کتاب آرامش در سایه گل سرخ
معرفی کتاب آرامش در سایه گل سرخ
کتاب آرامش در سایه گل سرخ نوشتۀ عباس مهیاد است. نشر آسمان نیلگون این کتاب را منتشر کرده است. این اثر حاوی «کتیبهخوانیهای تحول شاد» است. این کتاب، موضوع «خودکاوی» را بررسی میکند و نظرات نویسنده در رابطه با علم معرفتِ نفس را شامل میشود.
درباره کتاب آرامش در سایه گل سرخ
کتاب آرامش در سایه گل سرخ، دو بخش را بازخوانی میکند:
بخشِ نخست چهل کتیبهخوانی از گزینگویههای خویشتنشناسی و دیگرشناسی است؛ نوشتارهایی که از همافقی میان برخی مایههای اخلاقی «تحول شاد» در عرفان ایرانشهری (خاصه عرفان متجدد مولوی) با دانش معرفت نفس نشان دارد و با عنوان «شبه استعارههای روان ـ آگاهی» نامیده شده است.
بخش دوم از مضامین مضمر در دو گونهٔ چکیدهگوی و با اهمیت شعر شرقی یعنی هایکو و رباعی حکایت میکند. این بخش، گاه، با زبان استعاریِ بهکاررفته در بخش نخست، در دفتر شعری با نام «گلستان به روایتِ نو» واگویه میشود.
به بیان دیگر، این کتاب در بخش اول، دربارۀ خودکاوی میگوید؛ که با زبان استعاره نوشته شده و در بخش دوم نیز شعر، که از ترکیب هایکو و رباعی است را به خوانندۀ خود ارائه میکند.
عباس مهیاد در نوشتنِ این کتاب، میکوشد امکانات زبان فارسی در روشِ بیانی جدید را بیازماید.
خواندن کتاب آرامش در سایه گل سرخ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران شعر و ادبیات فارسی و نیز روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آرامش در سایه گل سرخ
«کتیبهخوانی هفتم: مترسکهای ذهنی و دنکیشوتباوری
۱. موجودی نباشیم که مدام در حالِ ستیز با مترسکهای ذهنی خود است. از آدمها و محیطِ اطرافِ خود اژدها و آشیانهٔ او را نسازیم. وظیفهٔ ما مبازره با آدمهایی نیست که «اژدهاسیرتی» شان در ذهنِ ما اغراق میشود. دنکیشوت نباشیم. قهرمانی که مدام به جنگ با موجوداتِ پوشالی میرود خود قهرمانی پوشالی است. «کم نمیآورم»، «رویش را کم میکنم» و جنگلِ جملاتِ معمولی و تحریککنندهای از این قبیل قوّت قلب دادن به خود نیست بازی کردن با کبریت در انبارِ باروت است. روانِ خود را به باتلاقی تبدیل نکنیم که دشمنانِ ما در آن اسیر میشوند.
دریا باشیم. بزرگی دریا اثبات نمیخواهد. خود را مدام اثبات نکنیم.
۲. دنکیشوتباوری مربوط به یک شخصیت در یک داستان نیست، تبدیل کردن خود به موجودی است که در برابرِ مترسکهای ذهنی به مبارزهجویی خود میبالد. دستگاهی نباشیم که مدام «دشمن» تکثیر میکند.
۳. پیشرفت، حرکتی خطّی است. سرگردانی، حرکتی دایرهای. بزرگ کردنِ وسعتِ دایره وضعیت سرگردانی را تغییر نمیدهد، رسیدن به نقطهٔ اول را به تعویق میاندازد. دنکیشوتباوری غرق شدن در دایرههاست. مبارزه کردن با مترسکها مهم بودن و اعتبار یافتن نیست، رنگآمیزی کردنِ «سادهلوحی» است.
۴. واقعی باشیم. متوسط بودن عیب نیست. جنگل گاهی از یک نهال شروع میشود. کویر را با رنگِ جنگل جعل نکنیم. آن که حرکت روی خطوطِ پرپیچ و خم اما در یک راستا را میشناسد، سرانجام به هدفِ خود خواهد رسید. هیچ چیز ذهنِ ما را مانندِ یافتنِ مترسک و «دشمنِ فرضی» تحریک نمیکند. دیگران را محکوم نکنیم که «دشمنانِ» ما را نمیشناسند. به تعدادِ همهٔ افرادِ روی زمین میتوان از آدم ها دشمن ساخت. در این مبارزه، ما پیشاپیش شکست خوردهایم. برای رسیدن به مسیح خود را به «صلیب» نکشیم. برای رسیدن به کیخسرو «شمشیر» را تبلیغ نکنیم. برای بزرگ کردنِ خود از بالای برجِ عاج به ریز بودنِ افراد ننگریم. دنکیشوت در پایان مغلوب نشد. از ابتدا مغلوب بود. لباسِ شوالیه، شوالیه بودن نمیآورد. خود را موجودی منحصر به فرد با «دشمنان» منحصر به فرد نپنداریم. آینهٔ زندگی روانی خود را با تَوَهمِ «طغیان» گلآلود نکنیم. جنگیدن با افرادی که در ذهن مدام به «دشمن» بودن آنها شاخ و برگ میدهیم خودباوری نیست، دنکیشوتباوری است.»
حجم
۶۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۶۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه