کتاب او منتظرت است
معرفی کتاب او منتظرت است
کتاب او منتظرت است نوشتهٔ فلوریان زلر و ترجمهٔ راحله فاضلی است. انتشارات علمی و فرهنگی این نمایشنامهٔ معاصر فرانسوی را روانهٔ بازار کرده است؛ جلد ۱۴ از مجموعهٔ «درام معاصر فرانسوی».
درباره کتاب او منتظرت است
کتاب او منتظرت است (Elle t'attend) حاوی یک نمایشنامهٔ معاصر فرانسوی است که هفت شخصیت دارد؛ «آنا»، «سیمون»، مادر، پدر، برادر، خواهر و مرد امدادگر (سه زن و چهار مرد). این نمایشنامه ۱۲ صحنه دارد، در دو دکور مختلف میگذرد و از تراس یک خانهٔ ویلایی آغاز میشود.
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب او منتظرت است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر فرانسه و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره فلوریان زلر
فلوریان زلر در ۲۸ ژوئن ۱۹۷۹ میلادی به دنیا آمد. او رماننویس و نمایشنامهنویسی فرانسوی است. او برندهٔ جایزهٔ پریکس اینترالیه در سال ۲۰۰۴ برای رمانش «شیفتگی شیطان» شد و تعدادی جایزهٔ مولیر برای نمایشنامههایش دریافت کرده است. نمایشنامههای «او منتظرت است»، «پدر»، «دروغ»، «آن سوی آینه»، «دیگری» و «قبل از پرواز» از آثار اوست.
بخشی از کتاب او منتظرت است
«صحنه ۸
یک بار دیگر صدای پیغامگیر سیمون را میشنویم: «شما با...» هوا هنوز روشن است. آنها روی تراس هستند. سه ساعت بعد. ساعت هشت شب. همه بیحرکت هستند. آنا اینجا نیست. برادر هم نیست. ناگهان، برادر وارد میشود.
مادر: خب؟
برادر: جواب نمیدن. ولی گفتن به محض این که خبری شد زنگ میزنن.
مادر: چیکار کنیم؟
برادر: هیچی. صبر میکنیم. احتمالاً زنگ میزنن.
مادر: نگفتن که ماشین رو پیدا کردن یا نه؟
برادر: پیداش نکردن.
مادر: ولی این امکان نداره. ماشین باید یه جایی باشه دیگه.
خواهر: بالأخره پیداش میکنن.
مادر: باید یه جایی باشه. ناپدید که نشده...
خواهر: واسه خاطر همینه که پیداش میکنن.
مادر: چطوری؟ دو ساعت دیگه هوا تاریک میشه.
مکث.
برادر: مگه این که نرفته باشه کوهستان.
مادر: چی؟
برادر: میگم اگه اونها ماشین رو پیدا نکردن شاید به خاطر اینه که اصلاً نرفته اونجا.
مادر: کجا؟
برادر: کوهستان.
مکث.
مادر: منظورت چیه؟
خواهر: معلوم نیست چی میگه، به حرفش گوش نکنین.
برادر: چرا معلوم نیست؟ به نظرم منطقیه، نیست؟»
حجم
۴۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه
حجم
۴۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه