دانلود و خرید کتاب کابل ۱۴۰۰ محمدتقی اخلاقی

دانلود اپلیکیشن طاقچه

نصب
app_storeدریافت از اپ استور

دانلود اپلیکیشن طاقچه

نصب
app_storeدریافت از اپ استور
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب کابل ۱۴۰۰

کتاب کابل ۱۴۰۰

انتشارات:نشر برج
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کابل ۱۴۰۰

کتاب کابل ۱۴۰۰ نوشتهٔ محمدتقی اخلاقی است. نشر برج این رمان افغانستانی را منتشر کرده است.

درباره کتاب کابل ۱۴۰۰

محمدتقی اخلاقی در کتاب کابل ۱۴۰۰ روایتی از روزهای سقوط کابل در ماه اسد (مرداد) سال ۱۴۰۰ را بیان کرده است. این روایت درون یک نهاد کمک‌رسان آلمانی در کابل می‌گذرد. این نهاد کارمندان افغان و مدیران غربی‌ دارد. محمدتقی اخلاقی در این کتاب قصه‌ٔ «مهدی»، صفاکاری (نظافتچی) که در خانه‌اش کلکسیونی از اعضای بدن‌های منفجرشده‌ دارد، روایت کرده است. مهدی این اعضای بدن‌ را از خیابان‌های دشت برچی به غنیمت برده و می‌خواهد آن‌چه را که در تمام این روزها دیده، بنویسد. این رمان روایتی دسته‌اول از زندگی مردمان کابل پیش از سقوط در سال ۱۴۰۰ است. این رمان در ۱۵ بخش نگاشته شده و در پایات کتاب توضیحاتی برای بعضی از واژگان و اصطلاحات قرار گرفته است.

خواندن کتاب کابل ۱۴۰۰ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی افعانستان و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کابل ۱۴۰۰

«دو ماه و هشت روز از آن روز گذشته است و هیچ بهبودی‌ای در اوضاع دیده نمی‌شود. حتی برعکس، همه‌چیز مانند کلافی که گربه‌ای با آن بازی کند درحال پیچیده‌تر شدن است. همهٔ سرنخ‌ها از دست رفته‌اند و امیدها رنگ می‌بازند. مطمئن نیستم واقعاً بشود کاری کرد. باور کن هرگز آدم منفی‌بافی نبوده‌ام، اما این روزها گاهی حس می‌کنم که کار تمام است. فکر می‌کنم اتفاقی شوم خواهد افتاد که همهٔ ما را خواهد بلعید. شبی نیست که کابوس نبینم و صبحی نیست که با تلخکامی و ناله از خواب برنخیزم. خواب می‌بینم که همه‌جا را خون گرفته است و من باید فرار کنم، اما پاهایم سست‌اند. سوزشی در معده‌ام پیدا شده است که قبلاً سابقه نداشت. داکتر می‌گوید اسید معده‌ام زیاد شده است و توصیه می‌کند که تشویش نکنم. اما چطور می‌توانم تشویش نکنم؟ قبلاً نگران انفجارها و طالبان و بیکاری بودم، حالا باید نگران امنیت ملی هم باشم. می‌ترسم باز شبی سرزده بیایند و مرا ببرند. یا حویلی را بکنند و آن‌چه را نباید بیابند بیابند. موهایم همچنان می‌ریزند و حتی همین الآن که این سطرها را می‌نویسم بالشتم پر از موست. آن‌قدر نگرانی‌ها زیادند که نمی‌دانم اول به کدامشان بیندیشم. و دقیقاً همین باعث می‌شود که فکر کنم همه‌چیز درحال فروپاشیدن است. انگار وسط جهانی یخی نشسته‌ام که گرمایی مهیب به‌سرعت ذوبش می‌کند. نظم روزمره‌ام را کاملاً از دست داده‌ام و با وجود این‌که دفتر هنوز تعطیل است، هیچ کاری جز خیره‌شدن به صفحهٔ موبایل نمی‌کنم. علیل شده‌ام و توان ندارم هیچ کار مفیدی بکنم. روزانه شاید ده ساعت یا بیشتر درون صفحهٔ فیسبوک همین‌طور پایین می‌روم و می‌روم، تا شاید... شاید که چه؟ خودم هم نمی‌دانم. بی‌آن‌که بخواهم، معتادش شده‌ام، معتاد این صفحهٔ بی‌انتها، این شیرجه میان خبرهای منفی، این سقوط آزاد و بعد گیج‌ومنگ ازحال‌رفتن زیر پرتوی تیز آفتاب که از کلکین به درون می‌تابد.

آقای توماس حالا هر هفته جلسهٔ عمومی مجازی برگزار می‌کند، جایی که همه می‌توانند آخرین تحولات و تصمیم‌ها را بی‌واسطه از زبان خودش بشنوند. هرچند بیشتر وقت‌ها همان حرف‌های کلیشه‌ای را تکرار می‌کند، اما همین نفْسِ در ارتباط بودن دلگرم‌کننده و اندکی امیدبخش است. می‌گوید قراردادهای همه را برای حداقل یک سال دیگر تمدید می‌کند و خستگی‌ناپذیر برای بازگشایی دفتر خواهد کوشید. از ما می‌خواهد صبور باشیم و به شایعات گوش ندهیم. اما چطور می‌توانیم به شایعات گوش ندهیم وقتی تمام چیزی که داریم همین شایعات است؟»

کاربر 7416498
۱۴۰۳/۰۹/۲۶

بسیار بی معنی

نوع

حجم

۲۲۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

نوع

حجم

۲۲۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان