دانلود و خرید کتاب عصر بخیر هواپیمای مسافربری! مژگان کلهر
تصویر جلد کتاب عصر بخیر هواپیمای مسافربری!

کتاب عصر بخیر هواپیمای مسافربری!

نویسنده:مژگان کلهر
انتشارات:نشر افق
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب عصر بخیر هواپیمای مسافربری!

کتاب عصر بخیر هواپیمای مسافربری به‌قلم مژگان کلهر را نشر افق منتشر کرده است. این کتاب در قالب داستان به آموزش حروف الفبای فارسی به کودکان می‌پردازد و یادگیری خواندن و نوشتن را برای کودکان اول دبستان راحت و دلپذیر می‌کند

درباره کتاب عصر بخیر هواپیمای مسافربری

مجموعه کتاب‌های کتاب اولی کلاس اولی نشر افق با هدف یادگیری الفبای فارسی و کمک به مهارت خواندن و نوشتن کودکان کلاس اول دبستان طراحی و تألیف شده‌اند. این مجموعه که از سطح ۱ تا ۵ درجه‌بندی شده است، شامل داستان‌هایی است که همراه با پیشرفت برنامهٔ درسی مدرسه و آموزش حروف الفبا به تقویت مهارت خواندن و نوشتن کودک کمک می‌کند و به‌مرور او را به صداهای مختلف و کلمات بیشتر و جملات طولانی‌تر آشنا می‌کند. داستان این جلد ماجرای هواپیمایی جنگی است که یک روز در باند فرودگاه با هواپیمای مسافربری جدیدی روبه‌رو می‌شود و تجربه‌های جدیدی از دوستی با او کسب می‌کند.

خواندن کتاب عصر بخیر هواپیمای مسافربری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

مطالعهٔ این کتاب برای کودکان اول دبستان با همراهی والدین و معلمان لذت‌بخش و سودمند خواهد بود.

بخشی از کتاب عصر بخیر هواپیمای مسافربری

«یک روز بهاری وقتی هواپیمای جنگی مثل همیشه صاف پایین آمد و در باند فرودگاه نشست متوجه شد که اتفاقی توی فرودگاه افتاده است. یک هواپیمای مسافربری تروتمیز درست جلوی رویش جا خوش کرده بود. هواپیمای جنگی گرومب کرومبی کرد و با صدای کلفتی گفت: «سلام، عصر به‌خیر!» هواپیمای مسافربری نورش را بالا انداخت و گفت: «سلام!» هواپیمای مسافربری گفت: «چه خوب شد که آمدی من چند ساعتی است که تنهایی اینجا نشسته‌ام.» هواپیمای جنگی صدای بامبی از توی دلش در آمد. یکهو رعد و برقی زد و باران تندی بارید. هواپیمای مسافربری داد زد: «وای!» هواپیمای جنگی با تعجب پرسید: «از باران می‌ترسی؟» هواپیمای مسافربری گفت: «نه! صدای رعد و برق اذیتم می‌کند.» هواپیمای جنگی ساکت شد. چیزی به ذهنش نمی‌رسید که بگوید. آخرش گفت: «نگران نباش من اینجا هستم.» و کمی جلوتر رفت و با بال بزرگش روی هواپیمای مسافربری را پوشاند. همین که باران بند آمد هواپیمای مسافربری گفت: «چه خوب شد که اینجا بودی بیا برویم یک گشتی بزنیم.» بعد با هم به دشتی پر از گل‌های صورتی رفتند. هواپیمای جنگی دوروبرش را نگاه کرد و گفت: «اینجا چقدر قشنگ است. من هیچ‌وقت این همه گل صورتی را یک جا ندیده بودم.» 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۲ صفحه

حجم

۸۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۵۲ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
تومان