دانلود و خرید کتاب صوتی نمایش صوتی داستان «ساعت من»
معرفی کتاب صوتی نمایش صوتی داستان «ساعت من»
نمایش صوتی داستان ساعت من نوشتهی مارک تواین دربارهی مردی است که ساعتش که خراب شده است را برای تعمیر پیش یک ساعتساز میبرد. شادی شریفیان داستان را به فارسی ترجمه کرده و کانون فرهنگی چوک نمایش صوتی ساعت من را با صدای مهدی رضایی و علی شمسی در اختیار خوانندگان قرار داده است.
دربارهی نمایش صوتی داستان ساعت من
مارک تواین در داستان ساعت من ماجرای مردی را روایت میکند که ساعتی دارد که مدت زمان زیادی بدون مشکل کار میکند و همین باعث میشود که مرد فکر کند ساعتش قرار است برای همیشه سالم باشد. وقتی ساعت از دستش به زمین میافتد بسیار ناراحت میشود، علیرغم میلش، آن را نزد ساعتساز میبرد و مرد تعمیرکار اینطوری تشخیص میدهد که باید ساعت را چهار دقیقه به جلو بکشد. از تمعیرکار اصرار و از مرد انکار. در نهایت مرد ساعتساز موفق میشود حرفش را به کرسی بنشاند و همین مقدمهی خرابیهای آینده را به بار میآورد.
نمایش صوتی داستان ساعت من را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن آثار مارک تواین لذت میبرید و دوست دارید داستانهای کوتاه از نویسندگان معروف و شناخته شدهی دنیا بخوانید، داستان ساعت من گزینه خوبی برای شما است.
دربارهی مارک تواین
ساموئل لنگهورن کلمنز، که او را بیشتر با نام هنری مارک تواین میشناسیم، نویسندهی آمریکایی است. ویلیام فاکنر او را پدر ادبیات آمریکا میداند. مارک تواین در ۳۰ نوامبر ۱۸۳۵ در فلوریدا متولد شده و در ۲۱ آپریل ۱۹۱۰ از دنیا رفت. او آثار بسیاری را نوشته است که همه به زبانهای مختلف دنیا از جمله فارسی هم ترجمه شدهاند و مهمترین آنها ماجراهای تام سایر، جزیرهی گنج و ماجرای هاکلبری فین است.
جملاتی از نمایش صوتی داستان ساعت من
ساعت نو و قشنگ من مدت هیجده ماه بر وفق دلخواهم بدون کمترین تندی یا کندی کار کرده و رضایت خاطرم را جلب نموده بود از این رو تصور میکردم هرگز خراب نخواهد شد و ازآسیبدیدگی هرگونه بحرانی ایمن خواهد بود ولی روزی یا اگر درست بخواهید شبی از دست من بر زمین افتاد. از این حادثه بسی دلگیر شدم و آن را مقدمۀ مصیبتی پنداشتم با این همه کم کم خود را قانع کردم و این توهمات خرافی را از خاطر خود زدودم ولی برای اطمینان خاطر بیشتری آن را نزد مهمترین ساعت ساز شهر بردم تا انکه آن را معاینه و چنانچه آسیبی به آن وارد آمده ترمیم کند.
ساعت ساز آن را از دست من گرفت و با نهایت دقت مورد آزمایش قرار داد و گفت:
ـ این ساعت چهار دقیقه عقب میزند، باید آن را کمیجلو کشید.
هرچه سعی کردم او را قانع سازم دست از سر ساعتم بردارد و به او بفهمانم که ساعت من در نهایت خوبی کار میکند موفق نشدم زیرا تمام استدلال های دنیا نمیتوانستند مانع شوند که ساعت من چهار دقیقه عقب نزند و از این رو لازم بود آن را جلو کشید و در حالی که اندوهی بی پایان مرا فرا گرفته بود مشاهده کردم که ساعت ساز با نهایت راحتی و خونسردی به عمل شوم و مهلک خود مبادرت ورزید و با وجود خواهش من، ساعتم را به جلو کشید.
طبیعی است با این وضع ساعت من جلو میزد و هر روز بر این وضع ناگوار افزوده میشد. هفتهای نگذشت که سرعت عجیب به آن عارض گشت و ضربانش به ۱۵۰ در هر دقیقه رسید. دو ماه نگذشته بود که ساعت من هر ساعتی دو ساعت جلو میزد و همیشه سیزده روز از تقویم رسمیکشوری جلوتر بود. روز شمار آن اواسط نوامبر را نشان میداد در صورتی که تازه دو روز از نوامبر میگذشت
زمان
۱۱ دقیقه
حجم
۲۶٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۱۱ دقیقه
حجم
۲۶٫۲ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
😂😂😂 خیلی جالب بود توصیه می کنم حتما گوش بدین.
صدا و گفتار این گویندتون خیلی بیش از حد روی مخه و میتونه با این ویژگی نابهنجارش یک داستان کاملا جذاب و قوی رو تبدیل به یک فاجعه ادبی کنه. لطفا فکری به حال این شخص بکنید.
ضعیف
با یک تعریف ساده از خطِ رِواییِ داستان؛بی آنکه اصلِ ماجرا را لو دهیم.
قلم شیوای مارک تواین و داستانی شیرین و سرگرمکننده و طنز از دخالت افراد ناوارد که دست به هر کاری خارج از تخصص میزنند.
واقعا داستان سبک زندگی ما ادمها رو تو غالب کارکرد ی ساعت ساده بیان کرده با یکم تدبیر متوجه پیام داستان میشیم
جالب و مبهم و گیرا
جالب نبود
داستان با تمام کوتاهیش بسیار جذاب بود و طنزش فوق العاده بود. از مارک تواین انتظار همچین قدرت طنز پردازی نداشتم. راوی اولا متاسفانه بیشتر روخوانی میکرد تا روایت یعنی احساسی در صداش نبود. ثانیا بسیار سریع میخواند انگار دنبالش کردن
صدای آزار دهنده