دانلود و خرید کتاب دروازه راشومون آی. جی. پارکر ترجمه سمیرامیس بابایی
تصویر جلد کتاب دروازه راشومون

کتاب دروازه راشومون

معرفی کتاب دروازه راشومون

کتاب دروازه راشومون؛ معمایی در ژاپن باستان نوشتهٔ آی. جی. پارکر و ترجمهٔ سمیرامیس بابایی است و نشر قطره آن را منتشر کرده است. اینگرید جی پارکر در ۱۹۹۹، با نگارش داستان کوتاه «ابزار قتل» که برایش چند جایزه نیز به ارمغان آورد، پرسوناژ ساگاوارا آکیتادا را خلق کرد؛ او کارمندی دیوانی است در ژاپن سدهٔ یازدهم. در ۲۰۰۲، «دروازهٔ راشومون»، نخستین رمان از ماجراهای این شخصیت تیزهوش و جذاب، منتشر شد.

درباره کتاب دروازه راشومون

دروازهٔ راشومون داستان شخصیتی به نام ساگاوارا آکیتاداست، کارمند جزئی در دولت ژاپن قرن یازده میلادی. در این زمان او تقریباً سی ساله است و در نهایت تأسفِ مادرش نه ازدواج کرده و نه در شغلش در وزارت دادگستری موفقیت شایانی کسب کرده است. آکیتادا استعداد و مهارت زیادی در حل معماها و کشف جنایات دارد. این ویژگی سبب شده است دوستانی در بین افراد طبقهٔ بالا داشته باشد و در نزد افراد طبقهٔ پایین جامعه محبوب باشد.

هم‌چنان که اتفاق‌ها و شخصیت‌ها در روند داستانی مشخص می‌شود، واقعیت‌های تاریخی خاصی نیز دربارهٔ پایتخت هییان کیو ـ کیوتوی امروزی ـ نظام دانشگاهی آن زمان، شیوهٔ اجرای قانون، مناسک و سلایق مردمان قرن یازدهم به دقت در روند داستانی گنجانده شده است.

داستان ناپدید شدن جسد ملهم از داستان‌های کهن ژاپنی است، از مجموعه داستان‌های اواخر قرن یازدهم، کونجاکو مونوگاتاری. نقشهٔ هییان کیو و دانشگاه نیز برگرفته از منابع تاریخی قدیمی است.

شخصیت‌های اصلی:

ساگاوارا آکیتادا، کارمند وزارت‌خانهٔ دادگستری

سِیمی، خانه‌زاد خانوادهٔ ساگاوارا و منشی آکیتادا

تورا، تبهکار سابق، در حال حاضر خدمتکار آکیتادا

شخصیت‌های مرتبط با پرونده‌ها:

هیراتا، استاد حقوق

تاماکو، دخترش

اُاِ، استاد ادبیات چینی

اُنو، دستیار اُاِ

تاکاهاشی، استاد ریاضیات

تانابه، استاد مکاتب کنفسیوس

نیشیوکا، دستیار تانابه

فوجی‌وارا، استاد تاریخ

ساتو، استاد موسیقی

سِشین، راهب بودایی و رئیس دانشگاه

ایشی‌کاوا، دانشجوی ارشد

لرد میناماتو، دانشجو

ناگای، دانشجو

اُکورا، دانشجوی سابق

خواندن کتاب دروازه راشومون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آی. جی. پارکر

اینگرید جی پارکر بانوی نویسندهٔ آمریکایی داستان‌های جنایی/ معمایی است. او در آلمان به دنیا آمد و آن‌جا پرورش یافت. حرفهٔ اصلی‌اش تدریس زبان و ادبیات انگلیسی است.

اینگرید جی پارکر در ۱۹۹۹، با نگارش داستان کوتاه «ابزار قتل» که برایش چند جایزه نیز به ارمغان آورد، پرسوناژ ساگاوارا آکیتادا را خلق کرد؛ او کارمندی دیوانی است در ژاپن سدهٔ یازدهم. در ۲۰۰۲، «دروازهٔ راشومون»، نخستین رمان از ماجراهای این شخصیت تیزهوش و جذاب، منتشر شد.

گرچه پارکر، غیر از ماجراهای ساگاوارا آکیتادا، رمان‌های جنایی / معمایی دیگری هم نوشته، اما بیشترین شهرت و اعتبار را به برکت رمان‌هایی که ساگاوارا آکیتادا در آن‌ها میدان‌داری می‌کند و تاکنون به زبان‌های مختلفی هم ترجمه شده‌اند کسب کرده. سیزدهمین رمان از ماجراهای آکیتادا با نام «مرد کهن‌سال اُمی» در ۲۰۱۴ منتشر شد. ماجراهای کوتاه این شخصیت در مجموعه داستان «آکیتادا در طریق عدالت» گرد آمده که در ۲۰۱۳ به چاپ رسید.

بخشی از کتاب دروازه راشومون

«جسد بی‌سر بود. زانو به شکم در گوشه‌ای تاریک خوابانده شده بود. فقط نور کم‌رمق ماه که از حایل پشت پنجره‌های چوبی به داخل می‌تابید رنگ‌پریدگی پوست عریان را از تیرگی مستولی بر فضا جدا می‌کرد. سایه‌ای سیاه در نور خاکستری حرکت کرد و صدای فرتوتِ نخراشیده‌ای گفت: «دور و اطراف رو دنبال سرش بگرد.» صدای دیگری غرید: «واسه چی؟» سایه‌اش به اولی پیوست و ناگهان خندهٔ ناخوشایندش بلند شد: «سرش به درد کی می‌خوره جز موش‌ها؟ یا روح‌های گرسنه؟ البته به درد توپ‌بازی هم می‌خوره.»

«احمق.»

سایهٔ اول برگشت و لحظه‌ای پشت موهای وحشی سفید درهمش نمایان شد. زنی بود که به سان روح پلیدی در کنار جسد چندک زد. سرپنجه‌اش با سرعتی تردستانه پارچهٔ سفید و نرمی را از لباس مُرده در ردای مندرسش جا داد: «موها رو می‌خوام.» همدست مَردش اعتراض کرد: «مگه کوری؟ یارو مَرده. حالا مگه چقدی مو داشته که بتونی چنگش بزنی؟» و خم شد تا جسد را با دقت بیش‌تری برانداز کند.

«حالا بماند که از اون پیرهاست.»

«از اون فربه‌هاست.»

زن نیشگونی از شکم جسد گرفت و به کفلش سیلی نواخت: «پوستش رو لمس کن! نرمه مثه ابریشم. نه؟»

«خب؟ خوبش می‌کنیم پس. مُرده گدای بیچاره.»

زن پوزخندزنان به او غرید: «گدا؟ پاهاش رو دست بزن! فکر می‌کنی اینا تا حالا راه رفتند؟! معلومه که نه! شرط می‌بندم همیشه با کالسکه و کجاوه تشریف می‌بردند این ور اون ور! حالا بگرد سر رو پیدا کن! باید از اون موهای بلند داشته باشه، از اونا که مرتب و منظم بالای سر می‌پیچند. دست کم ده سکهٔ مسی می‌ارزه. آدم حسابی‌ها موهاشون رو مثل من و تو نمی‌زنند که! زن‌هاشون اینقد موهاشون رو بلند می‌کنند که می‌تونند روش راه برند. آرزومه یکی از اونا گیرم بیاد.»

مرد نیشخند زد: «منم همین‌طور. خوب می‌دونم باهاش چی‌کار کنم.» و لبانش را با حس شهوت‌آلودی غنچه کرد. پیرزن اردنگی‌ای نثارش کرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۲۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۹۸ صفحه

حجم

۴۲۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۹۸ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
۴۵,۰۰۰
۷۰%
تومان