کتاب موسیقی هزارساله
معرفی کتاب موسیقی هزارساله
کتاب موسیقی هزارساله؛ تاریخ جدید سنتهای موسیقایی ایران نوشتهٔ ان ایی. لوکاس و ترجمهٔ سهند سلطاندوست است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب موسیقی هزارساله
ان ایی. لوکاس در موسیقی هزارساله استدلال میکند که موسیقی ایرانی نه میراثی باستانی، بلکه پدیدهای مدرن است و پیوندی ناگسستنی با تلقیات متغیر از تاریخ ملی ایران داشته است. لوکاس به جای درنظرگرفتن یک تاریخ یگانه برای موسیقی ایرانی، دگرسانی و گسست فرهنگی را در گذر زمان نشان میدهد و از دو تلقی متفاوت از خلق موسیقی، در نسبت با هنجارهای موسیقاییِ پیشامدرن (نظام دوازده مقام) و مدرن (نظام ردیف دستگاهی)، پرده برمیدارد. این کتاب، که بازنویسی مهمی از تاریخ موسیقی ایرانی ارائه میدهد، نخستین اثری است که برداشتهای موجود از تاریخ موسیقی خاورمیانه را با درک کنونی از تاریخ سیاسی این منطقه همسو میسازد. به گفتهٔ جیمز گلوین، تاریخنگار برجستهٔ خاورمیانه، لوکاس تاریخ متعارف موسیقی ایرانی را زیر و زبر میکند و در این بازاندیشی، به دقیقترین معنای کلمه، بهدرستی نشان میدهد که این تاریخ نه ماجرای بقای یک سنت باستانی، بلکه سرگذشت اختراع و ابداع است.
ان ایی. لوکاس دانشیار رشتهٔ قومموسیقیشناسی در گروه موسیقی کالج بوستون است که در آنجا در برنامهٔ تدریس تمدنها و جوامع اسلامی نیز مشارکت دارد. او را بابت فعالیتهایش در زمینهٔ تاریخنگاری موسیقی خاورمیانه میشناسند.
خواندن کتاب موسیقی هزارساله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران و پژوهشگران موسیقی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب موسیقی هزارساله
«در پائیز سال ۲۰۰۰، سرِ یکی از کلاسهایم در دانشگاه یوسیالای نشسته و مشتاقانه در انتظار سخنران مدعو بودم. قرار بود این مرد بیاید تا به ما دربارهٔ موسیقی سنتی ایرانی، یکی از سنتهای موسیقایی بزرگ ایران، درس بدهد. من هیجانزده بودم چون از قبل چیزهایی دربارهٔ موسیقی عربی و ترکی میدانستم، اما آن زمان آشنایی خیلی کمتری با موسیقی ایرانی داشتم. موسیقی عربی و ترکی شباهتهای بسیاری دارند و تاریخ مشترکی نیز داشتهاند؛ بنابراین، به نظر میرسید موسیقی ایرانی هم بهنحوی ربطی به این فرهنگهای دیگرِ خاورمیانه داشته باشد. اما مفهوم موسیقی ایرانی چیزی بهکلی متفاوت را در تصورم تداعی میکرد. این تصویر متعلق به عصر باستان بود. امپراتوریهای عظیم ایرانی، مدتها قبل از آنکه مغلوب فتوحات اعراب و کوچ ترکان شوند، در نواحی غربی و مرکزی آسیا برپا بودند؛ پس بیشک موسیقی ایرانی میتوانست قدیمیتر از موسیقی دیگر فرهنگهای بزرگ منطقهای ازایندست باشد. انگارهٔ موسیقی ایرانی بیتردید حس تاریخیِ بیهمتا و شأن فرهنگی والایی را، در قیاس با دیگر گروههای زبانی بزرگ منطقه، به ذهنم متبادر میکرد.
مدرس مدعو از راه رسید و به ارائهٔ تاریخی از موسیقی ایرانی پرداخت که با انتظاراتم میخواند. نخست بنا را بر این گذاشت که پارس و ایران یک چیز بودهاند. وقتی افراد از موسیقی ایرانی دم میزدند، در واقع دربارهٔ آن موسیقی ایرانی سخن میگفتند که با زبان پارسی ارتباط داشت. در ادامه اذعان کرد که پژوهشگران اطلاعات خیلی کمی دربارهٔ موسیقی ایران باستان داشتهاند، اما بعضی شواهد مبهم از اجرای موسیقی ایرانی را در قالب نقشبرجستهها و دیگر آثار باستانی یافتهشده در ویرانههای امپراتوری هخامنشی (۳۳۰-۷۰۰ پیش از میلاد) و امپراتوری ساسانی (۶۵۰-۲۲۴پس از میلاد) هنوز میتوان مشاهده کرد. او تدریس تاریخ متعارف موسیقی ایرانی را از همان دورهٔ تاریخی آغاز کرد که روایات تاریخ موسیقی عربی اغلب شروع میکنند: پس از ظهور اسلام، و از حدود قرن نهم میلادی/ سوم هجری به بعد. مفروضاتم صحیح بود: تاریخی که او روایت کرد بهواقع ایرانیان را در مقام اعضای مؤثری از یک فرهنگ موسیقایی فرامرزی نشان میداد، نخست در جمع اعراب و سپس در کنار اقوام ترک و حتی مردمان مغول. اساساً مجموعهای کلی از اصول موسیقایی با اسناد گسترده وجود داشت که ایرانیان طی قرون متمادی با دیگر گروههای زبانی خاورمیانه، در بستر فرهنگ مشترکی که اسلام را با یک نظام سلطنت سلسلهای جفتوجور میکرد، به اشتراک گذاشته بودند. مدرس مدعو ضمنِ روایت این تاریخ، با تمرکز بر نقش بسیار اساسی ایرانیان در این فرهنگ موسیقایی گسترده و پیچیده، بر جایگاه مکتوبات و منابع تاریخی دربارهٔ موسیقی به زبان فارسی تأکید میکرد.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه