کتاب سفر به مرکز زمین
معرفی کتاب سفر به مرکز زمین
کتاب سفر به مرکز زمین نوشتهٔ ژول ورن و ترجمهٔ ثمین نبی پور است. نشر افق این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان جزو مجموعهٔ «رمانهای جاویدان جهان» و برای نوجوانان و جوانان است.
درباره کتاب سفر به مرکز زمین
کتاب سفر به مرکز زمین که حاوی رمانی تخیلی برای نوجوانان و جوانان است، ۴۴ فصل دارد. این رمان به قلم ژول ورن، دربارهٔ جاهطلبی انسان و آرزویش برای سفر به مرکز کرهٔ زمین است. داستان درمورد پروفسوری آلمانی است به نام «اوتو لیدانبراک». این پروفسور معتقد است که برخی از دالانهای گدازه بهسمت مرکز زمین میرود. او همراه با برادرزادهاش «اکسل» و «هانس» که راهنمای آنها است از آتشفشانی در ایسلند پایین میرود و با ماجراهای متعددی مانند حیوانات ماقبل تاریخ و خطرهای طبیعی مواجه میشود؛ تا اینکه در نهایت در جنوب ایتالیا در استرومبولی دوباره به سطح زمین بازمیگردد. در این سفر هیجانانگیز، بینظیر و غریب با آنها همراه شوید. ژول ورن را با نام «پدر داستانهای علمی - تخیلی» میشناسند. گفته مىشود که کتابهای او رؤیاهایى هستند که به حقیقت پیوستهاند؛ زیرا او در آنها شگفتىهاى اختراعات مدرن مانند زیردریایى، هواپیما و تلویزیون را سالها پیش از اختراعشان شرح داده است. سفر به مرکز زمین یکی از مشهورترین آثار این نویسندهٔ فرانسوی محسوب میشود.
خواندن کتاب سفر به مرکز زمین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانان و جوانان پیشنهاد میکنیم.
درباره ژول ورن
ژول ورن در سال ۱۸۲۸ در شهر نانت در فرانسه به دنیا آمد و در ۱۹۰۵ درگذشت. او یک رماننویس مشهور است. ژول ورن ۸۰ رمان (یا داستان بلند) نوشته است؛ همچنین تعداد بسیاری کتاب عامهفهم مانند جغرافیای مصور فرانسه و مستعمراتش (۱۸۶۸)، تاریخ سفرهای بزرگ و جهانگردان بزرگ (۱۸۷۸)، کریستف کلمب (۱۸۸۳) را نوشت و حدود ۱۵ نمایش را بهتنهایی یا با همکاری دیگران به روی صحنه برد. او نوشتن را با نگارش شعر و نمایشنامه آغاز کرد. در ۱۸۴۴ در دبیرستان نانت ثبتنام کرد و آنجا علوم بلاغت و فلسفه آموخت. پس از گرفتن دیپلم، در رشتۀ حقوق مشغول به تحصیل شد. او را میتوان صنعتگری اعجابانگیز در خلق داستانهای خیالی، افسونگری با جذابیتهای بیپایان و تا حدی مانند پیشگویی که قادر است عجیبترین اختراعات علمی نیمقرن بعد (یا حتی یک قرن بعد) را پیشبینی کند، دانست. او انسان عصر خود بود؛ کسی که به اکتشافات علمی آن دوره علاقهمند بود و با دقت و وسواس آنها را دنبال میکرد. شهرت این نویسنده به بیش از یک قرن میرسد؛ یعنی از سالهای ۱۸۶۳ - ۱۸۶۵ که اولین رمانهای مهمش به چاپ رسیدند؛ «پنج هفته در بالن» و «سفر به مرکز زمین» و «از زمین تا ماه». ژول ورن با کشتیهای خود به سفر میرفت. در سالهای ۱۸۸۶ - ۱۸۸۷، پس از یک اتفاق ناگوار که چیز زیادی از آن نمیدانیم، کشتی تفریحی خود را میفروشد و از زندگی آزاد و پرسفر خود دست میکشد. پس از این، او وقت خود را صرف امور شورای شهر میکند. سرانجام ژول ورن در ۲۴ مارس ۱۹۰۵، در خانهاش در آمیئن، پس از گذراندن یک زندگی پرفرازونشیب چشم از جهان فرو میبندد. نام بعضی دیگر از آثار ژول ورن را در فهرست زیر بخوانید:
«فرزندان ناخدا گرانت» (۱۸۶۷)، «بیستهزار فرسنگ زیر دریا» (۱۸۶۹)، «دور دنیا در هشتاد روز» (۱۸۷۳)، «جزیرۀ اسرارآمیز» (۱۸۷۴)، «میشل استروگف» (۱۸۷۶)، «هندوهای سیاه» (۱۸۷۷)، «ناخدای پانزدهساله» (۱۸۷۸)، «مصایب یک چینی در چین» (۱۸۷۹)، «پانصد میلیون بگوم» (۱۸۷۹)، «اشعۀ سبز» (۱۸۸۲)، «کرابان لجباز» (۱۸۸۳)، «مجمعالجزایر در آتش» (۱۸۸۴)، «ماتیاس سندورف» (۱۸۸۵)، «روبور فاتح» (۱۸۸۶)، «دو سال تعطیلات» (۱۸۸۸)، «کاخ کارپاتها» (۱۸۹۲)، «جزیرۀ پروانهدار» (۱۸۹۵)، «در برابر پرچم» (۱۸۹۶)، «اورنوک باشکوه» (۱۸۹۸)، «یک درام در لیونی» (۱۹۰۴) و «استاد جهان» (۱۹۰۴).
بخشی از کتاب سفر به مرکز زمین
«چهارشنبه، نوزدهم آگوست. خوشبختانه باد که در حال حاضر با شدت بسیار میوزید، باعث شد از صحنهٔ آن نبرد خارقالعاده و بیمانند فرار کنیم. هانس با همان خونسردی و آرامش همیشگیاش کنار سکّان ایستاده بود. عمویم که مدتی کوتاه به خاطر منظرههای خیرهکنندهٔ نبرد هیولاها از خواب و خیال بیرون آمده بود دوباره در اندیشههایش فرو رفته بود. در تمام این مدت، با بیصبری به گسترهٔ اقیانوس بیانتها خیره شده بود.
دوباره سفرمان یکنواخت و کسلکننده شده بود. گرچه ملالانگیز بود، من هیچ دوست نداشتم و خطرات و ماجراجوییهای دیروز تکرار شود.
پنجشنبه بیستم آگوست. باد از سمت شمالِ شمال غربی و با بینظمی میوزید و به تندبادهایی بریدهبریده تبدیل میشد. دمای هوا بهشدت بالا رفته بود. با میانگین سرعت ده مایل و نیم در ساعت پیش میراندیم.
نزدیک ساعت دوازده ظهر، طنین دوردست تندر به گوشمان رسید. این دادهها را یادداشت میکردم، بدون اینکه به خودم زحمت بررسی دلیلشان را بدهم. صدا شبیه غرّش دریایی بود که آبش را روی تختهسنگهای بزرگ میکوبید.
پروفسور با لحنی خشک و اندیشمندانه گفت: «خیلی دورتر، چند تختهسنگ یا شاید هم جزیرهای هست که دریا، آشفته با خشم باد، وحشیانه به آن میکوبد.»
هانس در سکوت کامل چهاردست و پا از دکل بالا رفت، اما او هم چیزی ندید. تا آنجا که چشم کار میکرد، سطح اقیانوس صاف و بیتلاطم بود.»
حجم
۳۴۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه
حجم
۳۴۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه
نظرات کاربران
تنها انتشاراتی که اصل کتاب آمده ترجمه کرده بهتون پیشنهاد میکنم که بخرید خیلی خوبه