کتاب پنجره زیرزمین
معرفی کتاب پنجره زیرزمین
کتاب پنجره زیرزمین نوشتهٔ آنتونیو بویرو بایخو و ترجمهٔ طلوع ریاضی است. نشر نی این کتاب را منتشر کرده است. این نمایشنامه از مجموعهٔ «دور تا دور دنیا» از این نشر است.
درباره کتاب پنجره زیرزمین
کتاب پنجره زیرزمین که در سال ۱۳۹۵ به زبان فارسی ترجمه شده، نمایشنامهای اسپانیایی است و شخصیتهای آن عبارتاند از زن، مرد، «انکارنا»، «ویسنته»، پدر، «ماریو»، مادر، «نشمه» (صحبت نمیکند) و پیشخدمت (صحبت نمیکند).
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب پنجره زیرزمین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقهمندان به نمایشنامههای خارجی پیشنهاد میکنیم.
درباره آنتونیو بویرو بایخو
آنتونیو بوئرو بایخو (اسپانیایی: Antonio Buero Vallejo) در ۲۹ سپتامبر ۱۹۱۶ زاده شد. او نمایشنامهنویسی اهل اسپانیا بود و همراه «فدریکو گارسیا لورکا» و «رامون ماریا دل بایه اینکلان» از تحولآفرینانِ ادبیات نمایشی اسپانیا در قرن ۲۰ محسوب میشود. فعالیت او در عرصهٔ تئاتر که از ۱۹۴۹ و با اجرای «داستان یک پلکان» آغاز شد، تا اجرای آخرین اثرش «مأموریت به دهکدۀ متروک» در ۱۹۹۹، ۵۰ سال بیوقفه به طول انجامید و تأثیرش از نظر اجتماعی و هنری تا حدی بود که او را به مطرحترین نمایشنامهنویس اسپانیایی نیمهٔ دوم قرن ۲۰ تبدیل کرد. او نخستین نمایشنامهنویسی بود که معتبرترین جایزهٔ ادبی اسپانیاییزبان، جایزهٔ «سروانتس» را در سال ۱۹۸۶ دریافت کرد. او دیدگاههای نو دربارهٔ مفاهیمی همچون تقدیر تراژیک، خوشبینی و بدبینی و امید ارائه داد. «نورگیر»، «پنجرهٔ زیرزمین» و «نشانهای که انتظارش میرود» از جمله آثار این نمایشنامهنویس اسپانیایی هستند. نمایشنامههای نورگیر و داستان یک پلکان او بهترتیب در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۸۸ در ایران به روی صحنه رفتند. آنتونیو بوئرو بایخو در نهایت در ۲۹ آوریل ۲۰۰۰ از دنیا رفت.
بخشی از کتاب پنجره زیرزمین
«مادر (به پسرش لبخند میزند.) زودی برمیگردم، پسرم.
(درحالیکه چیزی زیر لب زمزمه میکند، دواندوان بهسمت انتهای صحنه میرود.)
لعنت به این عجوزه که هیچی جز دردسر برای من نداره...
مادر در را باز میکند، بیرون میرود و سپس در را میبندد. ویسنته به پدرش نگاه میکند. انکارنا و ماریو به دوردستها خیره شدهاند. انکارنا لبهایش را خیس میکند و برای نبردی سخت خود را آماده میکند. با حرکتی عصبی از پشت ماشینتحریر بلند میشود، کیفش را برمیدارد و درحالیکه دستش بر روی دستگیرهٔ در است، وحشتزده و نگران نفسی بلند میکشد. بالاخره در را باز میکند، بیرون میرود و سپس در را میبندد. ماریو، دلشکسته و مأیوس از انتظاری که دیگر بیهوده جلوه مینماید، بلند میشود و از راست صحنه عزم ترک کافه را میکند. پدر کشو را میبندد و بازمیگردد.
پدر:نه، شما اینجا هم نیستین.
(میخندد.)
شما هیچجا نیستین.
پدر پشت میز مینشیند و مشغول ورقزدن مجلهای میشود.
ویسنته (کارتپستالی از کیفش بیرون میکشد و آن را مقابل پدر میگذارد.) این همون جاییه که من هستم، پدر؟
پدر با دقت کارتپستال را بررسی میکند و سپس به ویسنته زل میزند.
پدر:ممنون، جوون. همیشه به قطار نیاز دارم. قطارها همهشون پُرن...
پدر بار دیگر به کارتپستال نگاه میکند، آن را جدا میکند و دوباره با مجلهاش سرگرم میشود.
ویسنته:این درسته که شما من رو یادتون نمیآد؟
پدر:شما دارین با من صحبت میکنین؟
ویسنته:پدر، من پسرتون هستم.
پدر:اه! یه مدتیه که همه میخوان بچهٔ من باشن. با اجازهٔ شما من عکس این آقا رو میبرم. فکر کنم بدونم کیه.
ویسنته: و من، میدونین من کیام؟
پدر: یه بار بهت گفتم که. تو توی عکسهای من نیستی.
ویسنته(بار دیگر عکس قطار را روبهروی پدر میگذارد.) حتا اینجا هم نیستم؟»
حجم
۱۰۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه
حجم
۱۰۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه
نظرات کاربران
همه میگن: «یا میخوری، یا میخورنت!» نظریات قشنگی هم واسه آرامش خاطر بهت میدن: «زندگی مبارزه است»... «راه رسیدن به خیر از شر میگذرد»... «اول خویش، سپس درویش»... اما من دارم سعی میکنم از کنج خودم تکون نخورم و ببینم