کتاب ملکه سرخ (کتاب پنجم؛ تاج شکسته)
معرفی کتاب ملکه سرخ (کتاب پنجم؛ تاج شکسته)
کتاب ملکه سرخ (کتاب پنجم؛ تاج شکسته) نوشتهٔ ویکتوریا اویارد و ترجمهٔ فاطمه سعیدی است. انتشارات کتابسرای تندیس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان فانتزی آمریکایی برای نوجوانان نوشته شده است.
درباره کتاب ملکه سرخ (کتاب پنجم؛ تاج شکسته)
«ملکهٔ سرخ» (Red Queen) عنوان یک مجموعه و کتاب ملکه سرخ (کتاب پنجم؛ تاج شکسته) پنجمین جلد از این مجموعه است که برندهٔ جایزهٔ بهترین کتاب اول گودریدز در سال ۲۰۱۵ میلادی بوده است. این رمان که برای نوجوانان نوشته شده، هفت فصل دارد. جلد دوم این مجموعه به نام «شمشیر شیشهای» (Glass Sword) در فوریهٔ ۲۰۱۶ چاپ شده و جلد سوم و چهارم بهترتیب در ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ چاپ شده است؛ همچنین دو نیمجلد (الکترونیکی) درمورد شخصیتهای مهم این مجموعه در نظر گرفته شده است که اولین آن به نام «آواز ملکه» (Queen Song) در سپتامبر ۲۰۱۵ و نیمجلد دوم به نام «زخمهای پولادین» (Steel Scars) در ژانویهٔ ۲۰۱۶ چاپ شد. این مجموعه به قلم ویکتوریا اویارد است که اولین تجربهٔ او در هنر نویسندگی رمان محسوب میشود. اویارد خاطرنشان کرده است که ایدهٔ اولیهٔ این داستان را از مجموعههای مسابقات عطش (The Hunger Games)، مردان ایکس (X Men)، بازی تاجوتخت (Game of Thrones) و سیندرلا گرفته است. داستان از این قرار است که مردم بهوسیلهٔ رنگ خونشان جداسازی شدهاند. افرادی که خون سرخ دارند و افرادی که خون نقرهایرنگ دارند، دو دسته را تشکیل دادهاند. یکی از این دو دسته دارای ویژگیهای ابرانسانی هستند؛ مثلاً بسیار قهرمان و سعادتمندند. دستهٔ دیگر بهعنوان خدمتکار فعالیت میکنند. پیرامون این وضعیت، یک جنگ وجود دارد. این جهان غریب را همراهی کنید.
خواندن کتاب ملکه سرخ (کتاب پنجم؛ تاج شکسته) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ملکه سرخ (کتاب پنجم؛ تاج شکسته)
«چیز زیادی برای جمع کردن نبود. لوازم خانه، مواد خوراکی، همهچیز تا حتی صابون حمام در کلبه باقی میماند. ما فقط لباسها و بقیهٔ لوازم شخصی خود را داریم که باید در موردشان نگران باشیم. بیشتر وسایل مال گیسا هستند. لوازم هنری و جعبهٔ خیاطی احتمالاً سنگینترین چیزی هستند که باید به هواپیمایی که در حاشیهٔ محل پاکشده از برف منتظر است، انتقال داده شود. او مانند یک مادر مضطرب نگران آنهاست و وقتی خلبان مونتفورتی آنها را به همراه بقیهٔ بار و بندیلمان داخل هواپیما میگذارد، از نزدیک مراقب است. تعجب میکنم چطور اصرار نکرده است در طول پرواز آنها را روی پاهایش بگذارد. مامان و پسرها داخل هستند و دور از سرما خودشان را در پتو پیچیدهاند.
بابا کمی دورتر از هواپیما کنار من ایستاده است. او به زمین یخزده زیر پایمان خیره شده است. فکر میکنم که او کمابیش انتظار دارد یک آبفشان زیر پایمان فوران کند و جت را به هوا پرتاب کند. خیلی تصور احمقانهای نیست. خیلی از دشتها و برکههای سرتاسر درهٔ بهشت آبفشان و چشمههای آب گرمی دارند که حتی از زیر برف بخار میکنند.
نفسهایمان ابرهایی روی هوا تشکیل میدهد و این شاهدی بر سردی هواست. نمیدانم اسندنت هم تا این اندازه سرد است یا نه. هنوز اکتبر است.
پدر میپرسد: «آمادهای؟» صدایش در برابر غرش موتورهای هواپیما که دور میگیرند به زحمت شنیده میشود. بالای جت پرهها با سرعتی که هر لحظه به آن افزوده میشود، دور خود میچرخند.
میخواهم بگویم بله. آمادهام که برگردم. آمادهام تا دوباره مر بارو شوم و در جایی باشم که همهٔ دنیا بتوانند دوباره من را ببینند. آمادهام تا دوباره به جنگ برگردم. هنوز خیلی مانده تا کارمان تمام شود و من نمیتوانم باقی عمرم را محصور بین درختان بگذرانم. در این صورت استعدادم، قدرت و نفوذم را هدر دادهام. کارهای بیشتری هست که میتوانم انجام بدهم و چیزهای بیشتری است که از خودم میخواهم.»
حجم
۶۵۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۶۵۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه