![تصویر جلد کتاب پاسخ به ایوب](https://img.taaghche.com/frontCover/158382.jpg?w=200)
کتاب پاسخ به ایوب
معرفی کتاب پاسخ به ایوب
کتاب پاسخ به ایوب نوشتهٔ کارل گوستاو یونگ و ترجمهٔ فواد روحانی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است. این اثر پیرامون کتاب مقدس نوشته شده است.
درباره کتاب پاسخ به ایوب
کتاب پاسخ به ایوب اولینبار در سال ۱۹۵۲ میلادی چاپ شد. این کتاب همچنان بهعنوان گستردهترین تشریح و تفسیر کارل گوستاو یونگ از متون کتاب مقدس در نظر گرفته میشود. یونگ در این اثر به داستان مردی پرداخته است که خدا را به چالش کشید؛ مردی که جهنم را بر روی زمین تجربه کرد اما همچنان از ایمان خود دست نکشید. سفر ایوب شباهتهای بسیاری به تجارب خودِ یونگ دارد؛ چراکه این روانکاو برجستهٔ سوئیسی نیز به ژرفای ناخودآگاه خود سفر میکرد و با وجوه مختلف و فرونشاندهٔ روح خود مواجه میشد. یونگ با ارتباط برقرارکردن میان مسائل ماورایی و مفاهیم ناخودآگاه، کتاب «پاسخ به ایوب» را نه بهعنوان یک متخصص کتاب مقدس بلکه بهعنوان پزشکی نوشته است که بهگفتهٔ خودش، «شانس این را داشته تا اعماق زندگی ذهنی بسیاری از افراد را ببنید».
خواندن کتاب پاسخ به ایوب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب کتاب مقدس پیشنهاد میکنیم.
درباره کارل گوستاو یونگ
کارل گوستاو یونگ در سال ۱۸۷۵ میلادی، در سوئیس و در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. پدر و عموهای او همگی کشیش بودند و اولین زمین بازی او گورستان کلیسا بود. او فیلسوف و روانپزشکی بود که با فعالیتش در حوزهٔ روانشناسی و ارائهٔ نظریاتی تحتعنوان «روانشناسی تحلیلی» شناخته میشود. «فریدا فوردهام» (پژوهشگر آثار یونگ) معتقد است که هر چه فروید ناگفته گذاشته، یونگ تکمیل کرده است. یونگ بعضی از معروفترین مفاهیم روانشناسی را ابداع کرده است؛ مانند ناخودآگاه جمعی، سایهها، پرسونا، عقدهها، آنیما و آنیموس، درونگرایی و برونگرایی. از آثار مکتوب او میتوان به کتابهای «تحلیل رؤیاها» و «انسان و سمبولهایش» اشاره کرد. کارل گوستاو یونگ در ۸۵سالگی و در سال ۱۹۶۱ میلادی درگذشت.
درباره فواد روحانی
فواد روحانی در ۳۰ مهر ۱۲۸۶ در تهران به دنیا آمد و در ۱۰ بهمن ۱۳۸۲ در لندن درگذشت. او مترجم ایرانی، کارشناسارشد مسائل نفت و از شخصیتهای مؤثر در تأسیس سازمان اوپک بود. طی سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۴ میلادی، دبیری کلی اوپک را از سوی ایران بر عهده داشت. او تنها دبیر کل ایرانی اوپک از تاریخ تشکیل آن بوده است و پس از آن ایران دیگر این سمت را کسب نکرده است. روحانی فارغالتحصیل دانشگاه آکسفورد، دانشگاه لندن و دانشگاه پاریس بود و به پنج زبان زندهٔ دنیا چیرگی داشت. در مجموع ۵۰ سال در بخشهای مختلف در دستگاه اداری ایران کار کرد و علاوهبر چند سمت اجرایی همچون دبیرکلی سازمان همکاری عمران منطقهای و قائممقام رئیس هیئتمدیرهٔ شرکت نفت ایران، مشاور تعدادی از دولتهای ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ بود. او بهعنوان کارشناس حقوق بینالملل و مشاور نهادهای بینالمللی، مأموریتهایی را برای این نهادها از جمله سازمان ملل متحد در نقاط مختلف جهان به انجام رساند.
بخشی از کتاب پاسخ به ایوب
«رؤیای مکاشفهٔ یوحنا ازطرفی به اندازهای شخصی و ازطرفی دیگر به اندازهای مثالی و همگانی است که ناچار بایستی هر دو جنبه را در نظر گرفت. علاقهٔ امروزینِ ما البته در وهلهٔ اول متوجه شخص یوحناست. چنانکه پیشتر گفتم، ممکن است یوحنای مؤلف رسالهها با یوحنای مکاشفه یکی باشد. شواهد روانشناختی مؤید این فرضیهاند. <مکاشفه> شرح حالات و تخیلات یک مسیحی دوران اولیه است که چون در جامعهای مسیحی، رهبری نورانی قلمداد میشد، احتمالاً ناگزیر بود طوری زندگی کند که سرمشق دیگران بوده و صفات مسیحی ایمان حقیقی، فروتنی، صبر، پارسایی، محبت بیچشمداشت و رویگردانی از لذات دنیایی را در روش خود مجسم کند.
