کتاب کسانی که املاس را ترک می کنند
معرفی کتاب کسانی که املاس را ترک می کنند
کتاب الکترونیکی کسانی که املاس را ترک می کنند نوشتۀ اورسولا لوگویین و فریناز بیابانی و پرنیان نصوری است و انتشارات دانشآفرین آن را منتشر کرده است. کتاب کسانی که املاس را ترک می کنند، داستانی تأثیرگذار، درباره آرمان شهری به نام اُملاس است. شهری که در آن گناه وجود ندارد و مردم در آن شاد و خوشبخت هستند. همه چیز در این شهر فوقالعاده است به جز یک چیز. یک فرد!
درباره کتاب کسانی که املاس را ترک می کنند
داستانهای علمی - تخیلی معمولاً با مفاهیم تخیلی و آیندهنگرانه همچون علم و فناوری پیشرفته، اکتشاف فضا، سفر در زمان، جهانهای موازی، حیات فرازمینی، هوش مصنوعی حساس و ... میپردازد. داستان علمی - تخیلی میتواند ریشههای خود را به اساطیر باستانی بازگرداند، و به داستانهای فانتزی، ترسناک و ابرقهرمانی مربوط میشود و نیز زیر ژانرهای بسیاری دارد. تعریف دقیق آن از دیرباز بین نویسندگان، منتقدان، محققان و خوانندگان، مورد اختلاف بوده است. داستان علمی - تخیلی، در ادبیات، فیلم، تلویزیون و سایر رسانهها و نیز در بسیاری از نقاط جهان، محبوب و اثرگذار شده است و همچنین گفته شده که الهامبخش "حس شگفتی" است و نیز علاوه بر ارائه سرگرمی، میتواند جامعه امروزی را نیز مورد انتقاد قرار داده و جایگزینها را بررسی کند.
ایدۀ اصلی این کتاب کسانی که املاس را ترک می کنند، دربارۀ قربانیکردن یک شخص برای دیگران، برگرفته از کتاب برادران کارامازوف اثر داستایوفسکی است. نویسندۀ این کتاب در مورد انتخاب اسم این آرمانشهر خیالی میگوید: «وقتی کلمۀ سیلم را روی یک تابلو در جاده دیدم و آن را برگرداندم، این کلمه به ذهنم خطور کرد. سیلم از سلام میآید و معنی صلح میدهد.»
خواندن کتاب کسانی که املاس را ترک می کنند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای دوستداران داستانهای کوتاه و تخیلی مناسب است. همچنین این کتاب دوزبانه است و برای علاقهمندان به خواندن متون انگلیسی نیز مناسب است.
بخشی از کتاب کسانی که املاس را ترک می کنند
«تا کنون بیشتر جمعیت به سرزمین سبز رسیدهاند. بوی محشر پخت و پز از چادر قرمز و آبی تدارکات به مشام میرسد. صورت کودکان به طرز بانمکی نوچ شده و در میان ریشهای نرم و خاکستری یک مرد، چند خرده شیرینی چسبیده است. پسران و دختران بر اسبهای خود سوار شدهاند و در حال جمع شدن پشت خط شروع مسابقه هستند. پیرزنی ریزنقش، چاق و خندان، گلهایی را از سبدش میان جمعیت پخش میکند، و مردان جوان و بلند قامت، گلها را میان موهای براق خود میگذارند. کودکی نه یا ده ساله به تنهایی در حاشیه جمعیت نشسته و فلوت چوبیاش را مینوازد...»
حجم
۴۹۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۴۹۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
نظرات کاربران
کتاب یه داستان کوتاهه من توی یه ربع تمومش کردم داستان کتاب معنا و مفهوم عمیقی داره ولی به نظرم اگه یکم بال و پر بیشتری میگرفت ادامه داستان بهتر بود پیان کتاب یه جورایی باز بود و انگار نویسنده