کتاب جک ریچر (کتاب اول؛ قتلگاه)
معرفی کتاب جک ریچر (کتاب اول؛ قتلگاه)
کتاب قتلگاه نوشتهٔ لی چایلد و ترجمهٔ محمد عباس آبادی است و کتابسرای تندیس آن را منتشر کرده است. این کتاب نخستین جلد از مجموعهٔ جک ریچر به قلم لی چایلد است.
درباره مجموعه کتابهای جک ریچر
لی چایلد تا به حال ۲۶ عنوان کتاب از سری داستانهای جک ریچر نوشته است. قتلگاه، تا پای مرگ، قلاب، آخرین مهمان، اکو در آتش، سوءقصد، وسوسه انتقام، دشمن، یک شلیک، راه سخت، بدشانسی و دردسر، غریبهای در شهر، دوازده نشانه، ۶۱ ساعت، لانه زنبور، رابطه و تحت تعقیب عناوین برخی از این کتابها هستند که در قالب مجموعه چاپ شدهاند.
جک ریچر تکاوری تنها، خطرناک و خستگیناپذیر است که قبلا در ارتش خدمت میکرد. رمانهای این مجموعه به ماجراجوییهای هیجانانگیز این شخصیت در آمریکا و کشورهای دیگر میپردازد.
درباره کتاب قتلگاه
قتلگاه اولین رمان از مجموعه داستانهایی با محوریت شخصیت جک ریچر است که لی چایلد، نویسندهٔ بریتانیایی، آن را در سال ۱۹۹۷ به رشتهٔ تحریر درآورد.
کتاب قتلگاه راوی اولشخص دارد. در این کتاب علاوه بر اینکه با یک ماجراجویی پرفرازونشیب روبهرو میشوید، با شخصیت جذاب جک ریچر نیز آشنا میگردید. جک در عین اینکه قوی و نفوذناپذیر است، مغرور و لجباز هم قلمداد میشود. در جهانی که اخلاقیات در مرز فروپاشی و نابودی است، جک به دنبال اجرای عدالت است.
جک ریچر قبلا پلیس ارتش بوده. او حالا زندگی نسبتا یکنواخت و بیهدفی دارد و در سرتاسر آمریکا آواره و سرگردان است. او یک ساعت پس از ورود به شهر کوچک و گمنام مارگریو در جورجیا، به جرم قتل بازداشت میشود. تنها چیزی که جک میداند این است که کسی را نکشته است. حداقل نه در این شهر و نه بهتازگی. ولی او هیچ شانسی برای قانعکردن کسی ندارد. کسی هم حرفش را نمیپذیرد.
خواندن کتاب قتلگاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای ماجراجویانه و اکشن پیشنهاد میکنیم.
درباره لی چایلد
جیم گرانت، با نام مستعار لی چایلد، نویسندهای بریتانیایی است که در سال ۱۹۵۴ در کاونتری به دنیا آمد و پس از سالها زندگی در بیرمنگام، به تحصیل در رشتهٔ حقوق در شفیلد پرداخت و پس از آن، هجده سال در تلویزیون منچستر کار کرد تا اینکه در ۴۰ سالگی، به علت تعدیل نیرو از کار اخراج شد. او از این فرصت به دست آمده استفاده کرد و از آنجا که همیشه به خواندن آثار ادبی علاقهمند بود، مقداری مداد و کاغذ خرید و پس از چندی، اولین رمان از مجموعه داستانهای جک ریچر را با نام قتلگاه منتشر کرد. قتلگاه، علاوه بر دریافت جایزهٔ آنتونی برای بهترین رمان اول، با استقبال کمنظیر مخاطبان ادبیات جنایی مواجه شد و بدین ترتیب، قسمتهای بعدی این مجموعه نیز یکی پس از دیگری به بازار نشر آمد و هر کدام، موفقیتی بیش از پیش برای لی چایلد به ارمغان آوردند.
در سال ۲۰۱۲ فیلمی با بازی تام کروز بر اساس کتاب نهم این مجموعه ساخته شد. او پس از توفیق رمان اولش در ایالات متحده، در سال ۱۹۹۸ به این کشور مهاجرت کرد و در سال ۲۰۰۹ به عنوان رئیس انجمن جنایینویسان آمریکا انتخاب شد. لی چایلد، اکنون با نوشتن چندین رمان جنایی و دریافت چندین جایزهٔ ادبی در این حوزه، جزء مجبوبترین نویسندگان ژانر جنایی در میان منتقدین و مخاطبان به حساب میآید.
