کتاب قصر سنگی
معرفی کتاب قصر سنگی
کتاب قصر سنگی نوشتهٔ شنون هیل و ترجمهٔ نسرین وکیلی و پارسا مهین پور است. نشر افق این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای نوجوانان نوشته شده و دومین جلد از مجموعهٔ «آکادمی شاهزادهخانمها» است.
درباره کتاب قصر سنگی
کتاب قصر سنگی (princess Academy: palace of stone) که برای نوجوانان نوشته شده، حاوی رمانی است که ۲۴ فصل دارد. آیا ممکن است سفر به پایتخت، زندگی «میری» را برای همیشه تغییر دهد؟ میری بر سر یک چندراهی عجیب قرار گرفته و باید بین وفاداری به شاهزادهخانم و دوستهای جدیدش و همینطور عشقی قدیم و دوستی جدید دست به انتخاب بزند. اکنون او باید همهٔ مهارتها و درسهای تیزبینی و شجاعتی را که در آکادمی شاهزادهخانمها فرا گرفته به کار ببندد تا بتواند بهترین راه را انتخاب کند. شنون هیل بیش از ۲۰ رمان برای نوجوانان نوشته که بیشترشان در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز قرار گرفته است. رمان «قصر سنگی» جلد دوم از مجموعهٔ «آکادمی شاهزادهخانمها» است که برندهٔ مدال افتخار نیوبری شده است.
خواندن کتاب قصر سنگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قصر سنگی
«دختران نازنین آه میکشند
پسران جوان دلتنگی میکنند
سرزمینش معنایی بلند مییابد
چکش ضربه میزند
روشنایی روز بهسرعت میگذرد
سرزمینش بر او درود میفرستد
طولی نکشید که افراد گارد سلطنتی پی بردند که اغفال شده و پستهاشان را ترک کرده بودند. سرنگهبان خائنی گروههایی را به نقاط مختلفی در همه جای شهر فرستاده بود تا آشوبهایی را که قرار نبود هرگز رخ بدهد، سرکوب کنند. آنها بعد از ساعتی برگشتند و همهٔ مهاجمان را از قصر راندند و خاندان سلطنتی را از پناهگاه آزاد کردند. نقشهٔ کشتن بریتا و جرقه زدن انقلاب شکست خورده بود.
میری حال و هوای محفلهای سیاسی شهر را خاکستری مجسم میکرد. از خودش میپرسید چند نفر از آن دانشجوهای پرحرارت و سخنرانها در رویارویی با بریتا، خودشان توانایی کشیدن ماشه را به روی او داشتند.
میری در درمانگاهِ دربار کنار پیدر بود. پزشک جراحتها را بخیه زد و از حال او راضی بود، ولی با نزدیکتر شدن صبح نشانهٔ تب در او دیده شد.
پزشک گفت: «عفونی شده. یا خودبهخود خوب میشه یا اصلاً خوب نمیشه.»
پزشک از همه بهجز اِسا ـ به عنوان خواهر پیدر و دستیار خودش ـ خواست اتاق را ترک کنند.
میری خستهتر از آن بود که خوابش ببرد. قدمزنان بیرون رفت و ذهنش چنان غرق دعا کردن بود که لحظهای به نظرش رسید دعاها به پرندههای سفید تبدیل شده و سوار بر نسیم به پرواز درآمده بودند.
اما نه پرنده، بلکه اعلامیهها بودند که همه جا را میپوشاندند و با باد بلند میشدند. میری چند تایی را گرفت و بخشهایی را خواند. تقریباً بیشتر آنها عمل بریتا را در محوطهٔ جلوی قصر بازگو کرده بودند.»
حجم
۲۳۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۳۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
نظرات کاربران
من نسخه چاپی این کتاب رو خوندم و واقعا دوس داشتم این بار هم میری بین دوراهی هایی قرار می گیرد که .... دوس ندارم داستان رو اسپویل کنم به همین خاطر فقط می گم باید در زندگی قوی باشی تا