کتاب ملکه سرخ (کتاب چهارم؛ طوفان جنگ)
معرفی کتاب ملکه سرخ (کتاب چهارم؛ طوفان جنگ)
کتاب ملکه سرخ (کتاب چهارم؛ طوفان جنگ) نوشتهٔ ویکتوریا اویارد و ترجمهٔ فاطمه سعیدی است. انتشارات کتابسرای تندیس این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان فانتزی آمریکایی برای نوجوانان نوشته شده است.
درباره کتاب ملکه سرخ (کتاب چهارم؛ طوفان جنگ)
«ملکهٔ سرخ» (Red Queen) عنوان یک مجموعه و کتاب ملکه سرخ (کتاب چهارم؛ طوفان جنگ) چهارمین جلد از این مجموعهٔ چهارجلدی است که برندهٔ جایزهٔ بهترین کتاب اول گودریدز در سال ۲۰۱۵ میلادی بوده است. این رمان که برای نوجوانان نوشته شده، ۳۷ فصل دارد. جلد دوم این مجموعه به نام «شمشیر شیشهای» (Glass Sword) در فوریهٔ ۲۰۱۶ چاپ شده و جلد سوم و چهارم بهترتیب در ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ چاپ شده است؛ همچنین دو نیمجلد (الکترونیکی) درمورد شخصیتهای مهم این مجموعه در نظر گرفته شده است که اولین آن به نام «آواز ملکه» (Queen Song) در سپتامبر ۲۰۱۵ و نیمجلد دوم به نام «زخمهای پولادین» (Steel Scars) در ژانویهٔ ۲۰۱۶ چاپ شد. این مجموعه به قلم ویکتوریا اویارد است که اولین تجربهٔ او در هنر نویسندگی رمان محسوب میشود. اویارد خاطرنشان کرده است که ایدهٔ اولیهٔ این داستان را از مجموعههای مسابقات عطش (The Hunger Games)، مردان ایکس (X Men)، بازی تاجوتخت (Game of Thrones) و سیندرلا گرفته است. داستان از این قرار است که مردم بهوسیلهٔ رنگ خونشان جداسازی شدهاند. افرادی که خون سرخ دارند و افرادی که خون نقرهایرنگ دارند، دو دسته را تشکیل دادهاند. یکی از این دو دسته دارای ویژگیهای ابرانسانی هستند؛ مثلاً بسیار قهرمان و سعادتمندند. دستهٔ دیگر بهعنوان خدمتکار فعالیت میکنند. پیرامون این وضعیت، یک جنگ وجود دارد. این جهان غریب را همراهی کنید.
خواندن کتاب ملکه سرخ (کتاب چهارم؛ طوفان جنگ) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ملکه سرخ (کتاب چهارم؛ طوفان جنگ)
«تاجگذاری از ابتدا در سرنوشت من نوشته شده بوده است. دیدن تاج تشریفاتی خیلی من را متعجب نمیکند. آن را در دستم میچرخانم و وزن سنگین و رعبآور آهن و نقره و طلا را حس میکنم. کمتر از یک ساعت دیگر، مادربزرگم این شیء کریه را روی سرم میگذارد. پدرم هم آن را روی سرش گذاشته بود. او قبل از اینکه من به دنیا بیایم پادشاه بوده، با ملکهای غیر از ملکهای که من به خاطر میآورم.
کاش میتوانستم او را به یاد بیاورم. کاش چیزهایی که از او میدانم از خاطرات خودم بود نه داستانهایی که ژولیان برایم تعریف کرده است. کاش او از پوست و گوشت بود نه تصویری از رنگ و روغن.
کپی دفترچه خاطرات داخل یکی از کشوهای میز کنار تختم، در اتاق خوابم در آرچون است. هنوز سراغش نرفتهام. به محض اینکه تمام آثار میون از اقامتگاه پادشاه پاک شد، باید آن را جابجا کنم. با فکر کردن به آن به خودم میلرزم. نمیدانم چرا جرئت نمیکنم به آن شیء کوچک و ترسناک دست بزنم. فقط یک دفترچه است. فقط یک مشت حروفند که کنار هم چیده شدهاند. من با یک گردان جلاد مبارزه کردهام و پشت یک ارتش سرباز را به زمین زدهام. با آذرخش و طوفان جنگیدهام. در برابر شلیک گلولهها جاخالی دادهام و بیش از یک بار از آسمان سقوط کردهام.
حالا دفترچه خاطرات مادرم من را بیشتر از هر چیزی میترساند. نمیتوانم از پس چند صفحه بربیایم. حتی آنهایی را که مجبور شدم خیلی وقت پیش، زیر نور آتش شعلهسازم بخوانم. کلمات او آنقدر من را میرنجاند که نمیخواستم ریسک کنم و آنها را در دستم به خاکستر تبدیل کنم. آن دفترچه، آخرین چیزی است که از کرن جیکس باقیمانده و طی سالها، داییام با دقت آن را حفظ کرده است. نسخه اصلی آن مدتها پیش از بین رفته است، اما او توانسته این مقدار از آن را نگه دارد.»
حجم
۶۷۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۱۲ صفحه
حجم
۶۷۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۱۲ صفحه