بخشی از کتاب قتلگاه
«ساعت دوازده در سالن غذاخوری اینو در حال خوردن تخممرغ و نوشیدن قهوه بودم که دستگیر شدم. این بیشتر یک صبحانه دیروقت بود تا ناهار سر وقت. بعد از یک پیادهروی طولانی زیر بارانِ شدید خیس و خسته بودم. تمام راه را از بزرگراه تا حاشیه شهر پیاده آمده بودم.
رستوران کوچک، ولی روشن و تمیز بود. تازهساز و به شکل یک واگن قطار ساخته شده بود. فضای کمعرضی داشت و در یک طرفش پیشخان غذای باریکی تعبیه شده بود. آشپزخانهاش در عقب سالن و یک ردیف میز کنار دیوار مقابل و درِ رستوران در وسط قرار داشت.
من پشت یکی از میزهای کنار پنجره نشسته بودم و روزنامهای را میخواندم که آنجا رها شده بود. مطلبی که میخواندم راجع به ستاد انتخاباتی رئیسجمهوری بود که بار قبلی بهش رأی نداده بودم و این دفعه هم نمیخواستم بهش رأی بدهم. در بیرون، باران قطع شده، اما هنوز قطرات براق آن روی شیشه بود. ناگهان ماشینهای پلیس را دیدم که به سرعت وارد پارکینگ جلوی رستوران شدند و آنجا توقف کردند. چراغآژیرهایشان چشمک میزد. نور قرمز و آبی روی شیشه خیس پنجره کنارم میتابید. درهای ماشینها به تندی باز شد و چند مأمور پیاده شدند. از هر ماشین دو مأمور با اسلحه آماده پیاده شد که دوتایشان هفتتیر داشتند، دوتایشان شاتگان. مسئله خیلی جدی بود: یک نفر با هفتتیر و یک نفر با شاتگان. دوتای دیگر به طرف در آمدند.
من فقط همانطور سر جایم نشستم و نگاه کردم. میدانستم چه کسانی توی رستوران هستند: یک آشپز، دو پیشخدمت زن، دو پیرمرد و من. این عملیات به خاطر من بود. من نیم ساعت هم نمیشد که در این شهر بودم. آن پنجتای دیگر احتمالاً تمام عمرشان در اینجا زندگی کرده بودند. اگر مشکلی در مورد هر یک از آنها وجود داشت یک گروهبان با حالتی خجالتزده به آرامی وارد میشد. آهسته و با حالت عذرخواهی با آنها صحبت میکرد. از آنها درخواست میکرد به اداره پلیس بیایند. بنابراین آن سلاحهای سنگین و آن سرعت و هجوم برای هیچیک از آنها نبود؛ برای من بود. تخممرغ را توی دهانم چپاندم و یک پنج دلاری زیر بشقاب گذاشتم. روزنامه رهاشده را به صورت مربعی تا کردم و آن را توی جیب پالتویم گذاشتم. دستهایم را بالای میز نگه داشتم و قهوهام را تا آخر خوردم.
مأموری که هفتتیر دستش بود دم در ایستاد. در حالت خمیده قرار گرفت و دودستی اسلحه را به طرف سر من نشانه گرفت. مأموری که شاتگان دستش بود نزدیک شد. هیکلهای لاغرشان آماده و ورزیده نشان میداد و حرکاتشان تمرینشده بود. مأموری که هفتتیرِ داشت میتوانست تمام سالن را با کمی دقت پوشش بدهد. شاتگانی که در فاصله نزدیک قرار داشت میتوانست مرا روی پنجره پخش کند. اگر جای این دو برعکس بود اشتباه میشد. هفتتیر ممکن بود هنگام درگیری نزدیک تیرش خطا برود و شلیک شاتگان از فاصله دم در میتوانست مأمور بازداشت و پیرمرد میز عقبی و مرا با هم بکشد. شکی در آن نبود. تا اینجای کار درست پیش رفته بودند. در این مسئله هم تردیدی وجود نداشت که برتری با آنهاست. فضای کوچک بین میزها مرا گیر انداخته بود. محصورتر از آن بودم که بتوانم کاری بکنم. دستهایم را روی میز از هم باز کردم. شاتگان داشت نزدیک شد.»
حجم
۴۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۳۴ صفحه
حجم
۴۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۳۴ صفحه
نظرات کاربران
سلام چرا کسی این کتاب ها رو صوتی منتشر نکرده ؟
من بعد ازدیدن فصل اول سریال ریچر ازش خوشم اومد و تصمیم گرفتم کتابشم بخونم.البته روند داستان کتاب با سریالش تفاوت های زیادی داره ولی در کل کتاب خوبی بود.
کتاب جذابی بود