کتاب بارکش دیوانه ها
معرفی کتاب بارکش دیوانه ها
کتاب بارکش دیوانه ها نوشتهٔ کارلوس لیسکانو و ترجمهٔ قاسم صنعوی است. انتشارات هوما این مجموعه داستان کوتاه، واقعی و اروگوئهای را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب بارکش دیوانه ها
کتاب بارکش دیوانه ها جایزهٔ بهترین روایت را نصیب کارلوس لیسکانو کرده است. این نویسنده، تجربیات خودش از زندان و شکنجه را در این اثر روایت کرده است. او یک مخالف سیاسی بود که توسط رژیم نظامی اروگوئه زندانی و شکنجه شد. کتاب حاضر شامل داستانهای کوتاه و قدرتمندی است که بینش منحصربهفردی را درمورد وضعیت بد جسمی و روانی زندانی و همچنین طرز فکر شکنجهگران ارائه میدهد. کارلوس لیسکانو از این وحشت جان سالم به در برد تا به نویسندهای بااستعداد و مشهورترین رماننویس اروگوئه تبدیل شود. گفته شده است که این اثر، شهادت نامهٔ لیسکانو و تأملی دربارهٔ انسان و اشتهای خاموش نشدنی او برای زندگی است. این اثر را درخواستی برای حق کرامت انسانی و بیش از این دانستهاند. این کتاب ۳ بخش دارد؛ «دو خاکستردان در یک ماشین»، «خویشتن و پیکرش» و «نشستن به انتظار آنچه روی خواهد داد».
خواندن کتاب بارکش دیوانه ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر اروگوئه و قالب داستان کوتاه واقعی پیشنهاد میکنیم.
درباره کارلوس لیسکانو
کارلوس لیسکانو (Carlos Liscano)، نویسندهای اوروگوئهای است که در سال ۱۹۴۹ در مونتهبیدهئو زاده شد. این رماننویس، نمایشنامهنویس و نوولنویس به جنبش توپاماروها پیوست، در آوریل ۱۹۷۲ بازداشت شد و دادگاه رژیم نظامی او را به ۱۳ سال حبس محکوم کرد. در زندان، شکنجهها، تحقیرها، شرم، روابط عجیبی را که قربانیان و جلادان را به هم پیوند میداد، پوچی نظامی را که میخواست او را وادار به اعتراف به چیزی کند که زندانی از آن بیخبر بود تحمل کرد. او پایداری در همهٔ موارد، دوستی زوالناپذیری که بین یاران تیرهروز پدید میآید و قدرت رهاییبخش نوشتن را به چنگ آورد. او در ۱۴ مهٔ ۱۹۸۵ همراه آخرین یاران زندانیاش آزاد شد. هنگامی که هنوز در بند بود، شروع به نوشتن کرد. در سال ۱۹۸۶ به سوئد رفت و آنجا همچون یک مترجم، روزنامهنگار، معلم زبان اسپانیایی و نویسنده تأمین معاش کرد. در سال ۱۹۹۶ به اوروگوئه برگشت و از آن زمان در مونتهبیدهئو و گاه در بارسلون زندگی کرده است. رشتهٔ تحصیلی او ریاضیات بوده است. این نویسنده از جمله سیماهای برجستهٔ ادبیات اوروگوئه است. برخی از آثار نمایشی او در فرانسه و در جشنوارههایی از جمله در فستیوالهای آوینیون و بایون نمایش داده شدهاند. گزارشگر و داستانهای دیگر (۲۰۰۵)، جادهٔ آتاک (۲۰۰۵) خانوادهٔ من (۲۰۰۵)، بارکش دیوانهها (۲۰۰۶)، کیفرناپذیری جلادان (۲۰۰۷)، خاطرههای جنگ اخیر (۲۰۰۷)، نویسنده و دیگری (۲۰۱۰)، کتابخوان بیثبات (۲۰۱۱) از جمله آثار کارلوس لیسکانو است. در آثار او تأثیرپذیریهایی از فرانتس کافکا و لوئی فردینان سلین مشاهده میشود.
بخشی از کتاب بارکش دیوانه ها
«در جیپ از هیچچیز حرف زده نمیشود. با حرکت دادن ابروها موفق میشوم چشمبندم را تکان دهم. میبینم کجا هستیم، خیابان را میشناسم. رفتهرفته به این فکر میکنم که خودم را از جیپ پایین بیندازم. اما نه برای اینکه خودم را به کشتن بدهم، نه، بلکه برای اینکه فرار کنم. اگر از جیپ در حال حرکت بپرم، ممکن است به پشت بیفتم و پشتسرم به زمین بخورد. باید در هوا چرخی بزنم تا روی بتون نیفتم. هر سرباز مسلح به یک کارابین ام.۲ است. سلاح خودکار است، مسلح است، و بهاحتمال خیلی قوی بهضامن هم نیست. طی مدتی که بخواهم تعادلم را از نو بهدست بیاورم و شروع به دویدن کنم، آنها وقت دارند شلیک کنند. هوا روشن میشود. احتمال اینکه تیرشان به خطا برود تقریباً صفر است. و اگر تیرشان به خطا برود من به کجا بروم؟ هیچ جایی برای رفتن ندارم، نمیدانم چه کسی توقیف شده. طی مدتی که فکر میکنم به مرکز میرسیم. برای امتحان کردن خیلی دیر شده.
بعدها، وقتی در عین بیداری به رؤیای فرارهای ممکن فرومیروم، این فرصت مساعد را چون یگانه راه فراری که داشتهام درنظر مجسم خواهم کرد. با خودم خواهم گفت که اگر آن کار را کرده بودم، شاید نجات پیدا میکردم، سربازها مدتی را به تیراندازی میگذراندند، من میگریختم و شاید آنها هرگز پیدایم نمیکردند. ممکن هم بود که در آن بامداد بمیرم. شاید مردن بهتر از زندانی بودن بود؟ نه. ولی تصویرها با فاصلههای چندماهه برمیگردند، رؤیای زندانی: گریختن، دویدن، دویدن در دشتی عظیم، سپید، بیحدومرز، بیمانع. در انتهایش روشنایی شفق است یا فلق. هرگز موفق نمیشوم بهدرستی بدانم آیا خورشید غروب میکند یا سر میزند. میدوم، میدوم. ناگهان شروع به راه رفتن، جستجو میکنم. راهی وجود ندارد، به هر سو که بخواهم میتوانم بروم، هوس پاهایم را دنبال میکنم، راه رفتن، راه رفتن بیپایان. آزادی است، آزادی مطلوب، امکان تصمیمگیری، انتخاب کردن، اقدام کردن، اقدام نکردن، دست برداشتن از اقدام.»
حجم
۱۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
حجم
۱۳۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب در مورد یه زندانی سیاسه که در مورد 12 سال زندانی بودنش و شکنجه های خودش میگه کتاب دردناکیه ولی موقع خوندش باعث میشه یه جور دیگه به زندگی خودت فکر کنی. ترجمه هم خوب بود