب بنویس تا زنده بمانی
پیام اصلی کتاب بر این ایده استوار است که نوشتن ابزاری قدرتمند برای خودشناسی، مدیریت احساسات و بهبود کیفیت زندگی است. میترا جاجرمی با مثالهایی از زندگی شخصی و روایت تجربههای دیگران، نشان میدهد که نوشتن میتواند به افراد کمک کند تا با خاطرات تلخ کنار بیایند، نشخوار ذهنی را کاهش دهند و احساسات منفی را تخلیه کنند. کتاب توضیح میدهد که نوشتن فقط مختص نویسندگان حرفهای نیست و هر کسی میتواند از آن برای حل مشکلات روزمره، افزایش خلاقیت و حتی بهبود روابط استفاده کند.
تمرینهایی مانند نوشتن دربارهی حوادث دردناک، فهرستنویسی، روزانهنویسی و نامهنگاری به عنوان راهکارهایی برای کاهش اضطراب، افزایش تمرکز و شفافیت ذهن معرفی میشوند. میترا جاجرمی تأکید میکند که نوشتن، ذهن را منظم میکند و به افراد کمک میکند تا اهداف و اولویتهای خود را بهتر بشناسند؛ همچنین کتاب به اهمیت شکرگزاری و ثبت داشتهها اشاره دارد و نشان میدهد که این کار میتواند نگرش فرد را نسبت به زندگی تغییر دهد. درنهایت کتاب بنویس تا زنده بمانی نوشتن را بهعنوان مهارتی همگانی و قابل یادگیری معرفی میکند که میتواند در مسیر رشد فردی و عبور از بحرانها نقش مهمی ایفا کند.
چرا باید کتاب بنویس تا زنده بمانی را خواند؟
این کتاب با تمرکز بر کاربردهای عملی نوشتن در زندگی روزمره، به مخاطب نشان میدهد که چگونه میتوان از نوشتن برای مدیریت احساسات، کاهش استرس و افزایش خودآگاهی بهره برد. تمرینهای ساده و قابل اجرا، روایتهای واقعی و مثالهای ملموس، کتاب بنویس تا زنده بمانی را به منبعی مناسب برای کسانی تبدیل میکند که بهدنبال راهی برای بهبود کیفیت زندگی و رشد فردی هستند؛ همچنین کتاب به افرادی که از نوشتن میترسند یا نمیدانند از کجا شروع کنند، انگیزه و راهکار میدهد تا این مهارت را به بخشی از زندگی خود تبدیل کنند.
خواندن کتاب بنویس تا زنده بمانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب بنویس تا زنده بمانی برای افرادی مناسب است که بهدنبال راهی برای مدیریت احساسات، کاهش نشخوار ذهنی و افزایش خودشناسی هستند؛ همچنین برای کسانی که با بحرانهای زندگی مانند فقدان، جدایی یا استرسهای روزمره دستوپنجه نرم میکنند و بهدنبال ابزاری برای تخلیهی ذهن و آرامش هستند، مفید است. نویسندگان تازهکار و علاقهمندان به نویسندگی نیز میتوانند از تمرینها و راهنماییهای کتاب بهره ببرند.
بخشی از کتاب بنویس تا زنده بمانی
«این پیامی بود که برادرم در ساعت ۷:۴۵ دقیقه روز چهارشنبه بیستم اسفندماه سال ۱۳۹۵ برایم فرستاد. فوت ناگهانی مادربزرگم بدون هیچ بیماری زمینهای قبلی، شوک بزرگی به من وارد کرد. روز قبل از فوتش خبردار شدیم که مادربزرگم سکتهی قلبی کرده و در بیمارستان بستری است. اما دکترها گفتند: چیز مهمی نیست و خطر رفع شده است، اما ساعت سه نیمه شب مادربزرگم در خواب چشم از جهان فروبست و ما را تنها گذاشت. آن زمان اوج کرونا بود. مادربزرگ و پدربزرگم در شهر مشهد زندگی میکردند و بهخاطر کرونا مدتها بود که آنها را ندیده بودم. من حتی فرصت خداحافظی با مامانی عزیزم را پیدا نکرده بودم و این موضوع به شدت مرا عذاب میداد. در ظاهر چیزی بروز نمیدادم. شاید چون نمیخواستم اندوه مادرم را بیشتر کنم اما از درون درحال فروپاشی بودم. به شدت کمخواب شده بودم. ساعتها به خاطراتم با مادربزرگم فکر میکردم و اشکهایی که در طول روز در دلم تلنبار شده بود؛ در این ساعات از چشمهایم سرازیر میشد. حدود ساعت سه نیمه شب به خواب میرفتم اما چه خوابی! مدام کابوس میدیدم و از خواب میپریدم. من بهواسطهی تحصیل در رشتهی پزشکی، مرگهای بسیاری را دیده بودم و با مرگ بیگانه نبودم. اما در برابر مرگ مادربزرگم کم آوردم. تازه متوجه شدم که موضوع عزیزانم بسیار دور است و فقط برای دیگران اتفاق میافتد.»
حجم
۹۳۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۹۳۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه