کتاب دعوت توحیدی
معرفی کتاب دعوت توحیدی
کتاب دعوت توحیدی نوشتۀ علی الله سلیمی است. انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی این کتاب را روانۀ بازار کرده. این کتاب، دربارۀ نامۀ تاریخی امام خمینی (ره) به میخائیل گورباچف است. کتاب، یکی از «مجموعه دانستنیهای انقلاب اسلامی برای جوانان» است.
درباره کتاب دعوت توحیدی
کتاب دعوت توحیدی دربارۀ نامهای است که در سال ۱۳۶۷ نوشته شد؛ از امام خمینی به میخائیل گورباچف.
نگارش این نامه یکی از اقدامات محوری امام خمینی، در راستای نظریۀ صدور انقلاب اسلامی است.
كتاب دعوت توحیدی را باید برداشتی آزاد از بعضی نظرات و گفتارهای كارشناسان و افراد مرتبط با این موضوع (نامه) دانست که از منابع گوناگون گردآوری شده است.
در انتهای کتاب، مجموعهای از تصاویر سفر به شوروی ضمیمه شده است.
این کتاب، برای گروه سنی جوان، كه مخاطب اصلی این اثر است، سادهنویسی و تلخیص شده است.
خواندن کتاب دعوت توحیدی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران تاریخ معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دعوت توحیدی
«پس از پایان قرائت و ترجمهی نامهی امام(ره)، گورباچف ابتدا از این پیام تجلیل کرد و آمادگی خود را برای ارسال جواب ابراز نمود و گفت: ما برخی از اشتباهات گذشته را ترمیم میکنیم که بار دیگر مبتلا نشویم و در مورد آزادی ادیان هم، قانونی را در دست تصویب داریم. ما میتوانیم با داشتن مکتبها و افکار گوناگون در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشیم.
گورباچف سپس با گفتن این جمله که ما هم دارای مکتب، ایده و فکری هستیم، با شوخی و خنده گفت: معلوم میشود حضرت امام از ایدئولوژی ما خوشش نمیآید. آیا میشود ما هم ایشان را به مکتبمان دعوت کنیم؟ اما بعداً دوبار بر جدّی نبودن سخن آخر خود تأکید کرد. پس از اتمام سخنان گورباچف، هیئت ایرانی از سخن او و از اینکه یک ساعت و اندی به پیام و ترجمهی آن گوش داده بود، تشکّر کرد.
امّا دربارهی مهمترین حرف گورباچف یعنی عدم دخالت در امور داخلی یک کشور، اینگونه پاسخ داده شد: شما به عنوان رهبر شوروی آزادید از اعماق خاک این کشور تا اوج آسمانهای این مرز و بوم، هرکاری انجام دهید؛ چون کشور متعلّق به شماست؛ امّا این رهبر الهی (امام خمینی) با آب و خاک و آسمان کشور شما کاری ندارد، بلکه روی سخن او با جان شماست. آقای گورباچف! شما بعد از مرگ مانند درختی هستید که پس از شصت یا هفتاد سال میخشکد و از بین میرود یا مثل پرندهای که بعد از مدتها درِ قفس را برای او باز میکنند و او برای همیشه آزاد میشود؟ سخن این رهبر الهی این است که مرگ پایان کار نیست، بلکه شما هستید و ابدیّت اندیشه، افعال و اوصافتان که باید به فکر آنها باشید. شما گمان میکنید که مرگ مساوی با نابودی است؛ اما رهبران الهی میگویند که مرگ حیات جدید است.
این سخنان به عنوان آخرین کلام هیئت ایرانی مطرح شد و جلسه دوساعته به پایان رسید و در هنگام تودیع برای خداحافظی هیئت ایرانی گفتند: خداحافظ، خدا توفیق بدهد.
گورباچف گفت: «مردم ما میگویند: کار»
هیئت ایرانی هم پاسخ دادند که مردم ما گفتند: خدایا به امید تو قیام میکنیم و قیام هم کردند و قدرتها را سرجایشان نشاندند!
یکی از اعضای هیئت ایرانی، مرضیه حدیدهچی دباغ، یک زن انقلابی بود که سابقهی مبارزات سیاسی داشت و نمایندهی مجلس شورای اسلامی هم بود. وقتی او از طرف سفیر ایران به گورباچف معرفی شد، گورباچف بسیار تعجّب کرد که یک زن در نظام اسلامی ایران بتواند در این سطح، مسؤلیت و فعّالیت اجتماعی داشته باشد.
در پایان صحبتهای هیئت ایرانی و گورباچف، سفر یک روزهی هیئت ایرانی به مسکو با موفقیّت به پایان رسید و استقبال از هیئت ایرانی و بدرقه آنها چه در دیدار با گورباچف و چه در فرودگاه، دوستانه و در کمال ادب و احترام بود. هنگام ورود هیئت ایرانی به فرودگاه مسکو نمایندهی شخص گورباچف، معاون وزیر امور خارجه و نیز امام جمعه مسکو که متأسفانه منتسب به حزب بود، برای استقبال آمده بود و درحالیکه برف سنگینی هم باریده بود، هیئت ایرانی را تا شهر که ۴۰ کیلومتر فاصله داشت، همراهی کردند.س از پایان قرائت و ترجمهی نامهی امام(ره)، گورباچف ابتدا از این پیام تجلیل کرد و آمادگی خود را برای ارسال جواب ابراز نمود و گفت: ما برخی از اشتباهات گذشته را ترمیم میکنیم که بار دیگر مبتلا نشویم و در مورد آزادی ادیان هم، قانونی را در دست تصویب داریم. ما میتوانیم با داشتن مکتبها و افکار گوناگون در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشیم.
گورباچف سپس با گفتن این جمله که ما هم دارای مکتب، ایده و فکری هستیم، با شوخی و خنده گفت: معلوم میشود حضرت امام از ایدئولوژی ما خوشش نمیآید. آیا میشود ما هم ایشان را به مکتبمان دعوت کنیم؟ اما بعداً دوبار بر جدّی نبودن سخن آخر خود تأکید کرد. پس از اتمام سخنان گورباچف، هیئت ایرانی از سخن او و از اینکه یک ساعت و اندی به پیام و ترجمهی آن گوش داده بود، تشکّر کرد.
امّا دربارهی مهمترین حرف گورباچف یعنی عدم دخالت در امور داخلی یک کشور، اینگونه پاسخ داده شد: شما به عنوان رهبر شوروی آزادید از اعماق خاک این کشور تا اوج آسمانهای این مرز و بوم، هرکاری انجام دهید؛ چون کشور متعلّق به شماست؛ امّا این رهبر الهی (امام خمینی) با آب و خاک و آسمان کشور شما کاری ندارد، بلکه روی سخن او با جان شماست. آقای گورباچف! شما بعد از مرگ مانند درختی هستید که پس از شصت یا هفتاد سال میخشکد و از بین میرود یا مثل پرندهای که بعد از مدتها درِ قفس را برای او باز میکنند و او برای همیشه آزاد میشود؟ سخن این رهبر الهی این است که مرگ پایان کار نیست، بلکه شما هستید و ابدیّت اندیشه، افعال و اوصافتان که باید به فکر آنها باشید. شما گمان میکنید که مرگ مساوی با نابودی است؛ اما رهبران الهی میگویند که مرگ حیات جدید است.
این سخنان به عنوان آخرین کلام هیئت ایرانی مطرح شد و جلسه دوساعته به پایان رسید و در هنگام تودیع برای خداحافظی هیئت ایرانی گفتند: خداحافظ، خدا توفیق بدهد.
گورباچف گفت: «مردم ما میگویند: کار»
هیئت ایرانی هم پاسخ دادند که مردم ما گفتند: خدایا به امید تو قیام میکنیم و قیام هم کردند و قدرتها را سرجایشان نشاندند!
یکی از اعضای هیئت ایرانی، مرضیه حدیدهچی دباغ، یک زن انقلابی بود که سابقهی مبارزات سیاسی داشت و نمایندهی مجلس شورای اسلامی هم بود. وقتی او از طرف سفیر ایران به گورباچف معرفی شد، گورباچف بسیار تعجّب کرد که یک زن در نظام اسلامی ایران بتواند در این سطح، مسؤلیت و فعّالیت اجتماعی داشته باشد.
در پایان صحبتهای هیئت ایرانی و گورباچف، سفر یک روزهی هیئت ایرانی به مسکو با موفقیّت به پایان رسید و استقبال از هیئت ایرانی و بدرقه آنها چه در دیدار با گورباچف و چه در فرودگاه، دوستانه و در کمال ادب و احترام بود. هنگام ورود هیئت ایرانی به فرودگاه مسکو نمایندهی شخص گورباچف، معاون وزیر امور خارجه و نیز امام جمعه مسکو که متأسفانه منتسب به حزب بود، برای استقبال آمده بود و درحالیکه برف سنگینی هم باریده بود، هیئت ایرانی را تا شهر که ۴۰ کیلومتر فاصله داشت، همراهی کردند.»
حجم
۶۵۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه
حجم
۶۵۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه