کتاب غریبه ای در خانه
معرفی کتاب غریبه ای در خانه
کتاب غریبهای در خانه نوشتۀ شری لاپنا با ترجمۀ فاطمه قربانی در انتشارات نگاه آشنا به چاپ رسیده است. این کتاب، رمانی در ژانر معمایی و جنایی است و داستان زوجی را روایت میکند که رازهایی میان زندگی آنها سایه انداخته است.
درباره کتاب غریبه ای در خانه
داستان غریبهای در خانه، روایتی جنایی و معمایی از زندگی یک زن و شوهر است. کارن و تام کراپ زوجی خوشبخت هستند. خانۀ آنها در یکی از محلههای مرفه نیویورک قرار دارد. آنها به تازگی ازدواج کردهاند و فرزندی هم ندارند. یک روز که تام به خانه بازمیگردد متوجه میشود کارن ناپدید شده است. خودروی او در خانه نیست و شواهد نشان میدهد با عجله از خانه خارج شده است؛ زیرا کیف پول، کارت شناسایی و تلفن همراهش را با خود نبرده است. با آمدن پلیس به خانۀ تام مشخص میشود کارن در یکی از محلههای خطرناک و فقیر شهر در حالی که رانندگی میکرده تصادف کرده؛ اما آسیب جدی ندیده است. تنها مسئله این است که او نمیتواند به یاد بیاورد کجا بوده و چه کار کرده است. پلیس به او مشکوک است و گمان میکند او واقعیت را نمیگوید و تمارض میکند. کارن به خانه بازمیگردد و در حالی که سعی میکند زندگی عادی را از سر بگیرد متوجه میشود چیزی در خانه تغییر کرده است. او احساس میکند در غیاب او کسی به خانه آمده است. پلیس هم او را رها نمیکند و مدام از او سؤال میپرسد. این وضعیت باعث میشود اعضای خانه با هم غریبه شوند. گویی هرکدام رازی را با خود حمل میکنند و برای حفظ آن قادر به انجام هر کاری هستند.خواندن کتاب غریبه ای در خانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران رمانهای معمایی و جنایی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب غریبه ای در خانه
«او متعلق به اینجا نیست. او که در تاریکی سرگردان است از در پشتی رستوران متروکه به بیرون میدود، بیشتر لامپهای رستوران یا سوخته و یا شکستهاند، صدای نفسهایش بلند میشود. او که اصلاً نمیداند چه کار میکند مثل حیوانی وحشت زده به سمت محل پارک ماشینش میدود. هرطور که شده در ماشین را باز میکند. بدون هیچ فکری کمربند ایمنی را میبندد، فرمان را دو دور میچرخاند و به سرعت از پارکینگ خارج میشود، بیمحابا بدون اینکه از سرعت خود کم کند به سمت جاده میپیچد. چیزی در بازار آن طرف خیابان توجه او را جلب میکند. اما او فرصتی ندارد تا آن را تشخیص دهد، به این دلیل که حالا دیگر به چهار راه رسیده است. سرعتش را افزایش میدهد و از چراغ قرمز عبور میکند. او قادر به فکر کردن نیست. از چهار راه بعدی هم با سرعت عبور میکند. سرعتش از حد مجاز بیشتر شده است، اما توجهی نمیکند. او باید فرار کند.»
حجم
۱۰۱۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۱۰۱۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
نظرات کاربران
دارمش خیلی خفنه پیشنهاد میشه من کتابشو دارم
از همون اول کلیت داستان قابل حدس هست ولی آنچه باعث میشه خواننده داستان را بخونه پیچش های درون داستان هست