کتاب نیروی نظامی عشایر در ایران و ممالک همجوار در دوره اسلامی
معرفی کتاب نیروی نظامی عشایر در ایران و ممالک همجوار در دوره اسلامی
کتاب نیروی نظامی عشایر در ایران و ممالک همجوار در دوره اسلامی ویراستهٔ کورت فرانتس و ولفگانگ هولتسوارت و ترجمهٔ حسن افشار است و گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب نیروی نظامی عشایر در ایران و ممالک همجوار در دوره اسلامی
عشایر از مهمترین منابع نیروی انسانیِ نظامی در دوران بس بلندی از تاریخ در بخشهای بزرگی از اوراسیا بودند. کتاب نیروی نظامی عشایر در ایران و ممالک همجوار در دوره اسلامی دربرگیرندهٔ مطالعاتی است همه دربارهٔ منطقهای بس کوچکتر، ولی باز بزرگ، در دورهای بس کوتاهتر، اما هنوز بسیار بلند: ایران و برخی نواحی مجاور از حدود سال ۱۰۰۰ تا حدود سال ۱۸۷۰ میلادی. شیوهٔ تولید در این منطقه بیشتر آمیزهای از کشاورزی و دامداری است. فرارودان/ماوراءالنهر، ایران امروزی، افغانستان، آذربایجان، آناتولی/آسیای صغیر، و آن نقاطی از هلال حاصلخیز که جمعیت ترکمانشان مؤلفهٔ مهمی در کنار بادیهنشینان عرب بودند این جهان ترکوایرانی را تشکیل میدادند. نواحی دیگری مانند جهان ترکومغولِ دشتهای اوراسیا از یک سو و شبهجزیرهٔ عربستان/حجاز، با مصر و جهان عربوبربرِ شمال آفریقا، از سوی دیگر، مستقیماً در مقالههای این کتاب مطرح نمیشوند و احتمالاً تصویر متفاوتی ارائه خواهند داد. دورهٔ مورد بحث کتاب برخی سدههایی را در بر میگیرد که نیروی نظامی عشایر در اوج خود بود. شاهنشاهیهای سلجوقی، مغول و تیموری در این دوره میگنجند. آغازگرش پیدایش دودمانهای ترک در جهان ایرانی و خاندانهای نجیبزادگان آزاده در دشتهاست (متمایز از خاندانهای ترکی که پیشینهٔ نظامیغلامی داشتند) و پایانبخشش هنگامی که دولتها و پادشاهیهای یکجانشین مدرن، با تجهیز به سلاحهای گرم و ارتشهای ثابت، دیگر برای جنگها نیازی به عشایر نداشتند.
عشایر و ارتشهای منطقهای در خاورمیانه/بئاتریس فوربز مَنز
بادیهنشینان و دولتها: زمینهیابی جنگهای مغول و مملوک در درازنای تاریخ/کورت فرانتس
وداع با ترکمانها؟ جایگاه نظامی عشایر در ایران سلجوقی به بعد/دیوید دوران د گِدی
کیان از کیان بهره برمیگیرند؟ ملاحظاتی دربارهٔ سیاست خوارزمشاهیان در مورد عشایر، ۱۱۵۰ - ۱۲۰۰ م/یورگن پاؤل
آفتهای جنگ و هنرهای صلح: تصویرپردازی نبردها در کتابهای خطی فارسی/چارلز ملویل
ابن خلدون دربارهٔ مغولان و قدرت نظامی آنان/رُووِن آمیتای
ارتش تیمور در نبرد آنکارا/ آنگوریّه/میکله برناردینی
رزمآوری به کمک قزلباشان: مقدماتی دربارهٔ جنگهای صفویان/جورجو روتا
دوست یا دشمن؟ ترکمانهای یموت و دولت نوپای قاجار/ایرنه اشنایدر
ارتش بخارا و نیروی نظامی ازبک، ۱۶۷۰ - ۱۸۷۰: سازگاری با میراث فتوحات عشایر/ولفگانگ هولتسوارت
خواندن کتاب نیروی نظامی عشایر در ایران و ممالک همجوار در دوره اسلامی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران تاریخ ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نیروی نظامی عشایر در ایران و ممالک همجوار در دوره اسلامی
«کمابیش در همهٔ بحثهای تاریخ خاورمیانه، جمعیت یکجانشین بیشتر با زندگی شهری نسبت مییابند و جمعیت کوچگر یعنی عشایر با فعالیت نظامی. عشایر سوارکار به مهارتهای نظامی خویش مشهور بودند و لشکریان آنها با سرعت و تحرک خود گاهی لشکرهای بس بزرگتری را شکست میدادند. مزایای استفاده از سربازان عشایر روشن است و طبیعی به نظر میرسد که شاهان خاندانهای یکجانشین علاقهمند بوده باشند سوارانی از عشایر را در ارتشهای ثابت خود بگنجانند و عشایر بیشتری را در نیروهای ذخیرهٔ خود به کار گیرند. از اواخر روزگار عباسیان، ارتشهای ثابت دولتهای بزرگ را بیشتر یا عشایر تشکیل میدادند یا غلامان جنگیای که ریشهٔ عشایری داشتند. در دوران میانی که دودمانهایی از صحرای اوراسیا بر حیات سیاسی حاکم شدند، الگو پررنگتر شد.
