دانلود و خرید کتاب مکتب بوداپست جرج لوکاچ ترجمه محمدجعفر پوینده

معرفی کتاب مکتب بوداپست

کتاب مکتب بوداپست (و گزیده آثار شاگردانش) مجموعه مقالاتی نوشتهٔ جرج لوکاچ، سامی نعیر، فرانسوآ ریویر و سرژ فرانکل و ترجمهٔ زنده‌یاد محمدجعفر پوینده و ویراستهٔ فرهاد غبرایی و سارا بلوکات است و نشر چشمه آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب مکتب بوداپست

مکتب بوداپست مکتب فکری‌ای بود که در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ در مجارستان ظهور کرد و به جریان نو مجارستان، که جُرج لوکاچ آن را نمایندگی می‌کرد، وابسته شد. اعضای این مکتب دانشجویان یا همکاران لوکاچ بودند. پیوند ناگسستنی بزرگان این مکتب با لوکاچ به تقلید محض از او محدود نمی‌شود و در واقع نوعی رفع دیالکتیکی به شیوهٔ هگلی است که حفظ، حذف و ارتقای هم‌زمان را در بر می‌گیرد. به عبارت دیگر این مکتب نخست به توسعهٔ آثار لوکاچ در هستی‌شناسی اجتماعی و زیبایی‌شناسی گرایش داشت؛ ولی بعد به‌سرعت شروع به نقد دیالکتیکی و به‌چالش‌کشیدن الگوی مارکسیسم لوکاچ کرد.

فلاسفهٔ مکتب بوداپست، که خود را از پیروان لوکاچ می‌دانستند، پس از مرگ لوکاچ در ژوئن ۱۹۷۱، به علت نظرات انتقادی‌شان دربارهٔ کشورهای وابسته به شوروی، اغلب از دانشگاه‌های مجارستان اخراج شدند و برای ادامهٔ فعالیت‌هایشان مجبور شدند به آلمان، انگلیس و استرالیا مهاجرت کنند.

ویژگی های اساسی مکتب بوداپست را می‌توان به ترتیب زیر خلاصه کرد:

۱. تداوم روش دیالکتیکی و کارهای زیباشناسی لوکاچ.

۲. تعمیق مقوله‌های مارکسیستی، بازخوانی نوشته‌های مارکس در پرتو واقعیات جامعهٔ سرمایه‌داری و سوسیالیستی، به دور از هرگونه جزم‌اندیشی.

۳. انتقاد جسورانه و تیزبینانه از استالینیسم در سه عرصهٔ اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک.

۴. کوشش برای تدوین نوعی روش‌شناسی «فلسفهٔ اجتماعی» که بتواند بر فراز رشته‌های مختلف پلی بزند.

۵. به پرسش گرفتن قاطع ساختارهای زندگی روزمره.

کتاب مکتب بوداپست شامل دو باب است. در باب نخست، مکتب بوداپست و شاگردان این مکتب معرفی می‌شوند. از بزرگان این مکتب می‌توان از فرنس فِهِر، آگنس هلر، جُرج مارکوش، آندراش هگدوش، ماریا مارکوش و میهای وایدا نام برد.

در باب دوم این کتاب، مقاله‌هایی از شاگردان این مکتب، که مترجم آن‌ها را برگزیده، ارائه می‌شود.

فصل‌های این کتاب از این قرار هستند:

باب یک: مکتب بوداپست

یک: مکتب بوداپست/ سامی نعیر

دو: نگاهی به مکتب بوداپست/ فرانسوآ ریویر

سه: دربارهٔ مکتب بوداپست/ جُرج لوکاچ

باب دو: گزیدهٔ آثار شاگردان مکتب بوداپست

خواندن کتاب مکتب بوداپست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزه‌های جامعه‌شناسی، فلسفه، اقتصاد و علوم سیاسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مکتب بوداپست

«مکتب بوداپست چیست؟ چرا امروزه از این مکتب در له‌تان مدرن [روزگار نو] سخن به میان می‌آید؟

عبارت «مکتب بوداپست» را جُرج لوکاچ در نامه‌ای به نشریهٔ دِ تایمز لیتراری ساپلیمنت به تاریخ ۱۵ فوریهٔ ۱۹۷۱ به کار برده است. این عبارت به گروهی اشاره دارد که لوکاچ و شاگردان وی تشکیل داده‌اند؛ به طور عمده: فرنس فِهِر، اگنس هلر، جُرج مارکوش و میهای وایدا (در پایان این معرفی‌نامه، یادداشت‌های مربوط به زندگی و آثار این افراد آمده است). امروزه به این گروه از فیلسوفان، که پیوستگی شخصی با لوکاچِ پیر دارند، جامعه‌شناسان را نیز می‌افزایند: آندراش هگدوش و ماریا مارکوش و به طور کلی‌تر، روشنفکرانی که از نظام حاکم انتقاد می‌کنند.

این اقدام نویسندهٔ تاریخ و آگاهی طبقاتی برای نام‌گذاری مکتب بوداپست ممکن است مایهٔ شگفتی شود اگر به یاد داشته باشیم که وی کشورش را در بیست‌سالگی ترک کرد، مدت ده سال در شهرهای دانشگاهی آلمان درس خواند، سپس، بعد از شکست جمهوری شوراهای مجارستان در ۱۹۱۹، مجبور به مهاجرت شد و ده سال در اتریش و بعد ده سال هم در شوروی زیست. به هنگام بازگشت به مجارستان، با سنی حدود شصت سال، نوشتن به زبان آلمانی را ادامه داد. در ضمن، در دانشگاه بوداپست تدریس کرد و دیری نپایید که گروهی از شاگردان و دوستانش، که از سیر تحول اندیشهٔ وی و نقد وی بر دیوان‌سالاری سیاسی نظام‌های «سوسیالیستی» کاملاً باخبر بودند، پیرامون او گرد آمدند. این انتقاد، که در واپسین مصاحبه‌های لوکاچ با دیدارکنندگان غربی به‌روشنی نمایان بود، در میان نوشته‌هایی که خود لوکاچ منتشر کرده دیده نمی‌شود. وانگهی، جای نگرانی است که صفحات منتشرنشده‌ای که این انتقاد در آن‌ها مطرح شده به این زودی‌ها به چاپ نرسد. در واقع مقامات با اکتفا به مطالب کتبی و منتشرشدهٔ لوکاچ ــ از جمله مطالب مربوط به دورهٔ استالینیسم ــ معتقدند که سیمای اندیشهٔ این فیلسوف بزرگ از این پس به طور قطع معین شده است؛ البته با تغییراتی که لازمهٔ «جاودانگی» اوست. این مقامات، که دست‌نوشته‌ها و انحصار چاپ آن‌ها را در اختیار دارند، عجالتاً می‌توانند «مومیایی» خود را، که به «افتخار ملی» بی‌آزاری تبدیل شده، به‌آسانی حفظ کنند. در حقیقت، مقامات به نگه‌داری مطالب بسنده نمی‌کنند؛ آنان جسد لوکاچ را از هرگونه نقصِ کژآیینی پاک می‌کنند: پس از مرگ لوکاچ، عروس او (که به ضبط مصاحبهٔ ۱۶ آوریل ۱۹۷۱ یاری رسانده بود) طی نامه‌ای خواستار آن می‌شود که متن این مصاحبه را پیش از انتشار در اختیارش بگذارند تا بررسی کند که مبادا لوکاچ ــ به سبب آن‌که به زبان فرانسوی سخن می‌گفته ــ از روی بی‌توجهی مطلبی گفته باشد که با نوشته‌های اساسی او یا، از آن هم عجیب‌تر، با «آن‌چه شاگردانش از وی انتظار داشتند» هم‌خوان نباشد. «وارثان» لوکاچ، در پی ناکامی در سانسورهای این‌چنینی، اطلاعیه‌هایی را در مطبوعات به چاپ رساندند که در آن‌ها واپسین مصاحبه‌های فیلسوف پیر «گپ زدن‌های صرف با غربیان رهگذر» معرفی می‌شد. آنان با استفاده از این شگرد به‌ویژه تأکید ورزیدند که به‌اصطلاح شاگردانِ لوکاچ پس از مرگ استادشان اندیشهٔ او را تحریف کرده‌اند. با این‌همه، گویا مقامات سرانجام پی برده‌اند که این نظریهٔ تحریف از حقیقت‌نمایی چندانی برخوردار نیست و امروزه مؤثرتر دانسته‌اند که دربارهٔ خود لوکاچ سکوت اختیار کنند و، تا زمانی که لازم است، او را در حالت برزخ نگاه دارند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

حجم

۱۶۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۵۵ صفحه

قیمت:
۳۷,۵۰۰
۱۸,۷۵۰
۵۰%
تومان