کتاب وقتی هیتلر کوکائین می زد و مغز لنین جا به جا می شد
معرفی کتاب وقتی هیتلر کوکائین می زد و مغز لنین جا به جا می شد
کتاب الکترونیکی وقتی هیتلر کوکائین میزد و مغز لنین جابهجا میشد نوشتۀ جایلز میلتون با ترجمۀ پریسا مرتضوی در انتشارات چترنگ به چاپ رسیده است. این کتاب مجموعهای از فصلهای کمتر شناختهشده تاریخ است که وقایع عجیب، شخصیتهای نامتعارف، و لحظات جالب توجهی از گذشته را بازگو میکند.
درباره کتاب وقتی هیتلر کوکائین میزد و مغز لنین جابهجا میشد
کتاب وقتی هیتلر کوکائین میزد و مغز لنین جابهجا میشد یک مجموعهداستان تاریخی است که جنبههای ناشناخته و گاه عجیب تاریخ را به تصویر میکشد. جایلز میلتون با استفاده از اسناد و مدارک تاریخی، داستانهایی از سراسر جهان را روایت میکند که گاهی خندهدار، گاهی غمانگیز و گاهی تکاندهندهاند. این داستانها شامل ماجراهای واقعی از زندگی دیکتاتورهایی همچون آدولف هیتلر، تلاشهای عجیب دانشمندان برای کشف نبوغ در مغز لنین، و حتی بازماندگان فجایع بزرگ تاریخی میشوند. کتاب با مقدمهای جذاب آغاز میشود که نویسنده در آن توضیح میدهد چگونه این داستانها را از میان آرشیوهای تاریخی جمعآوری کرده است. جایلز میلتون در این اثر تلاش میکند تا از زوایای کمتر دیدهشده به تاریخ نگاه کند و داستانهایی را روایت کند که اغلب از نظر مورخان دور ماندهاند.
یکی از داستانهای کتاب دربارهٔ تسوتومو یاماگوچی است؛ مردی که از ۲ انفجار هستهای در هیروشیما و ناگازاکی جان سالم به در برد. یا ماجرای آخرین خواجه چین که تصویری از روزهای پایانی امپراطوری چین را ارائه میدهد. این روایتها نشان میدهند چگونه افراد معمولی در موقعیتهای غیرعادی قرار گرفته و گاهی تاریخساز شدهاند. کتاب به شیوهای روایی و ساده نوشته شده و تلاش میکند خواننده را نهتنها با وقایع تاریخی بلکه با انسانیت، شجاعت و گاه ضعفهای انسانی آشنا کند.
کتاب وقتی هیتلر کوکائین میزد و مغز لنین جابهجا میشد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به تاریخ، داستانهای واقعی و عجایب تاریخ مناسب است. همچنین خوانندگان علاقهمند به روایتهای کوتاه و مستند از وقایع تاریخی نیز از این اثر لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب وقتی هیتلر کوکائین میزد و مغز لنین جابهجا میشد
«پیشوا از کوکائین بسیار خوشش آمد. بر اساس مستندات پزشکی که در سال ۲۰۱۲ در آمریکا پیدا شد (که گزارش چهلوهفتصفحهای به قلم مورل و بقیهٔ پزشکان پیشوا را شامل میشد)، از این به بعد هیتلر این دارو را «هوس» میکرد. از این نشانه میتوان متوجه شد که او اعتیاد شدیدی به کوکائین پیدا کرده بود. حالا، غیر از قطرهٔ چشم، پودر کوکائین را از طریق بینی هم استنشاق میکرد. قرار بود این گرد «سینوسهایش را پاک کند و گلویش را تسکین دهد».
مصرف این داروها، به خصوص آمفتامین، تأثیرات بلندمدت زیادی روی هیتلر داشت و باعث بروز رفتارهای غیرعادی و دمدمیمزاجی او میشد. مشهودترین نمود چنین رفتارهایی در دیدار هیتلر و موسولینی در شمال ایتالیا اتفاق افتاد. زمانی که هیتلر در صدد بود همتای ایتالیایی خود را متقاعد کند تا همچنان در جنگ او را همراهی کند، کنترلش را از دست داد و رفتاری هیستریک از خود بروز داد. ریچارد اِوَنز، مورخ رایشسوم، گفته است: «تقریباً مطمئنیم مورل پیش از دیدار هیتلر با موسولینی، چند قرص به او خوراند. پیشوا کاملاً بیقرار و ناآرام بود و تند و نامفهوم حرف میزد.»
همچنان که جنگ به پایان خود نزدیک میشد، وضعیت سلامت هیتلر بدتروبدتر میشد. او به مواد مخدر وابسته شده بود و بازویش چنان از جای تزریق سوراخسوراخ شده بود که اوا براون، مورل را «آمپولزنی شارلاتان» خواند. مورل عملاً هیتلر را به یک معتاد تبدیل کرد، اما هنوز عاشقانه او را ستایش میکرد و تقریباً تا روزهای آخر با پیشوا در برلین ماند.»
حجم
۲۰۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه
حجم
۲۰۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه