دانلود و خرید کتاب من احمق شیما کاتوزیان
تصویر جلد کتاب من احمق

کتاب من احمق

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۰از ۴۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب من احمق

کتاب من احمق نوشتهٔ شیما کاتوزیان است و انتشارات آراسبان آن را منتشر کرده است. شیما کاتوزیان (هیروشیما) یکی از شخصیت‌های شناخته‌شده در اینستاگرام است که حدود یک میلیون طرفدار و دنبال‌کننده دارد. شیما این بار رمانی به نام من احمق نوشته و از این طریق با دوستداران و طرفدارانش ارتباط برقرار کرده است.

درباره کتاب من احمق

من احمق داستان دختری به نام بیتا است. بیتا سال‌هاست خارج از ایران با همسر ایتالیایی‌اش زندگی می‌کند. تااینکه دست سرنوشت او را به وطن باز می‌گرداند. چه اتفاقاتی باعث می‌شوند بیتا پس از سال‌ها به ایران برگردد؟ بیتا بعد از برگشت به ایران دچار چه مشکلاتی می‌شود؟ آیا می‌خواهد در ایران بماند؟

آنچه در ذهن بیتا می‌گذرد شاید همان دغدغه‌ای باشد که در ذهن برخی از زنان ایرانی است.

من احمق ممکن است در زندگی روزمرهٔ هر فردی رخ دهد. بیتا برای همه قابل لمس است و با آن همذات‌پنداری می‌کنند. او قوی و مسئولیت‌پذیر است و با وجود همهٔ مشکلات و موانع به زندگی ادامه می‌دهد. من احمق داستان امید و ادامهٔ زندگی است.

خواندن کتاب من احمق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم. کسانی که می‌خواهند با شیما کاتوزیان بیشتر آشنا شوند این کتاب بهترین منبع برای شناخت روحیات و عقاید اوست.

درباره شیما کاتوزیان

شیما کاتوزیان ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۷ در تهران متولد شد. او یک خواهر و یک برادر دارد و در دوران کودکی به همراه خانواده در شرق تهران ساکن بوده است. شیما از کودکی آرزو داشت مهماندار شود. به همین خاطر کلاس‌های مهمانداری را در ایران گذراند و به طور هم‌زمان در یکی از آژانس‌های مسافرتی تهران استخدام شد. پس از این مرحله، او به کشور ترکیه مهاجرت کرد تا در یکی از ایرلاین‌های این کشور، آرزوهای خود را دنبال کند.

شیما درنهایت، در یکی از ایرلاین‌های کشور روسیه استخدام شد تا به صورت خاص، مهمانداری جت‌های خصوصی را بر عهده بگیرد. پس از مدتی او از روسیه به ایران بازگشت. شیما در ایران، به استخدام یکی از زیرشاخه‌های سازمان ملل درآمد تا با پشتیبانی این مجموعهٔ بین‌المللی به حمایت از افراد ناتوان، مهاجران و اقلیت‌ها بپردازد. شیما به واسطهٔ این عنوان شغلی به افغانستان و پاکستان سفر کرده است.

شیما پس از آشنایی اولیه با همسرش تصمیم گرفت به آمریکا مهاجرت کند. زبان انگلیسی قوی، سابقهٔ کار در شرکت‌های بین‌المللی و همچنین سابقهٔ همکاری با سازمان ملل نکات مثبت پروندهٔ مهاجرتی وی به آمریکا بودند. 

شیما را می‌توان یک اینفلوئنسر حرفه‌ای در اینستاگرام دانست. او فردی بسیار فعال در این پلتفرم است و ویدیوهای جذابش بیش از ده هزار بار دیده می شوند. 

شیما کاتوزیان همواره تلاش می‌کند تا سه نکته مهم را به فالوورها و به ویژه دختران جوان گوشزد کند: یادگرفتن زبان انگلیسی، داشتن یک یا چند منبع درآمد و حفظ اعتماد به نفس. 

بخشی از کتاب من احمق

«از خواب که بیدار شدم، شکمم می‌گفت صبح زیبایی را شروع نکرده‌ام. صداها زیاد بودند. صدای حرکت عقربهٔ ثانیه‌شمار ساعت شماته‌دار روی دیوار پذیرایی زیاد بود. از یک عقربهٔ نازک و قرمزرنگ آن‌همه سروصدا بعید بود! انگار می‌خواست فریاد بزند که دارد می‌گذرد. نیازی نبود... من به زمان‌بندی دقیق عادت کرده بودم.

ده دقیقهٔ بعد، صدای دوش آب حمام کوچک داخل‌اتاق خواب زیاد بود. انگار می‌خواست همه بدانند یک نفر دارد دوش می‌گیرد.

به فاصلهٔ پانزده‌دقیقه بعد از قطع شدن آن صدا، صدای جوشیدن آب داخل کتری روی اجاق آشپزخانه زیاد بود. تمام این صداها در سکوت من با خودم، زیادی زیاد بودند!

«من» همیشه عادت داشتم آواز بخوانم و کار کنم یا با کسی حرف بزنم، حتی اگر به قیمت بیدار کردن کسی در آن وقت صبح باشد. همچنین عادت داشتم ایمیل‌هایم را صبح‌ها چک کنم و قبل از نوشتن پاسخ‌ها، آن‌ها را بلند برای خودم بخوانم.

از نقد کردن وحشیانهٔ برنامه‌های احمقانهٔ تلویزیون برای خودم و با صدای بلند لذت می‌بردم و خودم به خودم احسنت می‌گفتم.

مدت زیادی نبود که به زندگی به شیوهٔ فیلم‌نامه‌های سریالی عادت کرده بودم. آخر در سریال‌ها همیشه باید یک نفر حرف بزند، حتی با خودش. صداها در تلویزیون واقعی هستند، اما شنیدن صدای عقربهٔ ساعت و آب سرازیر از دوش و کتری جوشیده شده تا ته، طبیعی نیستند. اصلاً چند نفر در دنیا روزانه به این صداها گوش می‌دهند و حواس‌شان هست که در عین حال غصه بخورند؟ من نمی‌توانم... یا باید گوش کنم یا غصه بخورم... و من مدتی بود راه دوم را انتخاب کرده بودم!

پس این صداها اضافه بودند.

چمدانم را برای بار آخر چک کردم. احتمالاً کارم بی‌مورد بود، ولی من انجامش دادم؛ چون مضطرب بودم. برعکس تمام آدم‌های معروفی که مدعی هستند در زمان اضطراب به موسیقی گوش می‌دهند، در مورد من احتمالاً آخرین راهکار به شمار می‌رفت؛ هرچند تقریباً مطمئن بودم تمام آدم‌های معروف، در مصاحبه‌هایشان، چیزی جز حرف مفت نمی‌زنند. کدام احمقی حاضر می‌شود واقعیت زندگی‌اش را برای یک مشت احمق دیگر که به آن اهمیت می‌دهند، جار بزند؟!

اما خوش به حال‌شان!

احمق‌هایی که دربارهٔ سگ دوران کودکی‌شان که در اثر ضربهٔ خودشان بر سر آن طفلک، مرده است، در مصاحبه‌هایشان می‌گویند و خاک‌برسرهایی که برای خواندن و دیدن این مصاحبه‌ها پول نمی‌دهند و وقت می‌گذارند، صاحبان اصلی یک زندگی واقعی هستند. آن‌ها به ما می‌گویند چه بپوشیم، چه بخوریم، با چه آهنگی چطور برقصیم، آخر هفته‌ها دهان‌مان چه بویی بدهد و از دوست‌پسرهایمان توقع چه سایز الماسی برای انگشتر روز رؤیایی‌مان داشته باشیم؛ حتی با بی‌شرمی به ما یاد می‌دهند چطور سینه‌هایمان را بزرگ‌تر و موهایمان را روشن‌تر کنیم؛ اما خب این احمق‌های لاغرمردنی صاحب خیلی چیزها هستند.»

قوش
۱۴۰۲/۰۳/۰۴

کتابی ست به لحاظ روایت و شخصیت پردازی به غایت ضعیف و پیش پا افتاده که قواعد رمان را رعایت نمی کند اما جیب ناشر را با جنجال های تبلیغاتی اینفلوئنسرهای اینستاگرامی برای این کتاب پر پول می کند. با

- بیشتر
melika12011
۱۴۰۲/۰۳/۰۳

باید بگم واقعا تعجب کردم نظر و امتیازی برای این کتاب ندیدم و اینکه واقعا خوشحالم و‌یادگرفتم که کاربران طاقچه همه واقعا کتابخون هستند و‌کتابخون های واقعی وقتشون صرف این رمان ابکی نمیکنند

M.b
۱۴۰۲/۰۳/۰۶

وقت خودتونو برای خوندن این کتاب نذارید! اصلا نمیشه بهش گفت رمان! جملات بدون اینکه مفهوم رو درست منتقل کنند به صورتی آشفته کنار هم نشسته‌ن تا در نهایت یک سرنوشت بی‌سرانجام رو به عنوان داستان تحویل مخاطب بدن!

الیزابت دارسی
۱۴۰۲/۰۹/۰۵

خواهشاً وقت با ارزشتونو روی خوندن چنین کتاب هایی صرف نکنید🍂

Parimah_zarabadi
۱۴۰۲/۰۵/۱۶

مسخره، بی محتوا و سراسر جفنگ

کاربر 4402468
۱۴۰۲/۰۸/۲۴

واقعا کتاب سطح پایینیه نویسنده این کتاب حتی عادی ترین مکالمات رومزمررو هم نتونسته به خوبی بنویسه چندین بار باید هی جملرو از اول بخونی تا متوجه بشی.واقعا متاسفام برای نویسندش ، حتی اسم نویسنده هم نمیشه روشون گذاشت کتاب

- بیشتر
کاربر 7269718
۱۴۰۲/۰۷/۰۳

کتاب چیپی بود. اول تعجب کردم که توی فیدیبو نیست اما الان میگم خدا خیرشون بده همچین کتاب بیخودی رو نمیذارن رو سایتشون. من از روی کنجکاوی خوندمش اما اگر نویسنده ناشناسی اینو نوشته بود حتی یک صفحه شم حوصله

- بیشتر
hani
۱۴۰۲/۰۷/۱۶

با خوندن همون چند صفحه اول نمونش متوجه میشی که چندبار باید بعضی جمله‌هاشو بخونی تا بفهمی چی میگی ، روان نوشته نشده متاسفانه

Asal.am1
۱۴۰۳/۰۳/۰۱

من به شخصه طرفدار خانم کاتوزیان هستم و پیج اینستاگرام و یوتوب ایشون رو دنبال میکنم حرف های به شدت زیبایی میزنن و خیلی دنیا دیده هیتن و آموزنده و تجربه هاشون رو بیان میکنن طرفدار حقوق زنان هم هستن ...

- بیشتر
Bookish cat
۱۴۰۲/۰۵/۲۹

حتی تحمل نسخه نمونه‌اش رو هم نداشتم.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

حجم

۸۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۰ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰
۵۰%
تومان