کتاب تاریک و عمیق و مخوف
معرفی کتاب تاریک و عمیق و مخوف
کتاب تاریک و عمیق و مخوف نوشتۀ مری داونینگ هان با ترجمۀ زهرا عباسی آلنی در انتشارات نگاه آشنا به چاپ رسیده است. این کتاب، رمانی مناسب برای کودکان و نوجوانان در ژانر معمایی و ترسناک است.
درباره کتاب تاریک و عمیق و مخوف
کتاب تاریک و عمیق و مخوف داستانی است که قهرمان آن دختری به نام آلی است و داستان از زبان او روایت میشود. قبل از شروع تابستان، آلی که ۱۳ سال دارد، عکسی قدیمی از سه دختربچه پیدا میکند که دو نفرشان مادر و خالهاش هستند؛ ولی عکس نفر سوم پاره شده است. آلی به دنبال کشف هویت نفر سوم میرود؛ اما با عکسالعمل مادر و خالهاش متوجه میشود که رازی ترسناک پشت این ماجرا است. او قرار است تابستان را همراه خاله و دخترخالهاش در همان جایی که راز پنهان شده است بگذراند در حالی که با خود فکر میکند موقعیت برای کشف این راز فراهم شده است. همهچیز خوب به نظر میرسد تا اینکه دختری بدخلق به اسم سیسی پیدایش میشود. سیسی رفتارهای نامناسب و زنندهای دارد. از همه عجیبتر اینکه او همیشه دربارۀ دختری به اسم ترسا حرف میزند. دختری که بهشکل مرموزی غرق شده و جسدش هیچوقت پیدا نشده است. آن هم در زمان کودکی مادر و خاله آلی.
آلی کمکم متوجه میشود که چرا سیسی اینقدر بداخلاق و عصبانی است. او همچنین میفهمد داستانی که سیسیی دربارۀ آن دختر غرق شده گفته فقط برای ترساندن آنها نبوده است. تلاش آلی برای کشف حقیقت ممکن است به قیمت جانش تمام شود. آیا او میتواند این راز را کشف کند؟
خواندن کتاب تاریک و عمیق و مخوف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران کتابهای کودک و نوجوان در ژانر معمایی و ترسناک پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تاریک و عمیق و مخوف
«یک لنگهٔ پنجره را باز کردم و خم شدم بیرون تا دریاچه را نگاه کنم. سیارهٔ عطارد آمده بود پایینتر و شده بود همنشین ماهِ نیمه، ولی هنوز آنقدر نور داشت که افق را نمایان کند؛ خطی تیره مقابل غروبی صورتی که رنگ میباخت. گفتم: «مامانم از آب میترسه. تا حالا ندیدهام بره شنا. حتی یه بار. حتی وقتی من رو میبرد کلاس شنا، مینشست روی چمنها و تماشام میکرد. مامانهای دیگه همهشون با بچههاشون میاومدن توی آب، ولی مامان من نه.» اِما که کنارم نشسته بود، به خودش لرزید. «شاید فکر میکنه غرق میشه. دلش نمیخواد استخونهاش دربیان.» نگاهش کردم. «منظورت چیه؟»
«استخونها توی ما هستن، توی من و تو و مامان و همه. وقتی میمیریم، میآن بیرون و بعدش ما روح میشیم.»
«اینها رو از کجا فهمیدی؟»
«توی کتابهای نقاشی مامان عکسهاش رو دیدم. گفت اسکلتن. توی همهمون هستن، تا وقتی بمیریم، بعدش...» اِما آقاخرسه را بغل کرد. «آقاخرسه استخون نداره، فقط پشم توشه. زنده هم نیست، واسه همین نمیتونه بمیره. یا روح بشه.»
«چیزی به اسم روح وجود نداره.» اِما دستهایش را به اینطرف و آنطرف تاب داد، انگار داشت حرکت استخوانها را زیر پوستش تماشا میکرد. «از کجا میدونی؟ شاید تو ندیدیشون.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
نظرات کاربران
سلام میدونم نمیدونید این کتاب خوبیه یا نه ولی من یه دختر ۱۳ ساله هستم واقعا کتاب عالی بود من هیچوقت کتاب نمیخوندم و همش سرم تو گوشی بو. ولی این کتاب ۲۰۰ صفحه ای رو توی ۱ روز و
{ مطالعه نسخه چاپی } من این ترجمه رو خوندم و واقعا میتونم بگم ترجمش خیلی خوب بود ... حتما از این نشر بخونید چون واقعا ارزششو داره . خیلی جذاب بود حقیقتا بیشتر از ترسناک ماجراجویی بود که من واقعا خیلییی خوشم
عالی واقعا من بعد خوندنش کپ کردم
من دختری هستم که کلا به خوندن کتاب علاقه ندارم ولی وقتی این کتاب رو خوندم واقعا لذت بردم و خوندن این کتاب رو به شما هم توصیه میکنم
کتاب نسبتا خوبی بود و دوستش داشتم بهتون توصیه میکنم بخونینش حتما ✨🌚
کتاب خوبی است من دارم خوبه