دانلود و خرید کتاب چشم های سنگی (جلد دوم) گروه نویسندگان ترجمه قاسم صنعوی
تصویر جلد کتاب چشم های سنگی (جلد دوم)

کتاب چشم های سنگی (جلد دوم)

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب چشم های سنگی (جلد دوم)

کتاب چشم های سنگی (جلد دوم) و داستان‌های دیگر از نویسندگان اروپای شرقی با ترجمهٔ قاسم صنعوی است و انتشارات دوستان آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب چشم های سنگی (جلد دوم)

اروپای شرقی در تقسیم‌بندی جغرافیایی محدوده‌ای است که گاه حتی دربرگیرندهٔ بخشی از یونان، فنلاند و کشورهای حوزهٔ بالتیک و اتریش درنظر گرفته می‌شود. اما از لحاظ سیاسی به بخشی از اروپا اطلاق می‌شود که تا رویدادهای صورت‌گرفته در واپسین دههٔ قرن بیستم براساس اصل‌ها و موازین سوسیالیستی اداره می‌شدند و اصطلاحاً بلوک شرق را پدید می‌آوردند و الگو و الهام‌بخش آنها اتحاد جماهیر شوروی پیشین بود و به‌جز یوگسلاوی که خیلی زود خود را رهانید، بقیه درحقیقت فرمانبردار برادر بزرگ‌تر بودند. این بلوک، صرف‌نظر از اتحاد جماهیر شوروی پیشین، از کشورهای آلبانی، آلمان شرقی، بلغارستان، چک‌ـ اسلواکی، رومانی، لهستان، مجارستان و یوگسلاوی تشکیل می‌شد.

در کتاب چشم های سنگی که به ارائهٔ آثاری از برخی از نویسندگان کشورهای بلغارستان، چک‌ـ اسلواکی، رومانی، لهستان، مجارستان و یوگسلاوی اختصاص یافته، این خطه‌ها به‌گونه‌ای که پیش از ایجاد دگرگونی‌های جدید بوده‌اند، درنظر گرفته شده‌اند. بنابراین نویسندگان خطه‌های تازه‌ای که از تجزیه کشورهای چک‌ـ اسلواکی و یوگسلاوی پدید آمده‌اند جزو نویسندگان کشور مادر منظور شده‌اند.

اسامی نویسندگانی که در کتاب چشم های سنگی (جلد دوم) آمده‌اند، از این قرار هستند:

رومانی: کنستانتین نگروزی، ایوان لوکا کاراژیال، باربو دلاورانسه‌آ، دمتر استانسکو، براتسکوـ ووانستی، گالا گالاکسیون، میخائیل سادووه‌آنو، پانائیت ایستراتی، مارن پره‌دا، اوژن باربو، نیکولا تیک، فانوس نه‌آگو، واسیل ربره‌آنو، دومیتریو رادو پوپسکو، سورن تی‌تل، دومیتریو ته‌پنه‌آگ.

لهستان: آدام میتسکیه‌ویچ، هنریک سینکیوویچ، بوئسلاو پروس، آلکساندر سویتوشوفسکی، ولادیسلاو ریمونت، سوزان رابسکا، مارک آنتونی وازیلفسکی، ژیگمونت فیژاس، مارک هلاسکو.

مجارستان: سیگموند موریس، کالمان چاتو، دزیره کوشتولانی، تیبور دری، بلا ایلس، لاشلو فله‌کی، لاشلو تابی، گیولا فکت، میهالی وارکونی‌یی.

یوگوسلاوی: ژووان ژووانوویچ زماژ، لازار لازارویچ، یانکو وزه‌لیونویچ، برانیسلاو نوزیچ، برانیمیر شچپانوویچ، اسلاوکو یانفسکی، آنتونیه ایزاکوویچ.

خواندن کتاب چشم های سنگی (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات اروپای شرقی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب چشم های سنگی (جلد دوم)

«در آن روز آفتابی، که جانشین باران‌های فراوان می‌شد، قله‌های سریپه، دندانه‌دندانه و شفاف چون تاجی از تبرها آشکار می‌شدند. سریپه روی خود خم می‌شد تا کاملا در اعماق دره در پناه قرارگرفته یابلانیسیوارا را که مشتی افراد انسانی در آن اقامت داشتند پدید بیاورد. در یک سو دیوار صخره‌ای که شنل سبزرنگش را به‌تن داشت دندان‌موشی می‌شد تا در میان سنگ‌های درهم‌شکسته و آلش‌هایی که ریشه‌های‌شان مدام درو می‌شدند به روبان پولادی یابلانیسیوارا اجازه عبور دهد. این یک کاملا از آن بالا، از زیر صخره‌ای سرچشمه می‌گرفت و چوپانان آن را جمع می‌کردند و در تمام گستره فضایی باز و بی‌درخت، به‌صورت شیارهایی به هرسو می‌کشیدند تا در قله کاج‌ها رها کنند. چند رود دیگر بین صخره‌ها پایین می‌جهیدند و توان سیلاب را سه‌چندان می‌کردند. در کنار آن، یگانه جاده که برای خانواده‌های انگشت‌شمار مستقر در آن آشیانه عقاب‌ها بیشتر قابل دسترسی بود، به‌صورت پیچ‌درپیچ، فرود می‌آمد.

آن روز هیچ ابری نمی‌آمد که آسمان آبی را لکه‌دار کند، و کوه‌های غول‌پیکری که طی بسیاری روزها عنان‌گسیخته بودند و باران‌ها، برق‌ها و سیلاب‌ها به بیرون از یال‌های خود افکنده بودند، این زمان آرام گرفته بودند، ساکت شده بودند، در آفتاب غرقه بودند. فقط عقاب‌ها، کاملا در آن بالا، بالاتر از بلندترین صنوبرها به‌نحوی خستگی‌ناپذیر در آسمان ول می‌گشتند و بال‌های‌شان را در روشنایی غرق می‌کردند و بر جایگاه‌های جانوران اهلی پانزده یا بیست خانه‌ای که در اعماق دره‌ای گرفته بودند لرزه مرگ می‌افکندند. از بین تمام این اقامتگاه‌ها، بزرگ‌ترین و مرتب‌ترین آنها خانه دانیلا، مسن‌ترین چوپانان محل بود و او کوه‌نشینی بود که از بیرون آمده بود ولی در روزهای پیری‌اش بزرگ‌ترین تولیدکننده پنیر به‌شمار می‌رفت. این زمان در خانه جز چوپان پیر لنگی که کیسه‌های پنیر را وصله می‌کرد کسی در خانه نبود. ارباب با چوپان‌های دیگر در آن بالا، در گوسپندداری‌ها بود. در خانواده‌های دیگر هم وضع از همین قرار بود و در آنها فقط پیرمردان، زنان و کودکان مانده بودند. مردان پابه‌سن‌گذاشته و جوانان، خوشوقت از بازگشت فصل خوب، به آغل‌های گوسپندها که در بلندی‌ها قرار داشتند رفته بودند یا به روستاهای درون دره سرازیر شده بودند. تمام چوپان‌ها با اسب‌های‌شان که پوست و پنیر بارشان کرده بودند می‌رفتند و با کیسه‌های آرد ذرت بازمی‌گشتند. یک اقامتگاه دیگر، که نسبتاً بزرگ و آن نیز بسیار مایه‌دار بود به پون اوزن، یکی از دامادهای دانیلا، تعلق داشت. او جوان زیبا و بی‌باکی بود و به‌اندازه شجاعتش زور بازو هم داشت. فقط زن و فرزندانش در خانه بودند، زیرا خود او از زمستان رفته بود تا از طرف پدرزنش پیام محرمانه‌ای برای تودور ولادیمیرسکو ببرد. این پیام که روی پوست گوسپندی نوشته شده بود بزرگ‌ترین اهمیت را نداشت؛ ولی کسی که آن را می‌برد پون اوزن بود که با ده مرد شجاع دیگر، همه پسران کوه‌نشینان که خوب می‌توانستند تفنگ به‌کار ببرند می‌رفت.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۱۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۰۶ صفحه

حجم

۵۱۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۶۰۶ صفحه

قیمت:
۲۲۵,۰۰۰
تومان