کتاب ایستادن زیر دکل فشار قوی
معرفی کتاب ایستادن زیر دکل فشار قوی
کتاب «ایستادن زیر دکل فشار قوی» نوشتۀ داوود غفارزادگان و ویراستۀ علی حسن آبادی است و نشر چشمه آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب ایستادن زیر دکل فشار قوی
کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی مجموعهای از ۱۲ داستان کوتاه است. داستانها بسیار متنوع هستند و هرکدامشان دست روی موضوع خاصی میگذارد و زبان روایی متفاوت دارد. نویسنده مثل همیشه بر فرم تمرکز دارد و با استفاده از زبانی نو و توصیفات غیرتکراری توجه خوانندگان حرفهای را به خود جلب میکند. داستانهای این مجموعه مخصوصاً داستان اول طوری نوشته شدهاند که با یکبار خواندن نمیتوان به مفهوم آن پی برد. قصهها پر از نشانههاست و خواننده باید باحوصله نشانهها را دنبال کند و این نشانۀ قدرت نویسندگی داوود غفارزادگان است.
داستانهای این مجموعه عبارت است از: «گوربان»، «شفیجان»، «ایستادن زیر دکل برق فشارقوی»، «سنگ انتظار»، «کلاغ»، «فال»، «تأملات یک دوزنده»، «وقتی بیدار میشویم»، «درختِ من»، «دوربین خالی»، «موفرفری»
داستان اول «گوربان» طولانیترین داستان این مجموعه است و حال و هوایی رازآلود دارد. راوی سومشخص داستان را روایت میکند. داستان دربارۀ پسری به نام روشن است که هرازگاهی به روستایی میآیند که مادر روشن در آنجا دفن شده است. مادر روشن موقع زایمان از دنیا رفته است اما این سفر همیشه عجیب بود و هست. یکی دیگر از شخصیتهای داستان دکتر درختی است که روشن از روی عکسها میداند که دوست دوران دانشگاه پدر و مادرش است اما احساس میکند چیزهای بیشتری هست که او هنوز نمیداند. وجود یک ساحره در داستان به فضای وهمآلود و رازگونۀ داستان افزوده است و نشان از داستانی چندلایه دارد. در نهایت خواننده با پایان باز در این داستان روبهرو میشود.
خواندن کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران داستانهای کوتاه فارسی پیشنهاد میکنیم.
درباره داوود غفارزادگان
داوود غفارزادگان، نویسندۀ معاصر ایران در سال ۱۳۳۸ در اردبیل به دنیا آمد. او در دانشسرای تربیت معلم دیپلم گرفت و آموزگار شد. او کارمند بازنشستۀ دفتر انتشارات کمک آموزشی وزارت آموزش و پرورش و ازهممکاران سابق مرکز آفرینشهای ادبی حوزة هنری سازمان تبلیغات اسلامی است. آثار او اولین بار در گاهنامههای داستان – ویژة نوقلمان – حوزۀ هنری منتشر شد و بیش از دو دهه است که برای نوجوانو بزرگسالان داستان مینویسد. از کتابهای نوجوان این نویسنده می توان به «پرواز درناها»، «سنگ اندازان غار کبود»، «آواز نیمه شب» و «هزارپا» اشاره کرد. داستان جنگی او «فال خون» در امریکا ترجمه شده است. « بی نام اعترافات»، «ماسه نفر هستیم»،« راز قتل آقامیر»، «شب ایوب» و «دختران دلریز» آثار دیگر او به شمار میروند. غفارزادگان جایزهٔ ۲۰ سال ادبیات داستانی (بزرگسالان) را به خاطر «ماسه نفرهستیم» دریافت کرد.
بخشی از کتاب ایستادن زیر دکل برق فشار قوی
«ده دوازده سال آزگار، هر وقت آمدهاند سر مزار، بارها و بارها همین یک حرف را گفته است؛ رو به روشن. بعد پدر و دکتردرختی را نگاه کرده است. همان روزهای اول آمدن که پدر یک شب همراه روشن میماند خانهٔ ساحره، و صبح که دکتردرختی میآید دنبالش، طوری میگوید که انگار تقصیر تکتکشان بوده که روشنک طاقت نیاورده. پدر سرخ میشود. عرق میکند و چنگ به ریش آویختهاش میاندازد. و ساحره رو به دکتردرختی، صورتش را پشت شال سر پنهان میکند؛ با یک چشم وحشی براق نگاه میاندازد به صورت روشن و پدر و دکتردرختی. مثل تکچشم گربهٔ وحشی از پس علفزار، وقتی عضلههایش گلولهای است برای جهیدن.»
حجم
۵۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۸۶ صفحه
حجم
۵۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۸۶ صفحه