فرض برتری نظامی عشایر در اندیشهٔ نویسندگان تاریخهای قرون وسطی و جدید باعث شده است از پدیدهٔ عکس آن غافل شوند: از سربازهای یکجانشین استفاده کردنِ فرمانروایان صحرانشینی که خود دارای ارتشهای بزرگ عشایری بودند. استفادهٔ سلجوقیان و دیگر دودمانهای عشایری از غلامان جنگی و سربازان دیلمی را راهی برای به دست آوردن نیروهای منضبط و کاستن از قدرت فرماندهان عشایر شناختهاند. یک علت دیگر استفادهٔ مخصوصاً مغولان از نیروهای یکجانشین را نیاز آنها به کارشناسان فن محاصره دانستهاند. ولی استفادهٔ عشایر از سربازهای یکجانشین به این مورد تخصصی محدود نمیشد؛ آنها فوجهای پیاده و سپاهیان محلی نیز از جمعیتهای یکجانشین میگرفتند. خوارزمشاهیان که به داشتن سوارهنظام عشایری معروف بودند، از خراسان و غور سرباز میگرفتند و بسیار وابسته بدیشان بودند. هنگامی که مغولان به خاورمیانه رسیدند، ارتش آنها سربازان پیاده هم داشت و بیدرنگ تعدادی هم بدانان افزودند. تیمور لنگ نیز در آغاز کشورگشاییهایش از خراسان سرباز گرفت و در همهٔ لشکرکشیهایش از ارتشهای منطقهایِ قلمروهای ایرانیاش استفاده کرد. از این روی به نظر میرسد استفاده از ارتشهای مرکب از سربازان سوار و پیاده، و سربازانی از هر دو جامعهٔ یکجانشین و کوچنشین، رایج بود. هرچند عشایر بهترین سربازان را داشتند، کمتر پیش میآمد که کل ارتش از عشایر باشد.
ترکیب ارتشهای خاورمیانه در یک بستر وسیعتر اهمیت محوری مییابد: رابطهٔ حکومت با جامعه. تأکید بر جدایی و چهبسا بیگانگی ارتشهای ثابت و نیروهای ذخیره این گمان را پدید آورده است که جمعیت یکجانشین از جنبهٔ نظامی منفعل بود و نفوذ سیاسیاش به سیاستهای شهری و دیوانی محدود میشد. حکومت و جامعه را کمابیش جدا از یکدیگر دیدهاند؛ بیشتر در شهرهای بزرگ با یکدیگر تماس داشتهاند، بزرگان شهری بیشتر به حیات مدنی سروسامان میدادهاند و امنیت را نمایندگان نظامی حکومت تأمین میکردهاند. هاجسون آن را نظام «اعیانیامیری» مینامد و حورانی از آن به عنوان سیاستهای بزرگان شهری یاد میکند. من معتقد نیستم که این ساختار نادرست است، ولی گمان میکنم نارسا باشد. وقت آن رسیده که به ورای شهرها و فعالیتهای مدنی اهالی آنها نظر افکنیم. باید ببینیم جمعیت شهرهای بزرگ و کوچک، روستاها و کوهپایهها، به چه میزان در ارتشها و سیاستهای مناطق وسیعتر و دولت مرکزی حضور داشتند.»
حجم
۱۰٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۳۹ صفحه
حجم
۱۰٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۳۹ صفحه