معرفی کتاب عشق در سینما؛ در ستایش عشق
کتاب عشق در سینما؛ در ستایش عشق نوشتهٔ صالح نجفی است و نشر لگا آن را منتشر کرده است. صالح نجفی در مجموعهٔ عشق در سینما این بار به سراغ فیلم در ستایش عشق رفته است.
درباره کتاب عشق در سینما؛ در ستایش عشق
مجموعهٔ عشق در سینما تأملی است دربارهٔ نسبت سینما و فانتزی... تأمل دراینباره که سینما با عشق چه کرده یا عشق با سینما.
شاید این مهمترین چالش سینما باشد: عشق را چگونه باید، اگر اصلاً بتوان، روی پرده نشان داد/بازنمایی کرد؟ و یادمان باشد، اگر سینما نبود بهاحتمال زیاد آدمها بهشیوهٔ دیگری معاشقه میکردند یا شاید آدمها میبایست به فکر راههای دیگری برای آموزاندن شیوههای عشقورزی میافتادند. و مثل همیشه سؤال، آنوقت، این میبود که خود آموزگاران میبایست شیوههای «درست» عشقورزی را از کجا یا از که بیاموزند؟
صالح نجفی در این کتاب فیلم در ستایش عشق را بررسی کرده است.
فیلم در ستایش عشق به دو بخش سیاهوسفید و رنگی تقسیم شده که اولی وقایع زمان حال را نشان میدهد و دومی گذشته را بهتصویر میکشد. ادگار، شخصیت اصلی فیلم، قصد دارد روی پروژهای دربارهٔ عشق کار کند، اگرچه چندوچون این پروژه برای خودش هم مشخص نیست و نمیداند باید آن را در چه قالبی بیان کند. او میخواهد پروژهاش را با سه زوجِ جوان و بزرگسال و پیر، تعریف کند، در چهار لحظه که از دیدار آغاز میشود و به شور جسمانی، فراق و آشتی میرسد. بدینمنظور با آدمهای مختلف مصاحبه میکند، اما از روند کار راضی نیست و به حامیِ مالیاش، آقای رزنتال، که پدر او با پدربزرگ ادگار یک گالری داشته، میگوید تکلیفش با زوجِ بزرگسال مشخص نیست. ادگار ضمن گفتوگو با آقای رزنتال تصمیم میگیرد بههمراه فیلیپ، که در این پروژه دستیار اوست، بهسراغ زنی برود که ظاهراً میتواند یاریاش کند، زنی که شبها در ایستگاه مترو کار میکند. آنها همدیگر را میبینند اما زن تمایلی به همکاری ندارد، هرچند ادگار مصرانه تلاش میکند دوباره با او قرار ملاقات بگذارد... .
ژانلوک گدار با فیلم در ستایش عشق پس از سالها به صحنهٔ سینما و به پاریس برگشته بود و با توجه به حالوهوای سیاهوسفید یکساعت اول فیلم بسیاری از منتقدان منتظر بودند او روزهای طلایی دههٔ ۶۰ خود را احیا کند. یک نمونه از واکنشها به فیلم او از سوی منتقد فقید آمریکایی، راجر ایبرت، بود که میگفت اولین بار که فیلم را در جشنواره دید ذوقزده شد و با خود گفت گدار به دوران اوجش بازگشته و فیلم عالی دیگری به کارنامهاش افزوده، اما بار دوم به نظرش رسید که فیلم، برخلاف ظاهر فکور و فلسفهبافیها و جملههای قصار و نقلقولهایش، خالی و تهی است و امتیازی که در سایت خودش به در ستایش عشق داد یک ستاره از چهار ستاره بود. ایبرت فیلم گدار را یک ناکامی و شکست دانست. این قضیه حتی بین کسانی که از فیلم خوششان آمده بود عمومیت داشت. تقریباً همهٔ آنها که اولین بار فیلم گدار را میبینند میپرسند این فیلم، که بر اساس عنوانش «در ستایش عشق» ساخته شده، دربارهٔ چیست. دنبالکردن فیلم و تعریفکردن داستانش آسان نیست و دوپارگی و تصویرهای سیاهوسفید و رنگیاش نیازمند توضیح است. بخش رنگی فیلم مؤخرهایست آنقدر طولانی که پارهٔ دوم فیلم را تشکیل میدهد.
خواندن کتاب عشق در سینما؛ در ستایش عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران، منتقدان و دوستداران سینما پیشنهاد میکنیم. پژوهشگران فلسفه نیز از این کتاب بهره خواهند برد.
بخشی از کتاب عشق در سینما؛ در ستایش عشق
«در یک ساعت اول فیلمِ در ستایش عشق اکثریت قریب به اتفاق نماها و کادرها ثابتاند، دوربین کوچکترین پَن یا تیلتی انجام نمیدهد و آنقدر از این کار میپرهیزد که وقتی در یکی از پلانها کسی که قرار است برای پروژهٔ ادگار بودجه تأمین کند از جایش بلند میشود و دوربین قدری کادر خود را تصحیح میکند انگار این لحظه به این فیلم تعلق ندارد. استثنای دیگر مربوط به زمانیست که دوربین خیابانها و ساختمانها را از ماشین نشان میدهد یا در قایق روی رودخانهٔ سن حرکت میکند، و نیز آنجا که کلیسای پاریس را بهآرامی بهتصویر میکشد. بهغیر از اینها در یک ساعت اول تمام نماها ثابتاند، با یک فیلمبرداری سیاهوسفید معرکه با دوربین ۳۵ میلیمتری. در بخش دوم، که با دوربین ویدئو و بهصورت رنگی گرفته شده، تضادِ شدید سیاه و سفید و سطوح تاریک و روشن جای خود را به رنگهای بیش از حد اشباعشده (oversaturated) و غلوآمیز میدهد و تصاویری که میتوان گفت شبیه نقاشیهای نئوفوویستیاند. در بخش دوم دغدغهٔ گدار این است که حرکت را درون تصویری ساکن بازنماید، او میخواهد انعکاسها یا رنگهای گذرای نور را روی سطوح مختلف نشان دهد و بدینسان، به رفتوبرگشت بین سینما و نقاشی اشاره میکند. گدار در بخش اول نقاشیهای مختلفی نشان میدهد ـــــ از جمله، از نقاشیِ مانه کلوسآپ میگیرد، و در بخش دوم، با اینکه اشارهٔ مستقیمی به تابلوهای نقاشی نمیشود، این خودِ واقعیت است که با ابزار جدید تصویرسازی و دستکاری تصویرها، یعنی با همان دوربین دیجیتالی، نقاشی میشود. گدار در بخش رنگی هربار بهسراغ تصویر ساکنشدهٔ اقیانوس میرود. تصاویر او در ابتدا یک لحظه فیکس میشوند و بعد بهحرکت درمیآیند و این ترجمهٔ لکنت زبان یا لکنت حافظه است به حرکتهای دوربینی که بهتدریج کژومژ میشود یا، با اینکه قرارش را بهطور کامل از کف نداده، نمیتواند خوب حرکت کند. گدار با این کار بیش از پیش روی کیفیتهای نقاشانهٔ تصویر تأکید میکند. تصویرهای دیجیتالی به او این امکان را میدهند که سینما را بهسمت نقاشی ببرد و این کاریست که او از در ستایش عشق تا فیلم سوسیالیسم بارها و بارها خواهد آزمود.»
حجم
۱۵۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۱۵۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه