کتاب یدک

کتاب یدک نوشتۀ شاهزاده هری با ترجمۀ مهراب حسنوند در انتشارات جامی به چاپ رسیده است. این کتاب، زندگی‌نامۀ شاهزاده هری، دوک ساسکس است که وقایع زندگی‌اش را از دورۀ کودکی تا ازدواج و جدا شدن از خانوادۀ سلطنتی روایت می‌کند.

درباره کتاب یدک

کیتاب یدک یا Spare خاطرات شاهزاده هری، دوک ساسکس است که ۱۰ ژانویه ۲۰۲۳ در پنگوئن رندوم هاوس منتشر شد. این کتاب تا به حال به ۱۵ زبان ترجمه شده و یک نسخۀ ۱۵ساعته کتاب صوتی نیز وجود دارد که خود هری روایت می‌کند. در ژوئیه ۲۰۲۱ اعلام شد که هری قرار است خاطرات خود را منتشر کند و درآمد حاصل از فروش آن صرف امور خیریه شود.

تایمز در ژانویه ۲۰۲۳ گزارش داد که هری پس از دیدار با مادربزرگش، ملکه الیزابت دوم در طول جشن‌های پلاتینیوم در تابستان ۲۰۲۲، فکر دیگری دربارۀ انتشار کتاب داشت؛ اما در نهایت به آن ادامه داد. در مصاحبه‌ای با بریونی گوردون، او اظهار داشت که پیش‌نویس اول ۸۰۰ صفحه بود، به این معنی که او مطالب کافی برای دو کتاب داشت؛ اما به حدود ۴۰۰ صفحه کاهش یافت؛ زیرا بین او و پدر و برادرش چیزهایی وجود داشت که نمی‌خواست دنیا بداند. او مدعی شد که هدف کتاب «تلاش برای فروپاشی نظام سلطنتی نیست»، بلکه نجات آن است.

هری اظهار داشت: «من این را نه به‌عنوان شاهزاده‌ای که به دنیا آمدم، بلکه به‌عنوان مردی که به آن تبدیل شده‌ام می‌نویسم. من در طول سال‌ها کلاه‌های زیادی، چه به‌معنای واقعی کلمه و چه به‌صورت مجازی، بر سر گذاشته‌ام، و امیدم این است که در گفتن داستان خود، بهترین‌ها را داشته باشم.» ناشر اظهار داشت که این کتاب خوانندگان را بلافاصله به یکی از تصاویر ترسناک قرن بیستم بازمی‌گرداند: دو پسر جوان، دو شاهزاده، در حالی که دنیا با اندوه و وحشت نظاره‌گر آن بود، پشت تابوت مادرشان راه می‌روند. هنگامی که پرنسس دایانا به خاک سپرده شد، میلیاردها نفر به این فکر کردند که شاهزاده ویلیام و شاهزاده هری باید چه فکر و احساسی داشته باشند و زندگی آن‌ها از آن نقطه به بعد چگونه پیش خواهد رفت. ناشر اظهار داشت که این کتاب «پر از بینش، مکاشفه، خودآزمایی و خردی است که به سختی به دست آمده است».

 عنوان این کتاب به این ضرب‌المثل اشرافی اشاره دارد که برای اطمینان از باقی‌ماندن ارث در خانواده به یک وارث و یک یدک نیاز است. در این کتاب، هری جزئیات دوران کودکی خود و تأثیر عمیق مرگ مادرش، دایانا، شاهزاده خانم ولز و همچنین سال‌های نوجوانی‌اش و اعزام متعاقب آن به افغانستان با ارتش بریتانیا را شرح می‌دهد. او در مورد رابطۀ خود با برادرش، شاهزاده ویلیام، پدرش، شاه چارلز سوم، ازدواج پدرش با کامیلا پارکر بولز، همچنین خواستگاری و ازدواج خود با بازیگر آمریکایی مگان مارکل و متعاقباً عقب‌نشینی این زوج از زندگی خود نوشته است.

خواندن کتاب یدک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به همۀ دوستداران کتاب‌های زندگی‌نامه‌ای پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب یدک

«همیشه داستان‌هایی وجود داشته‌اند.

مردم گهگاه در مورد افراد ساکن بالمورال که عاقبت خوبی نداشتند شایعه‌پراکنی می‌کنند. برای مثال، یکی از ملکه‌ها در گذشته‌های دور که از اندوه و سوگ دیوانه شده بود، خود را در قلعه بالمورال حبس کرد و سوگند خورد هرگز از آنجا خارج نخواهد شد. نخست‌وزیر سابق نیز آن مکان را به درستی «فرا واقعی» و «واقعاً عجیب» توصیف کرده بود.

با این حال، فکر می‌کنم این داستان‌ها را تا همین اواخر نشنیده بودم، یا شاید شنیده بودم اما به آنها توجه نکرده‌ام. از نظر من، بالمورال همیشه فقط یک بهشت بوده است. آنجا تلاقی بین دیزنی ورلد و بیشه مقدس دروییدها است. همیشه آن قدر مشغول ماهیگیری، تیراندازی، بالا و پایین دویدن از تپه‌ها بوده‌ام که متوجه فنگ‌شویی قلعه قدیمی نشده‌ام.

مایلم اعتراف کنم که همیشه در آنجا خوشحال بوده‌ام.

در واقع، شاید بتوانم ادعا کنم که هرگز در بالمورال از آن روز طلایی تابستانی شادتر نبوده‌ام: ۳۰ آگوست ۱۹۹۷.

برای یک هفته در آن قلعه اقامت کردیم. این هم یکی دیگر از برنامه‌های اقامت در آنجا بود، مثل سال قبل و سال‌های قبل از آن. بالمورال فصل کوتاه خاص خود را دارد، یک وقفه دو هفته‌ای در ارتفاعات اسکاتلند برای جدا کردن تغییر فصل از پایان تابستان به اول پاییز.

مادربزرگ هم آنجا بود. طبق معمول. او همیشه بخش عمده روزهای تابستانی را در بالمورال به همراه پدربزرگ، ویلی، پدر و کل خانواده به استثنای مامان ـ چون او دیگر یکی از اعضاء خانواده نبودـ می‌گذراند.»