کتاب مردی به نام دیوید
معرفی کتاب مردی به نام دیوید
کتاب مردی به نام دیوید نوشتهٔ دیوید پلرز و ترجمهٔ سرور قاسمی است. نشر چشمه این زندگینامه را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب مردی به نام دیوید
دیوید جیمز پلزر در ۲۹ دسامبر ۱۹۶۰ در کالیفرنیا به دنیا آمد. او نویسندهای آمریکایی، دارای چندین کتاب زندگینامه و کمک به خود است. کتاب مردی به نام دیوید حاوی وقايع زندگی ديويد پلزر، نويسنده و حامی كودكان بیسرپرست در یک مقطع سنی مشخص است. نويسنده در اين كتاب با اعتمادبهنفس و كوشش فراوان زندگی خود را از اين رو به آن رو میكند و تبديل به شخصيت برجستهای میشود كه در آمريكا زبانزد همه است. مهمترين پيام او در اين كتاب اين است كه چطور والدین با تربيت غلط، مانع رشد و شكوفایی فرزندان بیگناه خود میشوند. دیوید با کمک سازمانهای حمایت از کودکان از چنگال مادر الکلی شکنجهگرش نجات مییابد. او برای رسیدن به آرزوهای دوران کودکی، سخت تلاش میکند. با وجود از دستدادن پدرش و اختلال ناخواسته در روند کار اداریاش، بالأخره موفق میشود به شغل موردعلاقهاش دست یابد. با دختری به نام «پتسی» آشنا شده و با او همخانه میشود. پتسی بعد از مدتی باردار شده و با دیوید ازدواج میکند. دیوید به پسرش، «استیون» علاقهٔ بسیار دارد و تمام تلاش خود را برای ایجاد رفاه او به کار میبندد. او با از دستدادن شغلش بهخاطر تعدیل نیرو، بر شغل دومش در بازداشتگاه کودکان و ایراد سخنرانی با هدف تغییر وضع کودکان تحتستم روی میآورد. پتسی وضعیت مالی نامتعادل او را نمیتواند تحمل کند؛ از هم جدا میشوند. دیوید بعد از طلاق چه میکند؟ این ناداستان را بخوانید تا بدانید.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به ۲ گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرند، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص، یا ارائهٔ اطلاعات و به دلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم عامهٔ مردم است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب، یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ «مبتنی بر واقعیت» از هدفهای دیگر ناداستاننویسی هستند. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتوانند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها، نقدهای ادبی.
خواندن کتاب مردی به نام دیوید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان معاصر آمریکا و قالب زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مردی به نام دیوید
«از همان روزی که پتسی از بیمارستان به من تلفن کرد، ترس بر من مستولی شد. موضوع سر فرار کردن از پدر شدن نبود؛ مسئله سر مسئولیت بود. قسمت بیشتر عمرم را با احساس پذیرفته نشدن و حقارت بودن گذرانده بودم، بنابراین حالا که بزرگسال بودم، چگونه میتوانم فرزند خودم را رها کنم؟ بیشتر از آن، با دانستن اینکه بچههایی که در کودکی مورد ظلم و تعدی قرار گرفته بودند احتمال داشت خودشان بهصورت چنان والدین ظالمی درآیند بیشتر مرا میترساند. باوجود اینکه تا حد زیادی دربارهٔ دوران کودکیام برای پتسی تعریف کرده بودم، او فقط به اندازهٔ نوک کوه یخ میدانست. همانطور که سالها پیش به خودم قول دادم، برای اینکه کسی را که با من بود محافظت کنم، میبایست قسمم را نگه میداشتم و قسمت اعظم گذشتهام را دفن میکردم. از زمانیکه با پتسی زندگی کرده بودم، وضعیت پیچیدهتر شده بود، به این نتیجه رسیده بودم که چهقدر کوتهفکر و اهل بحث و جدل شدهام. اگر آن کافی نبود، درصد طلاق در میان اعضای گروه پرواز بیش از حد بالا بود. در حالیکه این افکار در ذهنم باهم برخورد میکردند، تنها چیزی که فکرم را مشغول کرده بود این بود که باید کار درست را در قبال فرزندم انجام میدهم.
روی تخت دراز کشیده بودم، در کنار همسر آیندهام، شخصی که بقیهٔ عمرم را با او میگذراندم، چند ساعت مانده به تحویل سال نو، و هنوز به او اعتماد نداشتم، چه رسد به اینکه عشقی را داشته باشم که او ادعا میکرد نسبت به من داشت، حقیقتاً نمیخواستم اینطور باشد، ولی در مواقعی عاطفهام در حد یک مجسمه بود. بهظاهر، شغل عالی داشتم، ولی در درون، بعد از سالها کنترل احساساتم برای اینکه زنده بمانم، بهصورت یک آدم آهنی درآمده بودم. از خودم پرسیدم، چهطور ممکن بود، کودکم را با عشق و شهامت بزرگ کنم وقتی که بهسختی چنان احساسی برای نامزدم، و حتا کمتر از آن برای خودم داشتم؟»
حجم
۳۰۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۴۵ صفحه
حجم
۳۰۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۴۵ صفحه