دانلود و خرید کتاب فرمانروایان شاخ زرین نوئل باربر ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی
تصویر جلد کتاب فرمانروایان شاخ زرین

کتاب فرمانروایان شاخ زرین

نویسنده:نوئل باربر
انتشارات:نشر قطره
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب فرمانروایان شاخ زرین

کتاب فرمانروایان شاخ زرین (از سلیمان قانونی تا آتاتورک) نوشتهٔ نویل باربر و ترجمهٔ عبدالرضا هوشنگ مهدوی است. نشر قطره این کتاب در حوزهٔ تاریخ پادشاهان عثمانی را منتشر کرده است.

درباره کتاب فرمانروایان شاخ زرین

نویل باربر در کتاب فرمانروایان شاخ زرین (Lords of the Golden Horn: From Suleiman the Magnificent to Kamal Ataturk) سرگذشت سلاطین عثمانی در پنج قرن گذشته را شرح داده و به خوبی نشان داده است که چگونه پادشاهان فاسد و دولت مردان مال‌پرست و زنان سوگلی حرم، امپراتوری بزرگی را که زمانی کشورهای مسیحی اروپا از ترس آن خواب به چشمشان نمی‌رفت، به ورطهٔ انحطاط و تباهی کشاندند و موجبات سقوط آن را فراهم ساختند. تخم فساد در قرن شانزدهم یعنی درست در زمانی که امپراتوری عثمانی در اوج عظمت و اقتدار به سر می‌برد، کاشته شد. سلیمان قانونی به خاطر عشق به دختری روسی چنان قدرتی به او بخشید که سرانجام این زن توانست او را وادار به قتل صمیمی‌ترین دوست و سپس فرزند مورد علاقه‌اش بکند. پس از او جانشینش سلیم دوم مشهور به می‌گسار نخستین فرد از سلسلهٔ پادشاهان منحط به شمار می‌رفت که پی‌درپی امپراتوری را به سوی زوال سوق دادند. مراد سوم ۱۰۳ فرزند از خود به جای گذاشت و مصطفی که ده سال از عمرش را در زندان مخوف مشهور به قفس در میان غلامان کر و لال گذرانده بود، وزیر اعظم را بر کنار کرد تا مقام او را به یک روستایی که حین شکار به او آب داده بود واگذار کند. محمد سوم  تن از برادرانش را خفه کرد تا به آسودگی به سلطنت پردازد و پادشاهان دیگری که با مطالعهٔ‌ کتاب حاضر می‌توانید به زندگی و اعمال آن‌ها پی ببرید.

خواندن کتاب فرمانروایان شاخ زرین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب تاریخ جهان،‌به‌ویژه تاریخ عثمانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فرمانروایان شاخ زرین

«طلعت در باطن شخص بی‌رحمی بود ولی می‌توانست احساساتش را در زیر نقاب سادگی و خوش‌رویی پنهان کند، درست مانند یک خرس بزرگ که تلوتلوخوران به انسان نزدیک می‌شود و رفتارش دوستانه به‌نظر می‌رسد ولی باید مواظبش بود.

اما جمال بیگ فرماندار نظامی قسطنطنیه و وزیر دریا داری هیچ کوششی در پنهان کردن احساساتش به کار نمی‌برد. او مردی بود که مشروب فراوان می‌نوشید، از قمار سیر نمی‌شد و بیشتر اوقات فراغتش را در سر میز قمار در «باشگاه شرق» می‌گذرانید. چشمان سیاه ونافذش مواظب همه چیز بود و موهای سیاه و ریش انبوهش در بیننده اثر می‌گذاشت. یک بار که با هارولد نیکلسون در سفارت انگلیس شام صرف می‌کرد، دبیر اول جوان سفارت «تحت تأثیر دندان‌های سفید و ببر آسایش که از میان ریش سیاهش درخشندگی خاصی داشت» قرار گرفت.

انوربیگ به کلی با این دو نفر فرق داشت. هنگامی‌که برای خلع عبدالحمید به پادگان قسطنطنیه حمله ور شد فقط ۲۷ سال داشت و سخت مورد توجه مردم بود. همه او را سربازی می‌شناختند که در میدان جنگ شجاعت بی‌نظیری از خود نشان می‌دهد. چشمان سیاه زیبا و لباس نظامی تمیزش که حتی یک چین و چروک در آن دیده نمی‌شد، باعث شده بود که بعضی‌ها او را جلف و زن صفت بدانند. با دست‌های کوچک و انگشتان ظریفش ویولون را به‌خوبی می‌نواخت. اونیفورم نظامی او نقص نداشت و پس از سفری به آلمان و مدتی خوشگذرانی در آن دیار، سبیل‌هایش را به سبک ویلهلم دوم قیصر آلمان رو به بالا می‌تابید.

وقتی انور به وزارت جنگ منصوب شد، در اتاق کارش تصاویر ناپلئون و فردریک کبیر را آویخت و بین آن دو عکس خودش را قرار داد. به این جهت دوستانش او را «ناپلئون لیک» یا ناپلئون کوچک می‌نامیدند. مشکل بتوان باور کرد که او دوران کودکیش را به سختی گذرانده و مادرش پست‌ترین مشاغل را به عهده داشته یعنی مرده شوی بوده است. اما در میان رهبران سه گانه، انور پیچیده‌ترین شخصیت‌ها را داشت. مردی خودپسند و تو خالی بود و صفات مزبور را زیر قیافه خجالتی‌اش پنهان می‌کرد. پرجوش و متحرک بود ولی در هیچ کاری عجله نمی‌کرد و همیشه با آرامی اقدام می‌کرد. یک نوع فریبندگی توأم با کم‌رویی داشت به‌طوری که آلن مورهد در کتاب «گالیپولی» می‌نویسد: «تعجب ندارد که چرا آن‌قدر در میان زنان محبوبیت داشت زیرا یک قهرمان شجاع و جوان و خوش قیافه بود، ولی همه این‌ها پوششی برای سنگدلی ذاتی و کم عمقی و خودبزرگ بینی وی به شمار می‌رفت.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۳۱۸ صفحه

حجم

۶٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۳۱۸ صفحه

قیمت:
۷۷,۰۰۰
۲۳,۱۰۰
۷۰%
تومان