کتاب یک عاشقانه ایسلندی
معرفی کتاب یک عاشقانه ایسلندی
کتاب یک عاشقانه ایسلندی نمایشنامهای نوشتهٔ یوهان سیگوریونسان و ترجمهٔ سارا رعیتی و علی تدین است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب یک عاشقانه ایسلندی
کتاب یک عاشقانه ایسلندی پرآوازهترین نمایشنامهٔ یوهان سیگوریونسان است که سال ۱۹۱۱ برای نخستین بار در کپنهاگ و اندکی بعد در استکهلم، لندن و بوستون اجرا و محبوب شد و در دورهٔ حیات نویسنده به ۹ زبان درآمد. ویکتور شوستروم، کارگردان مطرح سوئدی، فیلمی لطیف و شاعرانه با نام یاغی و زنش (۱۹۱۸) از روی آن ساخت و بر آوازهٔ آن افزود. این نمایشنامه با روایت سرراست، فضای باورپذیر، و شخصیتهای ملموس و بهیادماندنیاش، بر دل مخاطبانی از سایر فرهنگها نشست و نخستین اثر ادبیات دراماتیک جدید ایسلند بود که به جایگاهی بینالمللی رسید.
یک عاشقانهٔ ایسلندی حاوی جلوههای بسیاری از طبیعت ایسلند است، از چشماندازهای کوهستانی و صخرههای آتشفشانی گرفته تا پرندگان بومی و گیاهان دارویی. زیباتر اینکه نویسنده در عین حفظ فضای واقعگرایانه طبیعت و بهطور خاص کوهستان را، همچون یک شخصیت وارد نمایش کرده است. اینگونه نقشآفرینی دراماتیک طبیعت مهمترین وجه مشخصهٔ این نمایشنامه است، خصوصاً اگر آن را با آثار نمایشنامهنویسان بزرگ اسکاندیناوی، یعنی ایبسن و استریندبرگ که پیچیدگی روانشناختی بیشتری دارند، مقایسه کنیم. یک عاشقانهٔ ایسلندی همچنین عناصر گونهگونی از فرهنگ ایسلند را بازنمایی میکند: خرافهها، ترانهها و لالاییها، باورهای مذهبی، بازیهای محلی، افسانهها، و مهمتر از همه، یاغیگری. یاغیان ایسلندی محکومانی راندهشده از شهر و دیار بودند که به ناگزیر در کوهستان روزگار میگذراندند. ادبیات عامیانهٔ ایسلند دربردارندهٔ انبوهی از قصههای قهرمانانه و حماسی، یا به زبان اهالی شمال اروپا «ساگا»، دربارهٔ یاغیان و دلاوری آنان در برابر دلسنگی کوهستان است. این نمایشنامه نیز بر اساس یک ساگا نوشته شده که خود پرداختی از زندگی اِیویند واقعی است، یاغی مشهوری در سدهٔ هجدهم میلادی که سالیان دراز در دل کوهسارانِ اینسو و آنسوی ایسلند خانهبهدوشی کرد. سیگوریونسان، برای اینکه حسی واقعی از زندگی یاغیانهٔ اِیویند در اثر بدمد، شمال تا جنوب ایسلند را پای پیاده پیمود و نقاطی را که مشهور است اِیویند و زنش در آنجا زندگی میکردهاند دید. درواقع، تلاش نویسنده نیز بر آن بوده است که یک عاشقانهٔ ایسلندی در ضمن روایت ماجرا، برای مخاطب پنجرهای باشد گشوده به محیط طبیعی و فرهنگی ایسلند.
خواندن کتاب یک عاشقانه ایسلندی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره یوهان سیگوریونسان
یوهان سیگوریونسان، نمایشنامهنویس و شاعر ایسلندی، سال ۱۸۸۰ در مزرعهای بزرگ متعلق به خانوادهای مرفه در شمال ایسلند زاده شد. از ۱۴ سالگی به مدرسهای در رِیکیاویک، پایتخت ایسلند، فرستاده شد و بعدتر، برای تحصیل دانشگاهی در رشتهٔ دامپزشکی به کپنهاگ رفت، اما، پس از سه سال، تحصیل را کنار گذاشت و بهطور حرفهای به نویسندگی پرداخت. از آنجا که فعالیت ادبیاش در دانمارک متمرکز بود، اغلب آثارش را ابتدا به زبان دانمارکی و بعد به زبان مادریاش، یعنی زبان ایسلندی، منتشر کرد. با انتشار و اجرای نمایشنامههای دکتر رونگ (۱۹۰۵)، مزرعهٔ هراون (۱۹۰۸)، یک عاشقانهٔ ایسلندی (۱۹۱۱)، آرزو (۱۹۱۵) و دروغگو (۱۹۱۷)، ابتدا در اسکاندیناوی و بعد در اروپا و آمریکا نام یافت و سرانجام بر اثر ابتلا به بیماری سل در ۳۹ سالگی عمرش به پایان رسید.
بخشی از کتاب یک عاشقانه ایسلندی
«پسرک: (دارت را پرتاب میکند.) اوه! اوه! این دفعه دیگه واقعاً نزدیک بود بزنمش!
گودفینا: چی رو بزنی؟
پسرک: اون عنکبوت کوچولوئه رو نمیبینی که از تیر سقف آویزونه؟ میخوام بزنم تارش رو پاره کنم.
اودنی: تو هم که همهش دنبال شیطنتی.
گودفینا: ول کن اون جونور بینوا رو! چیکارت داره آخه؟
پسرک: (با خنده) تو فکر میکنی اگه بزنم بیفته پایین، پاش میشکنه؟
گودفینا: اصلاً من نمیذارم بزنیش! پارهکردن تارعنکبوت شگون نداره، آخرشم میزنی با اون دارتِت شیشه رو میشکونی.
پسرک: کوری میگه یه بار یه نفر با یه پرتاب دارت زده زهِ کمون رو نصف کرده، اونم از فاصلهٔ خیلی زیاد. (پرتاب میکند.)
گودفینا: اگه دست ورنداری، دیگه کفشات رو درست نمیکنما.
پسرک: (درحالیکه دارت را از دیرک چوبی بیرون میکشد) میخوای بهجاش موی کنار گوش تو رو هدف بگیرم؟
گودفینا: خل شدی، بچه؟ میزنی چشمم رو کور میکنی.
پسرک: نمیشه که هیچ بازیای نکنم. شایدَم بافهٔ گیسِ اودنی رو بزنم.
اودنی: جرئت داری بزن!»
حجم
۱۹۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه
حجم
۱۹۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه