
کتاب نخل ها و موج ها
معرفی کتاب نخل ها و موج ها
کتاب نخل ها و موج ها نوشتهٔ «اسماعیل بردال» را نشر معین منتشر کرده است. این اثر در قالب داستان بلند، زندگی و روابط چند نسل از خانوادهای جنوبی را در کنار بندر و دریا روایت میکند. فضای داستان با جزئیات دقیق از زندگی روزمره، خاطرات، رفاقتها و دلبستگیهای شخصیتها شکل میگیرد و پیوند عمیقی با فرهنگ و جغرافیای جنوب ایران دارد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نخل ها و موج ها اثر اسماعیل بردال
داستان بلند و معاصر و ایرانیِ «نخلها و موجها» با تمرکز بر زندگی مردم جنوب ایران، بهویژه بندرنشینان نوشته شده است. «اسماعیل بردال» در این کتاب با نگاهی جزئینگرانه، قصهٔ خانوادهای را در بستر فرازونشیبهای زندگی کنار دریا و نخلستانها دنبال کرده است. داستان در دورهٔ معاصر میگذرد و با بازگشت به خاطرات گذشته، پیوند نسلها را به تصویر میکشد. ساختار کتاب مبتنی بر روایتهای پیوسته و گاه درهمتنیده است. شخصیتها در دل رویدادهای روزمره با چالشهای معیشتی، دلبستگیهای خانوادگی و خاطرات تلخ و شیرین گذشته دستوپنجه نرم میکنند. فضای داستان با توصیفهای دقیق از بندر، لنجها، بازارها و خانههای جنوب ایران، رنگوبویی ملموس به خود گرفته است. این کتاب در قالب داستان بلند با محوریت شخصیتهایی چون «ناخدا بهرام»، «ننهگوهر» و «ماهرخ»، تصویری از زندگی، رفاقت، فقدان و امید را ارائه داده است.
خلاصه داستان نخل ها و موج ها
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
این داستان بلند با روایت زندگی «ناخدا بهرام» آغاز میشود؛ مردی که سالها است در بندر زندگی میکند و خاطرات تلخ و شیرین بسیاری را پشت سر گذاشته است. یک روز پیش از غرقشدن لنج بهرام، بندر آرام است و نشانهای از طوفان دیده نمیشود. «ننهگوهر»، مادر بهرام طبق عادت روزانهاش به زندگی خانوادگی سروسامان میدهد و خاطرات گذشته را مرور میکند. رابطهٔ نزدیک بهرام با مادرش، رفاقت دیرینهاش با «ناخدا رحیم» و حضور شخصیتهایی چون «مختار»، «حکیمه» و «ماهرخ»، فضای خانه و بندر را پر از جنبوجوش و گفتوگوهای صمیمانه میکند. در خلال داستان، گذشتهٔ بهرام و خانوادهاش بازگو میشود؛ از کودکی سخت و فقر تا آرزوهای برآوردهنشده و تلاش برای ساختن آیندهای بهتر. خاطرات پدر ازدسترفته، مادر رنجکشیده و همسر ازدسترفتهاش (ماهرخ) در ذهن بهرام زنده میماند و بر تصمیمها و احساساتش سایه میاندازد. داستان با رفتوآمد شخصیتها در خانه، بازار و اسکله و ماجراهای سفرهای دریایی و صید ماهی پیش میرود. در این میان، دغدغههای معیشتی، حسرتها، امیدها و پیوندهای عاطفی میان اعضای خانواده و دوستان، محور اصلی اثر را شکل میدهد. داستان با جزئیات دقیق از زندگی روزمره، آئینها و باورهای محلی و تأثیر طبیعت و دریا بر سرنوشت شخصیتها پیش میرود و تصویری زنده از زندگی در جنوب ایران ارائه میدهد.
چرا باید کتاب نخل ها و موج ها را بخوانیم؟
این کتاب با پرداختن به زندگی مردم جنوب ایران، تصویری از فرهنگ، روابط خانوادگی و چالشهای معیشتی بندرنشینان ارائه میدهد. داستان بلند «نخلها و موجها» سرشار از لحظات انسانی، خاطرات، رفاقتها و دلبستگیهایی است که خواننده را به دل زندگی روزمره و دغدغههای شخصیتها میبرد. آشنایی با آئینها، زبان و فضای بومی جنوب و نیز بازنمایی فرازونشیبهای زندگی در کنار دریا از ویژگیهای شاخص این اثر است. مطالعهٔ این کتاب فرصتی برای لمس زیستجهان مردمانی است که در پیوند با طبیعت و سنتهای خود با امید و فقدان روبهرو میشوند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ «نخلها و موجها» برای علاقهمندان به ادبیات معاصر فارسی، داستانهای بلند و روایتهایی با محوریت فرهنگ جنوب ایران مناسب است. این کتاب بهویژه به کسانی که دغدغهٔ شناخت زندگی بندرنشینان، روابط خانوادگی و تأثیر طبیعت بر سرنوشت انسانها را دارند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب نخل ها و موج ها
«یک روز پیش از اینکه ناخدا بهرام غرق شود و لنجاش در اعماق دریا فرو برود در بندر هیچ نشانهای از باد نبود نه صدای برگهای سرنیزهای نخلها بود و نه غرش موجها. یک روز پیش از لیمر، ننهگوهر طبق عادت توی اتاق وسطی به پشتی ترکمنی تکیه داد. به بهرام گفت در خانه را باز بگذارد باز گذاشت و رفت. خنکای صبح آبانماه نفس ننهگوهر را تازه میکرد. صبحها که آفتاب پرمیآهک تری اه رسطی سفکسته عر عبانه را باز میگذاشت و به درخت لیمو نگاه میکرد که همیشه سبز بود و زنده. هنوز رفاقت ناخدا بهرام و ناخدا رحیم به هم نخورده بود؛ رحیم شبها میآمد پیش بهرام. مختار هم گاهی دکهاش را میبست و میآمد؛ بعد هم حکیمه و شوهرش جمال. خانه که شلوغ میشد و حرفها درهم میشد. دل ننهگوهر باز میشد. چیزی میگفت و میشنید. بعد به ساعت مربصی روی دیوار نگاه میکرد تا ببیند کی ساعت یازده میشود که عروسش ماهرخ با مانتو سفید وارد حیاط شود. کیفش را بگذارد روی مخزن آب و آبی به صورتش بزند.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه