دانلود و خرید کتاب اوضاع خیلی خراب است pdf

معرفی کتاب اوضاع خیلی خراب است

کتاب اوضاع خیلی خراب است با عنوان فرعی «کتابی درباره امید» اثری در حوزه‌ی خودیاری از مارک منسن نویسنده‌ی آمریکایی است. منسون در این کتاب از امید می‌گوید که نه یک کالای لوکس، بلکه به اندازه‌ی نفس کشیدن برای یک زندگی به‌قاعده و سالم و حتی معمولی ضروری است. البته او پیش‌فرض‌های ما درباره‌ی امید را تغییر داده و امید واهی را به‌عنوان عاملی مخرب عنوان می‌کند. توجه به جزئیات و تعمق در آن‌ها در کنار لحن طنز منسن، این کتاب را جذاب و بسیار خواندنی کرده است.

انتشارات میلکان کتاب اوضاع خیلی خراب است را با ترجمه‌ی سمانه پرهیزکاری منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه کرده است.

درباره کتاب اوضاع خیلی خراب است

اوضاع خیلی خراب است نوشته‌ی مارک منسون نویسنده و وبلاگ‌نویس آمریکایی است. نویسنده‌ای که پیشتر با کتاب «هنر ظریف بی‌خیالی» شناخته می‌شد، در آن کتاب حرف‌های جدیدی برای گفتن داشت و بسیار هم با استقبال مواجه شد، این‌بار در کتاب اوضاع خیلی خراب است باز هم مخاطبان را با ایده‌هایی جدید و حرف‌هایی تازه و خواندنی روبه‌رو کرده است. این کتاب در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و توانست نظر مخاطبان را دوباره به منسن جلب کند. همان‌گونه که از عنوان فرعی این کتاب، یعنی «کتابی درباره‌ی امید»، پیداست، محور اثر امید، ارزش و اهمیتش، زیان امید به‌معنای ایدئولوژیک و آیینی‌اش و کامیابی در سایه‌ی جهت‌دهی به رنج غیرقابل حذف از زندگی است. منسن هوشمندانه مشکلاتی را که مختص دوره‌ی معاصر جهان است و البته به ظاهرِ پرزرق‌وبرق و فریبنده‌ی این دوره نمی‌خورد، واکاوی کرده است. این کتاب را «سمانه پرهیزکاری» به فارسی برگردانده و برگردان او توسط نشر «میلکان» منتشر شده است.

خواندن کتاب اوضاع خیلی خراب است را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب را به مخاطبان کتاب‌های خودیاری، روان‌شناسی و فلسفی پیشنهاد می‌کنیم.

چرا باید کتاب اوضاع خیلی خراب است را بخوانیم؟

این کتاب با صراحت تمام از نقاط تاریک زندگی مدرن گفته و راه یافتن معنا برای زندگی و پایداری و امید داشتن به ادامه زندگی را با لحنی طنز در اختیار مخاطبانش قرار داده است.

درباره مارک منسون

مارک منسن نویسنده‌ی محبوب و وبلاگ‌نویس آمریکایی، متولد نهم مارس ۱۹۸۴ است. منسن در سال ۲۰۰۸ وبلاگ‌نویسی را آغاز کرد. موضوع اولین وبلاگ منسن دوست‌یابی و آداب معاشرت بود. او در سال ۲۰۱۰ وبلاگ جدیدی را برای مردان و توصیه‌های مهم به آن‌ها راه انداخت. وبلاگ‌های منسن در طول سال‌های فعالیت او، میلیون‌ها بازدیدکننده داشته است. مارک منسن از سال ۲۰۱۱ تصمیم به نوشتن کتاب گرفت تا از این طریق مخاطبان بیشتری به‌دست آورد. این راه جدید برای او خوش‌یمن بود و پس از انتشار دومین کتابش به شهرتی چشم‌گیر دست یافت؛ کتاب «هنر ظریف بی‌خیالی» که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و با استقبالی کم‌نظیر مواجه شد. از این کتاب بیش از دوازده‌میلیون نسخه به فروش رسیده و در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته است.

کتاب دیگر منسن با عنوان «اوضاع خیلی خراب است» که در ادامه‌ی کتاب پیشین او در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، باز هم با استقبال مواجه شد و نام منسن را دوباره بر سر زبان‌ها انداخت. این کتاب نیز در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز قرار گرفته است. منسن در سال ۲۰۲۰ کتاب صوتی «عشق کافی نیست» را به انتشار رساند. صراحت و دست‌گذاشتن منسن بر نقاط تاریک زندگی از سوی برخی متقدان مورد انتقاد قرار گرفته است؛ در حالی‌که اقبال عمومی به آثارش نشان‌دهنده‌ی پررنگ بودن وجه عملگرایانه و واقع‌بینانه‌ی کتاب‌های اوست.

نقد کتاب

کتاب اوضاع خیلی خراب است را باید با دو ویژگی مهم به یاد آورد. اول ایده‌های مهم، تعیین‌کننده و گاهی تکان‌دهنده‌ و فلسفیِ منسن و دوم لحن طنز او که حرف‌های بعضا تلخ و سختش را قابل تحمل می‌کند. منسن در این کتاب از امید و اهمیت بنیادین آن گفته، اما تنها در برشمردن این اهمیت متوقف نمانده و همین نقطه‌ی تمایز کتاب است. او از نقش ذهن انسان در ناامیدی، امید واهی یا دیگر مشکلات او گفته و از یافته‌های علمی نیز در این راه یاری جسته است. مجموعه‌ای که منسن برآورده، پر از جزئیاتِ روشن‌گری است که مخاطب را با ایده‌ی اصلی او به‌خوبی آشنا می‌کند. وجه دیگر اهمیت کتاب، نقد دوره‌ی‌ کنونی تاریخ است. عصری که پر از امکانات و در عین‌حال پر از دام‌های اضطراب و ناامیدی است. دوره‌ای که شناخت ابعاد مختلفش برای حفظ ذهن انسان از فروپاشی و خاموشی ضروری است. توانایی منسن در طنازی همزمان با بیان حقایقی بسیارگزنده، درک و شناخت و کنار آمدن با آن حقایق را آسان و بلکه دل‌نشین کرده است.

ناامیدی، مرگ خاموش

منسن در آغازین صفحات کتاب اوضاع خیلی خراب است توضیح داده امیدی که می‌خواهد از آن سخن بگوید و راه‌های دستیابی به آن را برشمرده، واقعا چیست. برای درک امید، بهتر آن است که ناامیدی را بشناسیم. منسن متضاد «خوشحالی» را «عصبانیت» یا «ناراحتی» نمی‌داند. از نظر او متضاد خوشحالی «ناامیدی» است. زمانی که عصبانی هستیم، افق زندگی ما هنوز روشن است، چراکه دغدغه‌ای داریم و احتمالا می‌خواهیم و می‌توانیم برایش بجنگیم. ناامیدی اما «افقی خاکستری و بی‌پایان از تسلیم‌شدگی و بی‌تفاوتی» است و این یعنی همه‌چیز به فنا رفته. با ناامیدی مرده‌ی متحرکی بیش نیستیم. مرده‌ای که نه‌تنها برای خود خطر دارد بلکه مستعد ضربه و زخم زدن به همه‌چیز و همه‌کَس است؛ آن‌هم نه ضربه‌ای سطحی که زخمی کاری.

منسن با واژه‌ها و جملاتی کاملا روشن و و با لحنی بی‌لکنت ناامیدی را معرفی کرده و آن را ریشه‌ی اضطراب، بیماری‌های روانی و افسردگی دانسته است. روزگار مدرن با این‌که چیزی از امکانات برای انسان‌ها کم نگذاشته، ناامیدی و تبعات و گرفتاری‌های ناشی از آن را بیشتر کرده است. اینترنت، حمل‌ونقل آسان و سفرهای کوتاه به اقصا نقاط زمین و حتا فضا نتوانسته درد اصلی انسان را بکاهد که هیچ، بدتر و مزمن‌ترش هم کرده است. در این موقعیت پیچیده، انسان برای دوباره جستن امید نیاز به آگاهی، احساس کنترل، اعتقاد به ارزش هر چیزی و جامعه دارد. منسن در ادامه‌ی کتاب به این مباحث جذاب و تعیین‌کننده پرداخته است.

