کتاب مقدمه کیمبریج بر هرمان ملویل
معرفی کتاب مقدمه کیمبریج بر هرمان ملویل
کتاب مقدمه کیمبریج بر هرمان ملویل نوشتهٔ کوین جی. هیز و ترجمهٔ رحمت الله قائمی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر زندگینامهٔ و بررسی آثار هرمان ملویل، نویسندهٔ آمریکایی است.
درباره کتاب مقدمه کیمبریج بر هرمان ملویل
کوین جی. هیز در کتاب مقدمه کیمبریج بر هرمان ملویل زندگینامهٔ «هرمان ملویل» را شرح داده است و آثار او را بررسی کرده است. هرمان ملویل در ۱۸۱۹ به دنیا آمد و در ۱۸۹۱ درگذشت. او در قرن بیستم بهعنوان نویسندهای با ویژگیهای منحصربهفرد شناخته شد. او که وارث سنت عظیم ادبیات رمانتیک بود، در نوشتههایش واقعگرایانه به زندگی در دریا پرداخت و داستانسرایی مشهور شد که به تضادهای فرهنگی نیمهٔ قرن نوزدهم با چنان تیزهوشی و شور عاطفی دوگانهای پاسخ میداد که سرانجام عصر خودش او را درکناشدنی یافت و درک و تفسیر نوشتههایش را به نسل بعد واگذاشت تا آنها نیز، به تعداد خوانندگان، تفسیر برای آثارش بتراشند. از آغاز جنگ داخلی در آمریکا تا پایان جنگ جهانی اوّل، ملویل نویسندهای کاملا فراموششده بود، اما امروزه او یکی از نویسندگان آمریکایی است که آثارش بسیار خوانده میشود، بسیار به بحث گذاشته میشود و مورد ستایش قرار میگیرند.
خواندن کتاب مقدمه کیمبریج بر هرمان ملویل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران قالب زندگینامه و علاقهمندان به حوزهٔ نقد ادبی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مقدمه کیمبریج بر هرمان ملویل
«استیونسون یکی از اعضای گروهی کوچک اما روبهگسترش از ادبای انگلیسی بود که در دههٔ ۱۸۸۰ داشتند ملویل را برای خود کشف میکردند و آن توجه منتقدانه را که از چهار دهه پیشتر، از زمان چاپ تایپی و اُمو، از او دریغ شده بود به وی نشان میدادند. مسیر پذیرش منتقدانهٔ ملویل در طول حیاتش از شور و اشتیاق فراوان تا نادیده گرفتن مطلق کشیده شده است. بر اساس نظر بسیاری از خوانندگان معاصر، هرمان ملویل، «نویسندهٔ تایپی، هرگز تا سطح پتانسیلی که کتاب اولش نویدش را میدهد رشد نکرد. اُمو، بعد از انتشار، استعداد او را به عنوان یک نویسندهٔ چیرهدست داستانهای اوباش و اراذل ماجراجوییهای دریاهای جنوب به اثبات رساند، اما هرگز به اندازهٔ تایپی مشهور نشد. در اُمو فایاوی وجود نداشت.
ملویل با گسترش حرفهاش تلاش کرد تا از شهرت اولیهاش به عنوان یک سفرنامهنویس فرار کند. او وقتی ماردی را به جان موری داد از او خواست که روی جلد کتاب از او به عنوان نویسندهٔ تایپی یا اُمو یاد نشود. موری ماردی را نپذیرفت. عدم تأیید او میزان پذیرش اثر از جانب منتقدان معاصر را پیشبینی میکرد. پراکندهگوییهای تخیلی و فلسفی ملویل در ماردی برای خوانندگان ماجراهای سفرها که از تایپی لذت برده بودند خیلی زیاد بود. فقط برخی خوانندگان تیزبین و حساس ماردی را فهمیدند و قدردانش بودند، اما خوانندگان عام استقبال سردی از آن کردند. بعد از افراطی که در حق ماردی صورت گرفت، ردبُرن و ژاکتسفید شهرت ملویل را تا حدی بازگرداند، اما او دوباره هرگز شهرتی را که با کتاب اولش کسب کرده بود به دست نیاورد.
موبیدیک در هنگام انتشار در سال ۱۸۵۱ تعدادی خوانندهٔ مشتاق پیدا کرد. کتاب موجب آزردهخاطر شدن افراد زیادی شد. امریکاییها از بخشهای به ظاهر کفرآمیز ناراحت شده بودند. چون ریچارد بنتلی بخشهایی را که ممکن بود خوانندگان دیندار بدان معترض شوند به خوبی مورد ویراش قرار داده بود، خوانندگان انگلیسی موارد ناراحتکنندهای با زمینهٔ مذهبی کمتری در اثر دیدند، اما اشکالات زیباییشناختی بیشتری از آن گرفتند. مؤخرهٔ کتاب که در آن اشمائل خود را به عنوان تنها بازماندهٔ کشتی پکوئود معرفی میکند قبل از انتشار کتاب به شکل تصادفی گم شد. بنتلی تلاش زیادی در مورد وال صرف کرد: کتاب به صورت یک مجموعهٔ سهجلدی زیبا منتشر شد، اما هیچ یک از کارمندان بنتلی متوجه گم شدن مؤخره نشد: وال بدون مؤخره منتشر شد. خوانندگان انگلیسی در پایان جلد سوم و پایانی اثر وقتی فهمیدند یک داستان با روایت شخص اول خواندهاند که ظاهراً راوی آن زنده نمانده است دچار بهتزدگی و حیرت شدند.»
حجم
۳۰۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه
حجم
۳۰۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۶۶ صفحه