کتاب قتل در پرده اول
معرفی کتاب قتل در پرده اول
کتاب قتل در پرده اول نوشتهٔ کریستیان گرنیه و ترجمهٔ مهدی شاه خلیلی است. انتشارات علمی و فرهنگی این رمان فرانسوی را روانهٔ بازار کرده است. این رمان بهشکل نمایشنامه نوشته شده، اما قابل اجرا بر صحنهٔ تئاتر نیست. انطباق آن برای اجرا روی صحنه ممکن است.
درباره کتاب قتل در پرده اول
کتاب قتل در پرده اول (Coups de théâtre) برابر با یک رمان فرانسوی است که در پنج پرده و در قالب نمایشنامه به رشتهٔ تحریر درآمده است. این اثر اگر بخواهد بهصورت تئاتر اجرا شود، باید با امکانات این هنر و صحنهٔ نمایش همآهنگ شود. نام برخی از شخصیتهای این اثر عبارت است از «ژِرمن»، «لژیسییل» و «متیلدا». پزشک ادارهٔ پلیس و مأمور پلیس شمارهٔ ۲ و مأمور آتشنشانی از دیگر شخصیتهای این رمان - نمایشنامه هستند. بخش اول در منزل بازرس ژِرمن اتفاق میافتد؛ مکانی که یک کاناپه، مبل، تلویزیون و میز ناهارخوری در آن قرار گرفته است.
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب قتل در پرده اول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فرانسه و قالب رمان (بهشکل نمایشنامه) پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قتل در پرده اول
«همان دستزدنهای بلند و پرشوروشوق تماشاگران در پایان پردهٔ سوم، این بار در بالا رفتن پرده به گوش میرسد. ولی این در واقع پایان تئاتر است که طی آن چندین بار پرده روی سه بازیگر نمایش «قتل به صورت زنده»: لولو، آلفردو و یک بازیگر زن ناشناس بالا و پایین میرود، که زیر نورافکنها از ابراز احساسات تماشاگران تشکر میکنند. با ادامهٔ تشویق مردم، رُنه بروس و پییر ـ اِمِه بوشار نیز از سمت باغ صحنه (چپ) ظاهر میشوند و درحالیکه لبخند میزنند و از شادی در پوست خود نمیگنجند، به بازیگران ملحق میشوند و دستهای آنها را میگیرند.
دستزدنها به تدریج کم میشود و پرده دیگر بالا نمیرود. صدای همهمهٔ تماشاگران از هر سو به گوش میرسد که موقع خارج شدن از سالن دربارهٔ نمایش بحث میکنند.
در این میان، سه نفر در ردیف اول همچنان روی صندلیهای خود نشستهاند: ژرمن، لُژیسییل و مردی با لباس رسمی اِسموکینگ، آقای بِلان، رئیس کاباره لیدو. سرانجام آنها هم بلند میشوند.
ژرمن، با صدای بلند: آقای دُگی، ممکنه پرده رو بالا ببرین؟
پرده بالا میرود.
لولو، آلفردو، بازیگر جدید، رئیس و نویسنده روی صحنه ظاهر میشوند. آنها دیگر لبخند بر لب ندارند.
ژرمن: بسیار خوب. آقایون مدیر، آتشنشان، مسئول برق، سوفلور... و شما، ژولیین! لطفاً همگی بیاید روی صحنه.
آنها وارد صحنه میشوند و به اشخاصی که قبلاً آنجا بودند ملحق میشوند. دو مأمور پلیس نیز ظاهر میشوند: یکی جلوی ورودی سمت راست و دیگری جلوی ورودی سمت چپ صحنه تا جلوی هر گونه هوس فرار کردن را بگیرند. ژرمن یکی از آنها را صدا میزند.
ژرمن: لطفاً برین و خانم آنی، مسئول لباس، و جو، مسئول بار، رو برام بیارین. شاید حضور اونها هم برای این بازسازی بیمورد نباشه... چون وقتی دو ساعت پیش ازتون خواستم که بعد از نمایش چند دقیقهای از وقتتون رو در اختیار ما بذارین، منظورم بازسازی صحنهٔ قتل بود.
تمام کسانی که روی صحنه حضور دارند جدی و سرتاپاگوش بیحرکت ایستادهاند. در حال حاضر آنها تماشاگر نمایشی بیسابقه هستند که ژرمن و لُژیسییل از ردیف اول سالن آن را کارگردانی میکنند.
ژرمن: قبل از شروع، لازم میدونم برای این نمایش زیبا، از طرف خودم به همهٔ شما تبریک بگم. هرچند که موضوع این نمایش بعضی از ما رو به یاد یه موضوع روز میندازه ــ شاید هم به همین خاطر ــ ولی من خیلی لذت بردم... من نمایش رو اونقدر خوب دنبال میکردم که برای چند لحظه احساس کردم دارم... چیز... رو نگاه میکنم... به این نوع بازسازیهای تلویزیونی چی میگن؟
لُژیسییل: بهش میگن «نمایش واقعی».
رئیس کافه لیدو، با لحنی تشریفاتی: من هم به تبریکات بازرسژرمن ملحق میشم: واقعاً عالی بود.
ژرمن، به سمت او برمیگردد: معرفی میکنم: آقای آنتوان بِلان، رئیس موزیکهال بزرگی که همهتون میشناسین: کاباره لیدو. حضور ایشون در میان ما کاملاً ضروری بود. ولی برعکس، شما خانم، حضور شما لازم نیست... بله، با شما هستم.
بازیگر جدید که نقش مادر متیلدا را بازی میکرد، خودش را نشان میدهد.
ژرمن: شما میتونین به کابینتون برگردین و لباسهاتون رو عوض کنین. با شما کاری نداریم. خُب، فکر کنم که همه هستیم و میتونیم شروع کنیم.»
حجم
۱۰۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۰۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه