دانلود کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار با صدای غزاله پورمحمد + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار

دانلود و خرید کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار

نویسنده:هدلی ولاهوس
انتشارات:رمانو
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار

کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار نوشتهٔ هدلی ولاهوس و ترجمهٔ شهرزاد امینیان است. غزاله پورمحمد گویندگی این ناداستان صوتی را انجام داده و رمانو آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار

کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار روایت الهام‌بخش تجربیات یک پرستار مراقبت‌های تسکینی است که در لحظات پایانی زندگی بیمارانش حضور دارد. این کتاب صوتی با داستان‌های تأثیرگذارش مرگ را به‌عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد معرفی کرده و به ما کمک می‌کند تا از ترس مرگ رها شویم. هدف این اثر تغییر نگرش‌ها دربارهٔ مرگ و ارائهٔ دیدگاهی انسانی و آرام دربارهٔ این فرایند طبیعی است. هادلی ولاهوس به‌عنوان مدافع مراقبت‌های پایان زندگی، تجربیات خود را با هدف تسهیل درک عمیق‌تری از مرگ و زندگی به اشتراک گذاشته است. این کتاب با تحسین منتقدان و قرارگرفتن در فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز، منبعی ارزشمند برای همهٔ کسانی شده است که به‌دنبال آرامش در مواجهه با مرگ هستند. این ناداستان در قالب خاطرات نوشته شده است.

در یک تقسیم‌بندی می‌توان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشته‌هایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق می‌شود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر و برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و به‌دلایلی دیگر شروع به نوشتن می‌کند. در مقابل، در نوشته‌های غیرواقعیت‌محور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز می‌زند و این گونه به‌عنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیت‌محور) طبقه‌بندی می‌شود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم هم‌نوعان است (البته نه به‌معنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدف‌های دیگر ناداستان‌نویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمون‌های بی‌شماری می‌پردازد و فرم‌های گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی می‌تواند شامل دل‌نوشته‌ها، جستارها، زندگی‌نامه‌ها، کتاب‌های تاریخی، کتاب‌های علمی - آموزشی، گزارش‌های ویژه، یادداشت‌ها، گفت‌وگوها، یادداشت‌های روزانه، سفرنامه‌ها، نامه‌ها، سندها، خاطره‌ها و نقدهای ادبی باشد.

شنیدن کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران مطالعهٔ خاطرات در باب مرگ و زندگی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی لحظات حساس یک پرستار

«ماریا، دختر بیمار، در حال بردن سگش به اتاقک لباس‌شویی کنار آشپزخانه بود.، کریستین پرسید: «پس مادرت با عزیزان فوت‌شده‌اش صحبت می‌کند؟» این سؤال باعث شد ابروهایم بالا برود و شک‌هایم تأیید شوند. این دیدار یکی از «دیدارهای عادی» نبود. باور کنید که بیشتر روزهای یک پرستار تسکینی به رانندگی از خانه‌ای به خانه‌ی دیگر گذرانده می‌شود، جایی که ما بین نیم ساعت تا یک ساعت با بیمار وقت می‌گذرانیم و به مراقب از او یا در هر چیزی که برای راحتی بیمار لازم باشد، به خانواده‌شان کمک می‌کنیم. اما به نظر می‌رسید ماریا به کمکی فراتر از روش‌های معمولی مانند بررسی داروها، کنترل علائم یا مراقبت‌های معمولی زخم نیاز دارد.

ماریا در حالی که از کابینت آشپزخانه یک فنجان قهوه برمی‌داشت، پاسخ داد: «اگر دوست دارید از آن به این نام یاد کنید. من می‌گویم او دیوانه شده است. او عمدتاً با خواهرش که قبل از تولد من فوت کرده، صحبت می‌کند. لطفاً باید این دیوانگی‌ها را متوقف کنید. من نمی‌توانم بخوابم.» ماریا جرعه‌ای بلند از قهوه‌اش گرفت، گویا برای تأکید بر صحبت‌هایش. در حالی که قهوه می‌نوشید، من نفس عمیقی کشیدم و بوی قوی قهوه به تمرکز ذهن پریشانم کمک کرد. «او تمام مدت با خودش حرف می‌زند. حتماً باید دارویی وجود داشته باشد که او را بخواباند. وگرنه من مجبورم 911 را خبر کنم.»

کریستین با اطمینان به ماریا گفت: «باشه، ما با هادلی می‌رویم و نگاهی به مادرتان می‌اندازیم.»

در حالی که در راهرو قدم می‌زدیم، صدای آرام یک زن به گوش رسید. وارد اتاق خواب شدیم و متوجه درهای شیشه‌ای لغزنده شدیم که به حیاطی زیبا باز می‌شدند. کنار تخت، کمدی چوبی سنگین و عسلی‌های متقارن قرار داشت و یک میز کوچکتر کنار آن، پوشیده از کتاب‌ها. یک چراغ آویز بزرگ و زیبا نیز بالای آن آویخته بود. چشمانم در حال بررسی اتاق بودند که نگاهم به خانم گلندا افتاد که موهای فر و سفیدش کوتاه و مرتب شده بود تا چهره‌اش را قاب بگیرد. او با خنده‌ای بلند می‌خندید، گویی با کسی صحبت می‌کرد، اما هیچ کس دیگری در اتاق نبود.

من با تعجب به خانم گلندا نگاه کردم، در حالی که او به سمت هوای جلوی خود اشاره می‌کرد و بی‌توجه به حضور ما به خنده خود ادامه می‌داد.

او با حیرت گفت: «نه نه نه! من اینو نگفتم. تو خیلی زیاده‌روی می‌کنی!» خنده‌اش در سراسر اتاق پیچید.

کریستین به آرامی به بالین او نزدیک شد و بازویش را لمس کرد. «سلام خانم گلندا! من کریستین هستم و این یکی از پرستاران جدیدمان، هادلی.» من نیز به بالین او نزدیک شدم و به نشانه سلام دست تکان دادم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۹ ساعت و ۳۹ دقیقه

حجم

۸۰۱٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۹ ساعت و ۳۹ دقیقه

حجم

۸۰۱٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۵,۹۰۰
۹۰%
تومان