دانلود و خرید کتاب خونزاد جیمز رولینز ترجمه هادی امینی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب خونزاد اثر جیمز رولینز

کتاب خونزاد

معرفی کتاب خونزاد

کتاب خونزاد نوشتهٔ جیمز رولینز و ترجمهٔ هادی امینی است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان معاصر، آمریکایی و فانتزی را منتشر کرده است. این اثر کتاب هشتم از مجموعهٔ «نیروی سیگما» است.

درباره کتاب خونزاد

جیمز رولینز کتاب خونزاد (Bloodine a sigma force novel) را در سه بخش و ۴۳ فصل نگاشته است. این رمان معاصر و آمریکایی در دسته‌ٔ آثار فانتزی قرار گرفته و روایت‌کنندهٔ ماجرایی شگفت‌انگیز، تخیلی، معمایی و جنایی و نامزد جایزهٔ «بری» به‌عنوان بهترین تریلر در سال ۲۰۰۶ میلادی است. داستان این رمان که از هجوم عده‌ای مسلح در لباسی مبدل به کلیسایی در آلمان و دزدیده‌شدن استخوان‌های «مگی» آغاز می‌شود، به این می‌رسد که نیروی سیگما برای حل مشکل پیش‌آمده وارد عمل می‌شود. این نیرو در حین انجام مأموریت خود برای دستگیری افرادی که استخوان‌های مقدس با قدرتی خارق‌العاده در تغییر سرنوشت بشر را دزدیده‌اند، به انجمنی مرگبار برمی‌خورد. رمان حاضر تلاش‌های علم و مذهب را برای نجات بشر از سرنوشت وحشت‌آورش به تصویر می‌کشد. رمان «خونزاد» را که کتاب هشتم از مجموعهٔ «نیروی سیگما» و نوشتهٔ جیمز رولینز است، بخوانید.

خواندن کتاب خونزاد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان تخیلی، معمایی و جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خونزاد

«۴ ژوئیه، ۱۴:۵۸ به وقت سواحل شرقی

کوهستان بلوریج

سیچان وسط سلول زندان ثروتمندانه‌اش ایستاده بود. صدای خش‌خش آرامی یک دقیقه پیش او را آگاه کرد که کسی بیرون، در راهرو است و با قفل سروکله می‌زند. ظاهراً هر کسی که بیرون بود، رمز قفل الکترونیکی را نداشت.

عجیب‌بودن اوضاع او را از صندلی کنار پنجره بیرون کشید.

این مشکل با قفل، خوب بود، بد بود یا فرقی نداشت؟

سیچان نزدیک‌تر شد و از جلوی شومینه کوچک اتاق گذشته بود که نیمی از در و قسمتی از دیوار پیش رویش منفجر شد و او را به پشت انداخت.

سیچان روی فرش عتیقه ترکی غلتید تا به پایه تختش رسید. از بین دود و خاک، بالاتنه نگهبان از داخل راهرو دیده می‌شد که روی زمین افتاده و گردنش در جهت عجیبی چرخیده بود که ربطی هم به انفجار نداشت. کسی بی‌صدا او را به درک فرستاده بود.

سیچان با گوش‌هایی که زنگ می‌زد، شاهد ورود بی‌صدای منبع این مرگ و تخریب بود. زنی با پاهای بلند از بین در قراضه وارد شد. تفنگی کمری در یک دست داشت و برقی از جدیت و قطعیت در چهره‌اش دیده می‌شد.

البته سیچان بیشتر نگران تفنگ بود.

او به این تفنگ نیاز داشت.

خیلی نرم چرخید و نشست.

سیچان این زن را می‌شناخت. همکار تحقیقاتی همان دکتر در دوبی بود، پترا، همانی که به گری در قایق دارو تزریق کرد.

سیچان که هنوز گیج و منگ بود، کلمات اولیه زن را نشنید و بعد از چند لحظه تازه شنوایی‌اش برگشت.

پترا می‌گفت: «... قولی داده. تو از نژاد بودی، از خون ما. تو برای چیزهای خیلی بیشتر از این‌ها آماده شده بودی.»

سیچان برای درک این گفته‌ها مشکل داشت. قبلاً در دوبی و روی قایق گمان برده بود که این زن هم مثل خودش بزرگ شده باشد. اطمینان عضلانی حرکات، برق مراقبت دائمی در چشمانش و محاسبات بی‌روح نسبت به حریف.

شناسایی یک هیولا، یک لحظه طول می‌کشید.

حرف‌های زن در سرش طنین می‌انداخت.

... خیلی بیشتر از این‌ها آماده شده بودی...

این چیزی بود که قرار بود تبدیل شود؟

ترس بدتری از نهاد استخوان‌هایش برخاست.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۶۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۵۲ صفحه

حجم

۴۶۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۵۲ صفحه

قیمت:
۵۲,۵۰۰
تومان