کتاب صد سال تنهایی
معرفی کتاب صد سال تنهایی
«صد سال تنهایی» نوشته گابریل گارسیا مارکز(۲۰۱۴-۱۹۲۷)، نویسنده کلمبیایی است. این کتاب یکی از مشهورترین آثار او به شمار میرود. رمان صد سال تنهایی با ترجمه حبیب گوهریراد توسط انتشارات رادمهر منتشر شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
این ازدواج تنها بعد از گذشت دو ماه در معرض خطر قرار گرفت و نزدیک بود از هم بپاشد، زیرا اورلیانوی دوم برای به دست آوردن دل پترا کوتس سفارش داده بود تا از او در لباس ملکهی ماداگاسکار عکس بیندازند. وقتی فرناندا از این موضوع باخبر شد، صندوقهای جهیزیهی خود را بست و بدون این که از کسی خداحافظی کند، از ماکوندو رفت. اورلیانوی دوم در جادهی مردابی به او رسید و بعد از خواهش و التماس و دادن وعدههای بسیار، او را به خانه برگرداند. او پس از بازگشت پترا کوتس را رها کرد.
پترا کوتس که از توانایی و نیروی درونی خود آگاه بود، هیچ عکسالعملی از خود نشان نداد. وقتی که اورلیانوی دوم هنوز پسری جوان و خام با تفکرات عجیب و غریبی در سرش بود و هیچ نوع تماسی با دنیای خارج نداشت، او از وی یک مرد ساخته بود. او بود که اورلیانوی دوم را از اتاق ملکیادس بیرون کشیده و در برابر دنیای واقعیات قرار داده بود. این پترا بود که خلق و خوی او را که کاملاً جدی و درونگرا بود به مرور زمان تغییر داده و اورلیانوی دوم را به مردی زندهدل، بلندپرواز، ولخرج و خوشگذران، درست همان مردی که خودش از دوران بلوغ آرزویش را داشت، مبدل کرده بود.
اورلیانوی دوم وقتی که سرانجام مانند تمام مردها ازدواج کرد، جرأت نکرد خبر عروسی خود را به پترا کوتس بدهد. رفتاری کودکانه در پیش گرفت و به کینههای ساختگی و ناراحتیهای روحی تظاهر کرد تا هر طور شده پترا کوتس را به قطع ارتباط وادار کند.
حجم
۶۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۴۲۰ صفحه
حجم
۶۸۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۴۲۰ صفحه
نظرات کاربران
گابریل گارسیا مارکز: -فرق بزرگیست میان کسی ک تنها مانده و کسی ک تنهایی را انتخاب کرده است... - باید یاد بگیرم تا وقتی از عشق کسی مطمئن نشده ام با او خاطره ای نسازم! چرا ک تاوان خاطرات جنون است... -
کافیه این کتاب دستت باشه؛ یک صفحه هم ازش نخونده باشی؛ جوری روشنفکر به نظر میای که با نورت میشه یه محله رو روشن کرد. کتاب واقعا قشنگیه؛ قلمش ممکنه به دل شما نشینه ولی واقعا خوبه. مادرم خوشش نیومد ولی من
سراسر این کتاب طوفانیه به طوری که نمیشه از یک کلمه اش هم عبور کرد باید خط به خط و کلمه به کلمه خوانده شود این کتاب به نظر من معجزه ی قلم مارکز هست و به قدری شگفت انگیز
فقط یه چیز میگم اگه کتاب خون هستین این کتاب و نخونین از وقتی خوندمش دیگه انتظارم از کتاب خیلی رفته بالا عااااالی بود کتابش انگار این مدت که در حال خوندنش بودم تو دنیای دیگه هستم و کتاب همیشه
حتما این کتابو بخونید، اصلا مهم نیست که شخصیت ها رو اشتباه کنید یا نتونید به خاطر بسپریدشون. این کتاب روایت آدم هاست که در نهایت تنها هستن. حتی اگه فکر کنن عاشق شدن و یا حقیقتا عاشق بشن، باز هم
داستان پردازی و شخصیت های متفاوت و فضاهای مختلف از یکنواختی متن میکاست واقعا پیشنهاد میکنم
اولین کتابی بود که از مارکز خوندم و خیلی سخت میتونستم جلو برم.. ولی بعدا جایی خوندم که بهتره اول چندتا از داستان های کوتاه و گزارش و .. اینها خونده شه تا با فضای فکری مارکز بهتر آشنا بشیم
وقتی راهنمایی میرفتم یه دوستی داشتم .اون برام تعریف میکرد که چاپ بدون سانسور قبل انقلاب این کتاب رو خونده و انقدر صحنه های سانسوریش زیاد بوده که اولین خودارض... ایش رو با این کتاب شروع میکنه.البته چاپ اینطوری این
سلام. سلیقه ی من نبود، خیلی کسالت اور
به نظر من که این کتاب کتاب جالبی نبود و من رو اصلا به خودش جذب نکرد