مورد عجیب الیوت

یکی از نمونه‌های جالبی که منسن در کتاب اوضاع خیلی خراب است به آن اشاره کرده، مورد «الیوت» است. الیوت مردی مبتلا به تومور مغزی بود که پس از عمل جراحی و درمان، تغییرات بزرگی را تجربه کرد. تغییراتی که منسن با جذابیت بسیار آن را نقل کرده است. این تغییرات باعث شد یافته‌های جدیدی از ذهن انسان به دست آید: انسان دو ذهن دارد، یکی ذهن عقلانی و دیگری ذهن عاطفی. به تعبیر منسن این دو ذهن در صحبت کردن با یکدیگر بد عمل می‌کنند. ذهن عقلانی بیا‌نگر افکار آگاهانه‌ی انسان، توانایی او برای محاسبات و قابلیتش در استدلال است و ذهن عاطفی بیانگر احساسات، انگیزه‌ها، شهود و غریزه است. ما خیال می‌کنیم که ذهن عقلانی در حال راندن ماشین هوشیاری‌مان است درحالی‌که ذهن عاطفی روی صندلی مسافر نشسته و داد می‌زند: «کجا داری می‌روی؟». شناخت این دو ذهن پرده از دلایل بسیاری رفتارهای غیرمنطقی یا ناامیدی و گاهی درجازدن‌های ما برمی‌دارد. منسن در بخش دوم کتاب که از اوضاع خراب دوره‌ی کنونی می‌گوید، نقش این دو ذهن را در وضعیت به‌وجودآمده، بررسی کرده است.

اوضاع خیلی خراب است؟ یا همه چیز به فنا رفته؟ بهترین ترجمه کتاب کدام است؟

عنوان اصلی این کتاب «Everything Is F*cked: A Book About Hope» است که در ترجمه شکل‌های مختلفی پیدا کرده است و با توجه به ترجمه‌ی تحت‌الفظی عنوان، عجیب هم نیست. «سمانه پرهیزکاری» این کتاب را با عنوان «اوضاع خیلی خراب است» با زبانی روان و دقیق ترجمه کرده است و نشر «میلکان» نسخه‌ی او را به انتشار رسانده است. ترجمه‌ی پرهیزکاری از این کتاب یکی از بهترین ترجمه‌های فارسی موجود است. «علی‌اکبر متواضع» این کتاب را با عنوان «همه‌چیز به فنا رفته» ترجمه کرده و نشر «کاکتوس» آن را چاپ کرده است. محمد خلعتبری و فاطمه بلدی نیز این کتاب را با همین عنوان منتشر کرده و انتشارات «کتاب کوله‌پشتی» آن را منتشر کرده است.

برشی از کتاب اوضاع خیلی خراب است

«اولین‌باری که آیزاک نیوتن سیلی خورد، وسط مزرعه‌ای ایستاده بود. عمویش داشت به او توضیح می‌داد که چرا گندم باید در ردیف‌های اریب کاشته شود، اما آیزاک گوش نمی‌کرد. او به خورشید خیره شده بود و به این فکر می‌کرد که نور از چه تشکیل شده است.

او فقط پسربچه‌ای هفت‌ساله بود.

عمویش با پشت دست چنان سیلی‌ای به او زد که حسِ خویشتن‌داریِ آیزاک موقتاً روی زمینی که بدنش روی آن افتاده بود، تکه‌تکه شد. او هر گونه حس انسجام شخصی را از دست داد و درحالی‌که پاره‌های روحش مجدداً کنار هم قرار می‌گرفتند، مثل تکه‌ای مخفی در خاک باقی ماند و برای همیشه در آن‌جا رها شد.

پدر آیزاک قبل از تولد او مُرده بود، و کمی بعد مادرش او را ترک کرده بود تا با مرد پیر و ثروتمندی از روستای کناری ازدواج کند. درنتیجه آیزاک سال‌های شکل‌گیریِ هویتش را در دست‌به‌دست‌شدن بین عموها، عموزاده‌ها و پدربزرگ و مادربزرگ گذراند. هیچ‌کس واقعاً او را نمی‌خواست و بیش‌ترشان نمی‌دانستند چطور از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنند. او سربار بود و معمولاً محبت نمی‌دید.

عموی آیزاک یک مستِ بی‌سواد بود، اما بلد بود پرچین‌ها و ردیف‌های مزرعه را بشمرد. این تنها مهارتِ فکریِ او بود و احتمالاً برای همین بود که این کار را بیش از حد نیازش انجام می‌داد. آیزاک معمولاً در این ردیف‌شماری‌ها با عمویش همراه می‌شد، چون این تنها وقتی بود که عمویش به او توجه نشان می‌داد، و او مثل آب در کویر، جذب کوچک‌ترین توجهی می‌شد.

بعداً معلوم شد که آن پسرک اعجوبه است. او در هشت‌سالگی می‌توانست مقدار خوراک موردنیاز گوسفندها و خوک‌ها را برای فصل بعد پیش‌بینی کند و در نه‌سالگی می‌توانست به‌صورت ذهنی محاسبات مربوط به هکتارهای گندم، جو و سیب‌زمینی را انجام دهد.

آیزاک در ده‌سالگی به این نتیجه رسید که کشاورزی کار احمقانه‌ای‌ست و درعوض توجهش را به محاسبهٔ خطِ سیرِ دقیقِ خورشید در فصل‌های مختلف معطوف کرد. عمویش به خط سیر دقیق خورشید اهمیتی نمی‌داد، چون این چیزها برایش آب و نان نمی‌شد، لااقل نه مستقیماً. بنابراین باز هم آیزاک را کتک می‌زد.»

معرفی نویسنده
عکس مارک منسون
مارک منسون
آمریکایی | تولد ۱۹۸۴

مارک منسون (مارک منسن) وبلاگ‌نویس آمریکایی است که کتاب‌های خودیاری او در سراسر دنیا پرفروش و محبوب هستند. در ایران هم از هر کتاب او چندین ترجمه وارد بازار شده و به خاطر صمیمت و خودمانی بودن آثارش، کتاب‌هایش خیلی زود مخاطب‌های زیادی پیدا کرده‌اند. او پیش از اینکه تبدیل به نویسنده‌ی کتاب‌های خودیاری شود، یک بلاگر شناخته‌شده و تاثیرگذار بود که محتواهایی درمورد فرهنگ، پیدا کردن شریک عاطفی دلخواه، روابط انسانی، بهبود مهارت‌های ارتباطی، تصمیم‌گیری و... تولید و منتشر می‌کرد.

⁦⁦️⁦〰️⁩ᴍᴇʜᴅɪ⁦〰️⁩
۱۳۹۸/۰۴/۱۱

الان که دارم می‌نویسم نصف نسخه‌ی انگلیسی کتاب رو تموم کردم و تا اینجا باید بگم از اون کتاب‌هاییه که نویسنده‌ها بعد از زیادی معروف شدن یه کتاب‌شون سریع یه کتاب دیگه بیرون میدن که از معروفیت کتاب قبل استفاده

- بیشتر
سعید رستگار
۱۳۹۸/۰۴/۲۰

من با خوندن کتاب قبلی مارک منسن، یعنی هنر ظریف رهایی از دغدغه ها اینقدر اعتماد به نفسم بالا رفت که با تمام مشکلات و مشقت هایی که داشت، یک کار تولیدی جدید شروع کردم و به سرعت یک کارگاه

- بیشتر
پیام
۱۳۹۹/۰۱/۱۲

در همین حد بگم که، منی که قسمت‌های مهم هر کتاب را هایلایت می‌کنم، در این کتاب مانده‌ام چه کنم! چون هر پاراگراف این کتاب ارزشمند و مهم است، با ترجمه‌ای عالی و روان.

.
۱۳۹۹/۰۵/۱۱

تووی نت که درباره کتاب سرچ کرده بودم نظر یه شخصی رو خوندم که خلاصش این بود: «نویسنده چیز جدید یا تازه اثبات شده‌ای رو نمیگه فقط بلده چطور بگه و مخاطب جذب کنه و مطلبو ادم بگیره مثل یه

- بیشتر
shamim
۱۳۹۹/۰۹/۰۱

کلا کتابهای منسن به نکات خوبی اشاره میکنه ولی سیر مشخصی نداره. معلوم نیست میخواد به کجا برسه! مجموعه ای از حرفهای خوب رو به صورت پراکنده به شما میزنه. شاید از خوندن این کتاب خسته بشید ولی نکات خوبی داره که میتونید

- بیشتر
الوار خمیده ی انسانیت
۱۳۹۹/۰۳/۰۲

بسیار زیبا و اثرگذار. در ابتدا ممکنه تصور بشه که دیدگاه منفی نسبت به همه امور زندگی داره اما به مرور متوجه میشین که اصلا اینطور نیست و فقط یک دید ریالیستیک بسیار منصفانه داره. . ترکیبی از روانشنساسی عمیق

- بیشتر
Ali Mahrooei
۱۳۹۹/۰۲/۱۷

من انگلیسی این کتاب رو خوندم.. نحوه نگارش مارک منسون از نویسنده های دیگه کمی تفاوت داره و از استفاده از کلمات رکیک ابایی نداره.. علاوه بر نحوه نگارش، مارک منسون دید جدیدی به قضیه پیشرفت و تعالی انسان داره و سعی

- بیشتر
mehdi pashazade
۱۳۹۹/۰۴/۲۸

کتاب خیلی خوبی هستش و ترجمشم کاملا روانه چون در بردارنده واقعیت های مهلکی هستش یکم تفکر میطلبه و نمیشه مث رمان خوند تمومش کرد باید هزمش کرد و ادامش داد

Ali Mostafavimehr
۱۳۹۸/۱۲/۰۷

برای اینکه با فضای فکری نویسنده آشنا بشید توصیه میکنم ابتدا به وبلاگ شخصی شون(markmanson.net) که توش مقاله می‌نویسن مراجعه کنید. حدود ۱۰۰ مقاله توی زمینه های متفاوت نوشتن و مجانی هم هست. بعدش اولین کتابشون که پر فروش تر

- بیشتر
abbas azhdari
۱۳۹۸/۰۵/۰۹

کتابی که صفحه به صفحه اش سطر به سطرش علمیه منطقیه همه چی داره پر تجربه است انگار عصاره ای از زندگیه بشر تاکنونه.کتابی بر له امید اما امیدوارانه.باورمندان به ادیان تاب شنیدنش رو ندارن چون مختصات و الگوریتم ادیان

- بیشتر
اگر فکر می‌کنید کاملاً آگاه و تحصیل‌کرده‌اید، چنین نیست: شما هنوز هم مزخرفید.
asal_msm
«حرف‌زدنِ بیش‌ازحد دربارهٔ خودتان می‌تواند ابزاری برای پنهان‌کردنِ خودِ واقعی‌تان باشد»
محمدرضا
نمی‌توانید ارزشِ چیزی را بفهمید، مگر این‌که احتمالِ ازدست‌دادنِ آن‌را تجربه کنید.
rahgozar
شما و تمام کسانی که دوست‌شان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفته‌اید یا کارهایی که انجام داده‌اید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آن‌هم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگی‌ست. تمام مسائلی که به آن‌ها فکر می‌کنید یا کارهایی که انجام می‌دهید، تنها گریزِ استادانه‌ای از این حقیقت‌اند. ما غبارهای کیهانیِ بی‌اهمیتی هستیم که در یک نقطهٔ آبی پرسه می‌زنیم و به هم برخورد می‌کنیم. عظمتی برای خودمان تجسم می‌کنیم و اهدافی برای خودمان می‌سازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم.
RDH
چه اتفاقی در جهان افتاده که باعث می‌شود با وجود بهبود مداوم همه‌چیز، مدام حال‌مان بدتر شود؟
عباس
ناخویشتن‌داریْ مشکلی احساسی‌ست. تنبلیْ مشکلی احساسی‌ست. عقب‌انداختنِ کارها مشکلی احساسی‌ست. کم‌بازدهی مشکلی احساسی‌ست. تصمیماتِ نسنجیده مشکلی احساسی‌ست. این افتضاح است! چون سروکله‌زدن با مشکلات احساسی خیلی سخت‌تر از مشکلات منطقی‌ست.
RDH
اگر در کشور شما احمقی به قدرت برسد که نمی‌توانید او را تحمل کنید، شاید از کشور و دولت خود و حتی سایر شهروندان، احساس بیزاری کنید.
💚Book lover💚
ما می‌دانیم که باید سیگارکشیدن یا خوردنِ شیرینی‌جات یا غیبت‌کردن پشت سر دوستان‌مان را متوقف کنیم، اما همچنان مرتکبِ این کارها می‌شویم. دلیلش این نیست که بهتر نمی‌دانیم؛ دلیلش این است که حسِ بهتری نداریم.
RDH
ارزش‌هایی که در طول زندگیِ خود انتخاب می‌کنیم، کریستالیزه شده و در شخصیتِ ما ته‌نشین می‌شوند. تنها راهِ تغییرِ ارزش‌هامان این است که تجربه‌هایی متضاد با آن ارزش‌ها داشته باشیم. البته هر گونه تلاش برای رهایی از این ارزش‌ها از طریق تجربه‌های جدید یا متضاد، ناگزیر با درد و ناراحتی همراه خواهد بود. برای همین است که چیزی به‌اسم "تغییرِ بدون درد" و "رشدِ بدون ناراحتی" وجود ندارد.
Houman Ydk
این جهانِ به‌فنارفتهٔ ماست و ما به‌فنارفتگانِ آن هستیم.
k.t
ناامیدی ریشهٔ اضطراب، بیماری‌های روانی و افسردگی‌ست. منبع تمام بدبختی‌ها و اعتیادهاست.
👽iskelet💀
خوب‌زندگی‌کردن به‌معنای اجتناب از رنج‌ها نیست؛ بلکه به‌معنای رنج‌کشیدن برای هدفِ درست است.
titi_artii
چیزی به‌اسم "تغییرِ بدون درد" و "رشدِ بدون ناراحتی" وجود ندارد
کاربر ۸۶۸۰۵۳۶
همین حالا می‌توانید با انتخاب محدودیت‌هایی که می‌خواهید برای خود قائل شوید، خودتان را آزاد کنید.
k.t
خیلی کم پیش می‌آید که روان‌شناسان چیزی را به‌طور قطعی بدانند؛ اما یکی از چیزهایی که به‌طور "قطعی" می‌دانند این است که آسیب‌های دوران کودکیْ ما را به فنا می‌دهند.
محمدرضا
«شما و تمام کسانی که دوست‌شان دارید، روزی خواهید مُرد. تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفته‌اید یا کارهایی که انجام داده‌اید برای تعداد کمی از مردم اهمیت خواهند داشت، آن‌هم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگی‌ست. تمام مسائلی که به آن‌ها فکر می‌کنید یا کارهایی که انجام می‌دهید، تنها گریزِ استادانه‌ای از این حقیقت‌اند. ما غبارهای کیهانیِ بی‌اهمیتی هستیم که در یک نقطهٔ آبی پرسه می‌زنیم و به هم برخورد می‌کنیم. عظمتی برای خودمان تجسم می‌کنیم و اهدافی برای خودمان می‌سازیم. اما راستش را بخواهید، ما هیچ نیستیم. پس از قهوهٔ لعنتی‌تان لذت ببرید!»
Azadeh
به مسافرت می‌رویم، نه به‌خاطر این‌که دوست داریم برویم، فقط برای این‌که بتوانیم بگوییم رفته‌ایم.
Reza
هرچه ترس بیش‌تر باشد، بهتر است. اگر لازم است، کمی دروغ بگویید و به خاطر داشته باشید که مردم به‌طور غریزی دوست دارند احساس کنند در حال شرکت در جنگ صلیبی هستند. می‌خواهند باور کنند مبارزانِ مقدسِ عدالت و حقیقت و رستگاری در این جهان‌اند. پس هرچه لازم است بگویید. آن‌ها را وادار کنید برحق‌بودن‌شان را حس کنند تا آیین بتواند به راه خود ادامه دهد. این‌جاست که تئوری‌های توطئه به کار می‌آیند.
k.t
همان‌طور که ماهی به آب نیاز دارد، روانِ ما هم برای بقا به امید نیاز دارد.
mrs._prs
واقعیت این است که برای رسیدن به خویشتن‌داری، به چیزی بیش از قدرت اراده نیاز داریم.
Ahmad

حجم

۳۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۳۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۷۰%
تومان