کتاب سیری در آثار داستان نویسان کرد
معرفی کتاب سیری در آثار داستان نویسان کرد
کتاب سیری در آثار داستان نویسان کرد نوشتهٔ بختیار علی و ترجمهٔ محمدرضا اصلانی و ویراستهٔ نازنین خلیلی پور است. نشر ثالث این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب شرحی از سیر ادبی نویسندگان کُرد، بهویژه داستاننویسان ارائه کرده است.
درباره کتاب سیری در آثار داستان نویسان کرد
بختیار علی در کتاب سیری در آثار داستان نویسان کرد به بررسی و نقد برخی از آثار داستانی نویسندگان کُرد پرداخته است. عنوان فصلهای کتاب حاضر عبارت است از «یادآوری»، «رئالیسم جادویی، دیالکتیک و انار اسرارآمیز (نگاهی به کارکرد رئالیسم جادویی در رمانهای بختیار علی)»، «مسخشدگی، شیءوارگی و شخصیت نمونهوار (نقدی بر داستان جمشیدخان عمویم، که باد همیشه او را با خود میبرد از منظر گئورگ لوکاچ)»، «رویکردهای استعاری و مجازی جمشیدخان از معناباختگی تا مهاجرت (نقدی بر داستان جمشیدخان عمویم، که باد همیشه او را با خود میبرد از منظر رومن یاکوبسن)»، «قلمروگریزی و قلمروگیری حاکم بر تاریخ بینالنهرین (نقدی بر داستان غروب پروانه از منظر ژیل دلوز و فلیکس گوتاری)»، «کهنالگوها، سریاسها و حرامزادگی(نقدی اسطورهشناختی بر رمان آخرین انار دنیا)»، «ابرانسان و بازگشت جاویدان در ظهور و سقوط قیامها(نقدی فلسفی بر رمان دریاس و جسدها)» و «دریاس و جسدها آوردگاهِ تقابلها(نقدی ساختارگرا بر رمان دریاس و جسدها)». در بخش ابتدایی کتاب به زندگی آثار بختیار علی اشاره شده و از حلبچه بهعنوان «هیروشیمای کردستان» یاد شده است.
خواندن کتاب سیری در آثار داستان نویسان کرد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات کُرد و علاقهمندان به نقد ادبی پیشنهاد میکنیم.
درباره بختیار علی
بختیار علی در سال ۱۹۶۰ میلادی در شهر سلیمانيهٔ کردستانِ عراق به دنیا آمد. او رماننویس، شاعر و نظریهپرداز اندیشمند کرد عراقی است که در دانشگاههای شهرهای «سلیمانیه» و «هولیر» (اربیل) به تحصیل در رشتهٔ زمینشناسی پرداخت؛ تا اینکه در تظاهرات دانشگاه سلیمانیه در سال ۱۹۸۳ مجروح شد؛ بدینترتیب بود که دانشگاه را رها کرد و تمام وقت خود را صرف آفرینش ادبی کرد. در همان سال بود که قصیدهٔ «سرزمین» را که قدیمیترین قصیده از مجموعه قصیدههای او است، سرود.
با راهافتادن دوبارهٔ جنگهای داخلی میان احزاب سیاسی کردستان عراق در سال ۱۹۹۴، بختیار علی کردستان را بهنشانهٔ اعتراض به این برادرکشیها ترک میکند و رهسپار سوریه میشود و بعد از ۹ ماه زندگی در دمشق خود را به آلمان میرساند و تا سال ۱۹۹۹ در فرانکفورت اقامت میکند. در همان ایام بههمراه جمعی از همراهان كرد خود، مجلهٔ «رهههند» (رهند) را در اروپا منتشر میکنند. او در همان سال به شهر کلن در آلمان نقلمکان میکند. بختيار على نخستین رمانش «مرگ دومین تک فرزند» را در سال ۱۹۹۷ در سوئد منتشر کرد و یک سال بعد نیز دومین رمان خود با عنوان «غروب پروانه» را توسط انتشارات «رهند» در استکهلم سوئد به چاپ رسانيد. وقتی هم که رمان سوم او با عنوان «واپسین انار جهان» در سال ۲۰۰۲ در سلیمانیه منتشر شد، اتفاقی جدید درعرصهٔ رماننویسی کردی روی داد و توجه فرهیختگان و نویسندگان و شاعران کُرد را برانگیخت. رمانهای «شهر موسیقیدانان سپید» و «غزلنویس و باغهای خیال» از آثار دیگر این رماننویس مشهور نوگرا و فیلسوف کُرد، هستند که هر ۲ از جانب صاحبنظران ادبی از آثار جریانساز و قابلتوجه و تأمل ادبیات امروز کُردی قلمداد شدهاند. بختیار علی علاوه بر این، یکی از جدى ترين و تأثيرگذارترين روشنفكران معاصر كردستان با تأليفاتی نظرى و تحليلى است که بیشتر آنها را در مجلهٔ «رهند» به چاپ رسانده است و در اين زمينه كتابهاى «ستيزهجويان ايمان» و «خوانندهٔ قاتل» را نیز نوشته است. عمدهٔ شهرت بختيارعلى در این زمینه بهدلیل نوشتن نقدهاى بنيادينی است كه در آنها به نقد و تحلیل ساختارهاى فرهنگى، اجتماعى و سياسى حاكم بر كردستان پرداخته است. در اين ميان تقدسزدايى و نقد درونى راديكال او از مفهوم موجود «هويت و ناسيوناليسم كردى» بسیار چشمگیر بوده و واكنشهاى گوناگون و متفاوت روشنفكران و سياسيون كرد و همچنین واكنش خصمانهٔ سنتگرایان را برانگیخته است. از سوى ديگر تأليفات بختيار على مورداستقبال متجددان و جوانان علاقهمند واقع شده و موجى نو از مباحث نظرى را در ميان آنان به راه انداخته كه در نوع خود بى نظير است. او كارهاى تحليلى و مقالاتى نیز حول محور غربشناسى دارد، اما عمدهٔ شهرت او به نوشتن چندین رمان و مجموعه شعر از او برمیگردد.
