کتاب لبخند باشکوه آقای گیل
معرفی کتاب لبخند باشکوه آقای گیل
کتاب لبخند باشکوه آقای گیل نوشتهٔ اکبر رادی است. نشر قطره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر یکی از نمایشنامههای مشهور این نویسنده است.
درباره کتاب لبخند باشکوه آقای گیل
نمایشنامهٔ لبخند باشکوه آقای گیل در سالهای اول پس از اصلاحات ارضی ایران در دوران پهلوی دوم و در خانوادهای از طبقهٔ ملاک گیلان میگذرد. پدر خانواده «علیقلی خان» نام دارد و ۷۰ساله است. علیقلی خان بهشدت بیمار است و همه فکر میکنند بهزودی میمیرد. همسر او «گیلانتاج» هم دچار یک بیماری روانی است. آنها شش فرزند دارند. تمام فرزندان خانواده تحتتأثیر «فروغ الزمان»، دختر بزرگ خانواده هستند. او دکتر روانشناس و مدرس دانشگاه است. فرزندان تلاش دارند مادرشان را در آسایشگاه بستری کنند و اموال پدرشان را بین خودشان تقسیم کنند. ماجرای این خانواده چه میشود؟ بخوانید تا بدانید.
اکبر رادی در این نمایشنامه اوضاع تاریخ معاصر جامعهٔ ایرانی را واکاوی میکند. او دگرگونی ساختار جامعه، وارونگی نقشها و روابط ناشی از آن را در قالب درامی خانوادگی به نمایش میگذارد و نتایج و عوارض منتج از این نابسامانی را گوشزد میکند. هنگام مطالعهٔ این نمایشنامه، در خلال گفتوگوهای طولانی میان شخصیتها، با مکاتب فلسفی - سیاسی برخورد میکنیم؛ رادی بهعمد مخاطب را به دنیای فلسفه و جهان اندیشه دعوت میکند و به یادمان میآورد که امروز جامعهٔ ایرانی در حال گذار از سنت به مدرنیته بوده و بهلحاظ فکر و اندیشه، دیگر پدرسالاریهای پیشین را نمیپذیرد.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب لبخند باشکوه آقای گیل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات نمایشی ایران پیشنهاد میکنیم.
درباره اکبر رادی
اکبر رادی در ۱۰ مهر سال ۱۳۱۸ در رشت به دنیا آمد. در سال ۱۳۲۹ بعد از ورشکستگی پدرش، به تهران مهاجرت کردند. او در دانشگاه تهران در رشتهٔ علوم اجتماعی تحصیل کرد و پس از گذراندن دورههای تربیت معلم، در سال ۱۳۴۱ به شغل معلمی پرداخت و ادبیات نمایشی را در دانشگاه تهران تدریس کرد. اکبر رادی نخستین نمایشنامهٔ خود را به نام «روزنهٔ آبی» در سال ۱۳۳۸ نوشت. هرچند انتشار این نمایشنامه دو سال طول کشید، توجه احمد شاملو را به خود جلب کرد. چند سال بعد در سال ۱۳۴۷ یکی از مهمترین نمایشنامههای دههٔ ۱۳۴۰ ایران با عنوان «ارثیهٔ ایرانی» به قلم او منتشر شد. او نثری قوی و محکم داشت که سرشار از مایههای فرهنگ عامه بوده است؛ یعنی کاملاً متناسب با شخصیتهایی که میآفرید. از میان معروفترین کارهای این هنرمند میتوان به «خانمچه و مهتابی»، «جاده»، «دستی از دور»، «نامههای همشهری»، «انسان ریخته یا نیمرخ شبرنگ در سپیدهٔ سوم»، «صیادان»، «مرگ در پاییز»، «لبخند باشکوه آقای گیل»، «پلکان»، «تانگوی تخممرغ داغ»، «آمیزقلمدون» و... اشاره کرد. اکبر رادی، این نمایشنامهنویس ایرانی در ۵ دی ۱۳۸۶ از دنیا رفت.
بخشی از کتاب لبخند باشکوه آقای گیل
«تو آدم نکتهسنجی هستی استاد، تو اینو خوب میدونستی. البته ظاهرتو حفظ میکردی و به روی خودت نمیآوردی؛ اما در خفا از مصاحبت ما رنج میبردی. چرا؟ برای اینکه جاهطلبی تو قویتر از اون بود که رابطهٔ بیآلایش ما رو تحمل کنی. نشان به اون نشانی که هر وقت به اتاق بیلیارد رفتیم، همون شب گلوت باد کرد و فرداش از اتاق بیرون نیومدی، یا رفتارهای عجیبی کردی که سابقاً اسم دیگهای داشت و امروز میگن اعصاب. بعد هم سیاهبازی و نقشه پشت نقشه. (مکث، نگاه.) بله! تو با این سیاهبازی و نقشهها طوری اونو توی چنگت گرفتی که درواقع پیش تو بازی میکرد. و این... کمکم براش یه نقش شد. به تدریج عادت کرد از من فاصله بگیره، عادت کرد با من خشک و بیانعطاف باشه، بهام نیش بزنه، و در همون حال دستها و موهای تو رو با بهترین بوسهها نوازش کنه. و اون همهٔ این کارها رو میکرد، بلکه تو ارضاء بشی، بلکه اون دو مار گرسنهای که روی شونههایتو روییدهن، سیراب بشن و آروم بگیرن.»
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۹۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
اونجایی که فکر میکنی خدایی...شیطان برات دام پهن کرده...