
کتاب دوم آوریل
معرفی کتاب دوم آوریل
کتاب «دوم آوریل: روایتی نو از خانوادههای اتیسم» نوشتهٔ دیبا علینژاد و به همت نشر رشد فرهنگ منتشر شده است. این کتاب به روایت تجربهها و دغدغههای خانوادههایی میپردازد که با اختلال اتیسم در فرزندان خود مواجهاند. نویسنده با بهرهگیری از دانش روانشناسی بالینی و تجربههای شخصی، تلاش کرده است تصویری ملموس و واقعی از زندگی روزمره، چالشها و امیدهای این خانوادهها ارائه دهد. «دوم آوریل» در دستهٔ ناداستانهای اجتماعی و روانشناسی قرار میگیرد و به موضوعات مرتبط با والدین کودکان اتیسم و خاطرات آنها میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دوم آوریل
«دوم آوریل» اثری ناداستانی است که با محوریت روایتهای واقعی از خانوادههای دارای کودک اتیسم شکل گرفته است. دیبا علینژاد، نویسندهٔ کتاب، با تکیهبر تخصص خود در روانشناسی بالینی و تجربهٔ حضور در مراکز درمانی و آموزشی، مجموعهای از خاطرات و روایتهای والدین را گردآوری کرده است. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل به سرگذشت یکی از کودکان اتیسم و خانوادهاش اختصاص دارد و اغلب روایتها از زبان مادران بیان شدهاند. این کتاب در قالب خاطرهنویسی و روایتهای شخصی، تلاش میکند تا ابعاد مختلف زندگی با اتیسم را از زاویهٔ دید والدین و نزدیکان کودک به تصویر بکشد. «دوم آوریل» نهتنها به چالشها و دشواریهای روزمرهٔ این خانوادهها میپردازد، بلکه لحظات امید، پیشرفت و مهرورزی را نیز برجسته میکند. اثر حاضر در سال ۱۳۹۸ منتشر شده و با نگاهی انسانی و واقعگرایانه، سعی دارد آگاهی عمومی دربارهٔ اتیسم را افزایش دهد و تصویری چندوجهی از این اختلال و تأثیر آن بر خانوادهها ارائه کند.
خلاصه کتاب دوم آوریل
کتاب «دوم آوریل» با روایتی از تجربههای شخصی نویسنده آغاز میشود؛ جایی که دیبا علینژاد بهعنوان دانشجوی روانشناسی بالینی، برای نخستین بار با فضای مراکز درمانی اتیسم و کودکان دارای این اختلال روبهرو میشود. او با حضور در کارگاههای آموزشی و کلینیکهای تخصصی، به تدریج با دنیای متفاوت این کودکان و خانوادههایشان آشنا میشود. روایتها از مشاهدهٔ مستقیم رفتارها، احساسات و واکنشهای کودکان اتیسم و تعامل با والدین آنها شکل میگیرد. نویسنده در ادامه، پای صحبت مادران مینشیند و خاطرات و دغدغههای آنها را ثبت میکند. هر فصل به سرگذشت یک کودک اتیسم و خانوادهاش اختصاص دارد؛ برای مثال، داستان امیرحسام از زبان مادرش، روایت ایلیا، شهداد، آوات و دیگر کودکان. این روایتها با جزئیات احساسی و توصیف موقعیتهای روزمره، چالشهای تشخیص، درمان، پذیرش و امیدواری والدین را بازگو میکنند. کتاب به مسائلی مانند دشواریهای تشخیص زودهنگام، مداخلات درمانی، نگرانیهای والدین دربارهٔ آیندهٔ فرزند، نقش حمایت اجتماعی و اهمیت آگاهی عمومی میپردازد. در کنار روایتهای تلخ و شیرین، لحظات کوچک موفقیت و پیشرفت کودکان، امید و انگیزهٔ والدین را تقویت میکند. نویسنده با بیان تجربههای شخصی و مشاهدههای عینی، تلاش دارد نشان دهد که اتیسم نهتنها یک اختلال پزشکی، بلکه تجربهای عمیق و چندلایه برای خانوادههاست که نیازمند همدلی، حمایت و درک جامعه است.
چرا باید کتاب دوم آوریل را بخوانیم؟
این کتاب با روایتهای واقعی و ملموس از زندگی خانوادههای دارای کودک اتیسم، فرصتی فراهم میکند تا خواننده با دنیای کمتر دیدهشدهٔ این خانوادهها آشنا شود. «دوم آوریل» بهجای ارائهٔ اطلاعات صرف علمی، تجربههای زیسته و احساسات والدین را به تصویر میکشد و به دغدغهها، امیدها و چالشهای آنها میپردازد. مطالعهٔ این اثر میتواند به افزایش آگاهی و حساسیت اجتماعی نسبت به اتیسم و خانوادههای درگیر با آن کمک کند و راههایی برای همدلی و حمایت از این افراد نشان دهد. همچنین، کتاب به والدین و اطرافیان کودکان اتیسم امید و انگیزه میبخشد تا با چالشها روبهرو شوند و نقش خود را در مسیر رشد و توانمندسازی فرزندشان بهتر بشناسند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای والدین و اعضای خانوادهٔ کودکان اتیسم، دانشجویان و فعالان حوزهٔ روانشناسی و علوم تربیتی، معلمان و مربیان مدارس استثنایی و هرکسی که دغدغهٔ شناخت و درک بهتر اتیسم را دارد، مفید است. همچنین، افرادی که به دنبال آشنایی با تجربههای زیستهٔ خانوادههای درگیر با اختلالات رشدی هستند، میتوانند از این کتاب بهره ببرند.
بخشی از کتاب دوم آوریل
«در آغاز کلاس، استاد اسامی را به ترتیب حروف الفبا میخواند و هر یک از ما رشته تحصیلی و دانشگاهمان را بیان و هدف از شرکت در کارگاه را هم شرح میدادیم. عنوان کارگاه چنین بود: «دوره پنجاه ساختهٔ تربیت مربی ویژه کار با کودکان اتیسم». نوبت به من که رسید، استاد پرسید: «معنی اسمت را میدانی؟» گفتم: بله؛ دیبا یعنی: پارچه حریر ابریشمین معمولاً رنگین. هرچند دختر زیباروی هم معنا شده، و ادامه دادم هدف من از شرکت در دوره این بوده با به دست آوردن یک سری اطلاعات علمی، بتوانم جامعه را با دیدی نو نسبت به اتیسم روبهرو کنم. بعد از این که هدفم را گفتم استاد گفت: «حتم دارم با این میل به افزونطلبی، آینده روشنی در انتظار تو خواهد بود». این جمله در گوش من ماند. تا جلسه سوم که سوپرویژن داشتیم. «سوپرویژن» در علم روانشناسی و قلمرو بهداشت روانی یعنی: کار کردن کارآموز تحت نظارت و راهنمایی یک سوپروایزر یا استاد. در دوره مذکور از طریق مشاهده مداخلات حسی کمک میشد تا مطالب بیشتر جا بیفتد. جلسه سوم بود و آموزش خارج از موسسه روانشناسی؛ به صورت عملی در کلینیک برگزار شد. دکتر در اتاق حسی، در حضور ما به مداخله حسی برای شاگردانش پرداخت. مداخله حسی که در اتاق تاریک انجام میشود، یکی از اصلیترین بخشهای توانبخشی کودکان اتیستیک میباشد. علاوهبر آن، هدف دیگر از رفتن به کلینیک این بود تا فضای آنجا، کادر آموزشی و همچنین رفتار مجموعهای از کودکان اتیستیک را از نزدیک مشاهده میکردیم. لحظهای که میخواستم وارد کلینیک شوم، قلبم داشت از جایش کنده میشد. اول صبح بود، هفت و نیم صبح. همه جا رنگ و بوی تابستان داشت؛ از نسیم ملایمی که برگهای درخت گیلاس همسایه را به رقص درمیآورد تا جیکجیک گنجشکهایی که کناره رودخانه آواز سر میدادند و رهگذرانی با لباسهای شاد و رنگ روشن و کفشهای نیمهبا... از خدا میخواستم راه را درست آمده باشم. اصلًا چرا اتیسم؟ خود هم نمیدانستم! انگار چنین رخدادی برایم مقدر شده بود.»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۱ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۱ صفحه