درباره محمدرضا اصلانی
محمدرضا اصلانی متولد ۱۷ آذر سال ۱۳۲۲ در رشت است. بسیاری او را با عنوان «پدر سینمای ایران» میشناسندو محمدرضاد اصلانی شاعر، کارگردان، فیلسوف، هنرپژوه و فارغالتحصیل رشتهٔ نقاشی از دانشگاه هنر تهران است. او ابتدا بهخاطر اشعارش در جامعهٔ هنری ایران شناخته شد. او از شاعران فعال و مطرح موج نویی دههٔ ۱۳۴۰ بود که اشعارش امیدی در میان هواداران شعر مدرن ایجاد کرده بود. اصلانی از جمله کسانی بود که بعدها بیانیهٔ شعر حجم - شکل بهسامانرسیدهٔ موج نو - را تحت نظر «یدالله رؤیایی» امضا کرد. اصلانی فعالیت حرفهای خود در سینما را از سال ۱۳۴۶ با ساخت فیلم مستند «جام حسنلو» آغاز كرد و سپس آثاری نظیر «بدبده»، «با اجازه»، «چنین کنند حکایت»، «مش اسماعیل»، «ابوریحان بیرونی» و «میراث شیشه» را جلوی دوربین برده است. نخستين فیلم سینمایی اصلانی به نام «شطرنج باد» در سال ۱۳۵۵ ساخته شد. ساخت مجموعههای تلویزیونی «سمک عیار»، «غبار نور»، «منطق الطیر»، نگارش فیلمنامه فیلمهای سینمایی «خط»، «سوزنبان»، «سوی شهر خاموش»، «تنگنا»، «مرثیه»، «صبح روز چهارم»، «باغ سنگی» و سرودن سه کتاب شعر «شبهای نیمکتی و روزهای باد»، «بر تفاضل دو مغرب» و «سوگنامه سالهای ممنوع»، آموزش در دانشکدههای «سینما تئاتر» و «سوره» و نقد و نظر و رساله دربارهٔ سینما از ديگر فعالیتهای حرفهای او محسوب میشود.
بخشی از کتاب سیری در آثار داستان نویسان کرد
«بیستویک سال به صدای شن گوش فرا دادم، زندانم اتاقی بود دور از جهان، اتاقی کوچک در میان دریایی از شن... اتاقی کوچک در محاصرهٔ آسمان و بیابان. زمانی در تمامی وطنم به خوفناکترین اسیر مشهور بودم، بیگانه با دنیا در انتهای مملکت، جایی که خدا بندگانش را فراموش میکند. آنجا که زندگی تمام و مرگ آغاز میشود. آنجا که حتی از رنگ یک ستاره تهی بود... مرا جا گذاشته بودند. مدت بیستویک سال آموخته بودم با شن چگونه حرف بزنم، از اینکه میگویم بیابان پر از صداست تعجب نکنید. اما آدمی به درستی یاد نمیگیرد چگونه آن اصوات را تفکیک کند. من بیستویک سال در بیابان گوش فرا میدادم و حروف هیروگلیف آن اصوات مختلف را از هم جدا میکردم... اگر بیستویک سال در اتاقی در بیابان بمانی، یاد میگیری چگونه روز خودت را پر کنی، چگونه برای خودت کاری درست کنی؛ مهمترین نکته آن است که بتوانی به زمان نیندیشی. هر وقت توانستی به گذشت زمان فکر نکنی خواهی توانست به مکان هم نیندیشی. چیزی که مرد اسیر را از پای درمیآورد فکر کردن مدام به زمان و دیگر جاهاست. تا سال هفتم روزها را میشمردم. صبح یک روز بیدار میشوی و ناگاه میبینی همهچیز در تو به هم ریخته است... از ابتدا ثانیه به ثانیه همهچیز را به طور منظم کنار هم میچینی. اما دگر بار که بیدار میشوی باز میبینی همهچیز را قاطی کردهای، نمیدانی یک سال است یا یک قرن که آنجایی، نمیدانی تصویر دنیای بیرون چه شکلی است، وحشتناکتر از همه این است که بدانی یکی بیرون انتظارت را میکشد، اگر مطمئن باشی کسی منتظرت نیست و از یاد دنیا رفتهای، آن وقت به فکر خودت میافتی. بعد از بیستویک سال زندگی در بیابان، شن تنها چیزی است که میتوانی به آن بیندیشی. بعضی شبها میشنوی که کویر صدایت میزند. همیشه شبها یا طرفهای غروب حس میکردم بیابان صدایم میزند، اما مشکل بزرگ این است که نمیدانی چی جواب بدهی. کابوس بیابان را میدیدم و اشباحی که رمل پدیدشان میآورد و عینهو گردباد میپراکند. خیلی طول میکشد تا یاد بگیری با رمل حرف بزنی.»
حجم
۳۷۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۵ صفحه
حجم
۳۷۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۵ صفحه