چنین نحوهای از زندگی ممکن است حتی برای درستکارترین فرد نیز روزی طاقتفرسا شود. میدانیم که حالات عصبانیت و بدخلقی و انفجار احساسات همه نشانههای پرهیزکاری مزمن هستند.
عبارات خود یوحنا بهترین مبین حالات و صفات مسیحی اوست: <ای دوستان! به یکدیگر محبت نماییم؛ زیرا محبت، خداست و هرکه محبت میکند، از خدا زاده شده است و خدا را میشناسد و کسی که محبت نمیورزد، خدا را نمیشناسد. زیرا خدا محبت است... و محبت در همین است، نه آنکه ما خدا را محبت نمودیم، او به ما محبت کرد و پسر خود را فرستاد تا کفارهٔ گناهان ما شود. ای دوستان! اگر خدا با ما چنین محبت کرد، ما نیز میباید یکدیگر را محبت نماییم... و دانستهایم و باور کردهایم آن محبتی را که خدا به ما نشان داده است. خدا محبت است و هرکه در محبت ساکن است در خدا ساکن است و خدا در وی... در محبت خوف نیست، بلکه محبتِ کامل خوف را بیرون میاندازد... اگر کسی گوید به خدا محبت میکنم و به برادر خود نفرت ورزد، دروغگوست... و این حکم را از وی یافتهایم که هرکه به خدا محبت کند به برادر خود نیز محبت میکند.>
اما آن کیست که از نقولاویان نفرت دارد؟ کیست که تشنهٔ انتقام است و حتی میخواهد ایزابل را بر بستر بیماری اندازد و اولادش را به قتل رساند؟ کیست که از تصورات خونین سیر نمیشود؟ لازم است قضاوت ما منطبق بر روانشناسی باشد. این ذهن خودآگاه یوحنا نیست که چنین تخیلاتی را به وجود میآورد؛ بلکه این تخیلات طی <مکاشفهای> قهری به ذهن او وارد شده و برخلاف میل او با قدرتی نامنتظره بر او غلبه میکنند و شدتی از خود نشان میدهند که چنانکه دیدیم از آنچه قاعدتاً انتظار میرفت، یعنی از لازمهٔ جبران کیفیت یکجانبهٔ ذهن خودآگاه به مراتب تجاوز میکند.
من به دفعات خوابهای جبرانی مسیحیان مؤمن را مطالعه کرده و دیدهام. آنان دربارهٔ وضع حقیقی روحیهٔ خود به خطا رفته و حالات روانی خود را غیر از آنکه درواقع بوده است، تصور نمودهاند؛ اما به نکتهای برنخوردهام که کمترین شباهتی به کیفیت رؤیای یوحنا داشته باشد که طی آن، اضداد با شدتی وحشتناک با یکدیگر تصادم میکنند؛ مگر درخصوص بیماریهای روانی سخت. اما یوحنا هیچ شاهدی برای چنین تشخیصی به دست نمیدهد؛ زیرا رؤیاهای مکاشفهٔ او به اندازهای مغشوش و خودساخته و آشفته نیست که بتوان آنها را ناشی از مرض تلقی کرد، بلکه کاملاً متجانساند. با توجه به ماهیت مضمونشان حالات عاطفی همراهشان مناسباند و ما مجبور نیستیم صاحب آن حالات را ازلحاظ روحی ناسالم و نامتعادل بدانیم. کافی است چنین تلقی کنیم که وی مردی است دارای احساسات مذهبی شدید؛ ولی از این گذشته روحیهٔ منظمی دارد. توجیه معقول مطلب این است که شدت انس و علاقهٔ یوحنا به خدا او را مستعد بروز هیجانی ناخودآگاه نموده است که از حدود حالات شخصی به مراتب تجاوز میکند. فرد به واقع مذهبی که درعینحال ازلحاظ فطری دارای استعداد توسعهٔ غیرعادی خودآگاهی باشد، ناچار باید خود را برای اینگونه خطرها آماده کند.
غرض از این رؤیاهای مکاشفهای این نیست که یوحنای بشرِ عادی متوجه شود که زیر ظاهر نورانی او چه سایهای نهفته است؛ بلکه این است که چشم آن صاحب رؤیا را برای مشاهدهٔ خدا باز کند؛ زیرا آنکه خدا را دوست بدارد، خدا را خواهد شناخت. میتوانیم بگوییم که چون یوحنا خدا را دوست میداشت و آنچه در توان داشت انجام داد تا بتواند همنوع خود را نیز دوست بدارد، عرفان و شناخت خدا بر او نازل شد. او نیز مانند ایوب قهر و غضب مهیب یهوه را مشاهده کرد و به تجربهٔ حسی دریافت که اصل محبتورزیدن به خدا یکجانبه است و ناقص. بنابراین آن را با اصل ترس تکمیل کرد. خدا را میتوان دوست داشت، اما باید از او ترسید.»
حجم
۱۸۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه
حجم
۱۸۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۷۴ صفحه